فروپاشی اصولگرایی

علیرضا کفایی

93yktpacysoput65gq3l

فهرست انتخاباتی شورای ائتلاف اصولگرایان به ریاست محمدعلی موحدی کرمانی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز نهایی شد و همانطور که قابل پیش بینی بود خروجی آن افرادی هستند که نمی توانند نماینده و معرف اصولگرایی باشند و بطور حتم مخالفتها و تنش درون گروهی آغاز خواهد شد. حتی اگر دیگر اصولیون تحت فشار انصراف دهند (که بعید است) فروپاشی اصولگرایان کلید خورده است خاصه آنکه گروههایی در تنظیم فهرست دخالت داشته و سهم بیشتری را از آن خود کرده اند که عملکرد مثبتی را حتی نزد دوستان خود به نمایش نگذاشته و علاوه بر اینکه انزجار عمومی را به دلیل رفتارهای افراطی در کارنامه خود ثبت نموده اند در اردوگاه اصولگرایان هم مورد نفرت هستند.
بررسی سوابق سه گروهی (یاران احمدی نژاد، پایداری چی ها و موتلفه) که بیشترین سهم را از آن خود نموده اند مدعای فوق را اثبات می کند. وجه دیگر قضیه آن است که این سه گروه بارها یکدیگر را تخطئه نموده و هر یک دیگری را مقصر شکستها و ناکامی های انتخاباتی و مدیریتی معرفی کرده اند و بارها در امور سیاسی لغزشهایی داشته اند و آسیبهای جدی بر جامعه وارد آورده اند حال چگونه باز به ائتلاف رسیده اند سوالی است که باید پاسخ آن را در انگیزه های درونی افراد و امری که به گروههای خاص می شود جستجو کرد.
ائتلاف جدید به هیچ روی منطق و منش سیاسی را تداعی نمی کند و بیشتر نشان می دهد که گرسنگان قدرت در سیاهی شب روبروی هم گارد گرفته اند و مترصد فرصتی هستند تا هم از مردم و هم از یکدیگر انتقام گیرند. ائتلاف ظاهری کنونی چشم انداز موفقیت آمیزی نخواهد داشت و پیداست که افراطیون اصولگرا بر این باورند تا به مدد رد صلاحیتهای گسترده ای که صورت پذیرفته و میدان خالی از رقیب اصلی و کوتاه آمدن دیگر اصولگرایان در صورت پیروز شدن فضای جامعه را امنیتی و رادیکالتر و خشونت و افراط را ادامه داده و علیه دولت منتخب عمل نمایند.
موتلفه ی همیشه پشیمان (توابین سیاسی) در ادوار گذشته از پیش از انقلاب تا به امروز در تصمیمهای بزرگ خطا رفته است. توابین سیاسی آن روزگاران، پس از انقلاب در انتخابات شرکت فعال داشته اند اما اکثر اوقات اشتباه کرده و باز هم توبه کرده اند. از اولین تصمیم که حمایت از جلال الدین فارسی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود نشان دادند که فهم درستی از اوضاع سیاسی نمی توانند ارائه دهند و در دومین دوره هم علیرغم آنکه دو نفر از اعضای حزب موتلفه اشان یعنی مرحوم عسکراولادی و مرحوم پرورش کاندیدا بودند اما از آنها هم که هم حزبی اشان بودند عبور کردند تا سال ۷۶ که شکست سنگینی را متحمل شدند و متاسفانه روند خطاهای حزبی و عهد شکنی و پشیمان شدگی همچنان ادامه یافت تا سال ۸۸ که محمود احمدی نژاد را مورد حمایت قرار دادند و باز پشیمان شدند. چنانکه می بینیم روند خطاهای سیاسی استمرار دارد و باز از نو در حلقه یاران احمدی نژاد نشسته اند و پایداری خود را در ائتلاف با پایداری های تازه از راه رسیده خشونتگرای بی منطق می بینند.
یاران احمدی نژاد (انحرافیون) چهره ایی سیاسی و یا حتی فکری ندارند و اشتباه بزرگی در تاریخ سیاسی معاصر ایران به حساب می آیند خود اصولگرایان هم این حلقه را به نام جریان خاص یا جریان انحرافی می شناسند. هر فرد و گروهی که به این گروه نزدیک شود و یا حمایت کند اولین موردی که به ذهن دیگران منعکس می شود اختلاس، بحران، دروغ و خسارت و فروپاشی است.
هر چند در نگاه اول جای تعجب است که بخشی از اصولگرایان که مدعای مذهبی و انقلابی هم دارند با جریان انحراف هم داستان می شوند اما عمق مسئله را که بنگریم بخوبی در می یابیم آنها هم دست کمی از این حلقه منحرف ندارند و در مقاطع مختلف و در چند سال اخیر انحراف در اندیشه دینی و عملکرد سیاسی داشته اند و در واقع شارژ کننده جریان انحراف همین دوستان ائتلافی امروزی اشان هستند.
اینکه احمدی نژاد اندیشه ای و یا توان مدیریتی و یا آگاهی و درک درستی از دین و مذهب و نیز انقلاب اسلامی داشته باشد گزاف گویی و غلوی بیش نیست. وی و یارانش به سبب خود بزرگ بینی و تقویتی که از جاهای خاصی شدند و دوپینگهای پی در پی توانستد مسندهایی را بدست آورند و به دلیل کم ظرفیتی و همان عدم آگاهی از مبانی دینی و مسیر انقلاب با هوچی گری و کوچه بازاری عمل کردن راه انحراف رفتند و متاسفانه کشور را با خسارتهای بزرگ روبرو ساختند و اصولگرایان منصف و صادق به این اعتراف دارند و اینکه امروز در ائتلاف اصولگرایان نامی از آنهاست خود نشان از انحراف اصولگرایان دارد و فراتر از این باید گفت این بخش از مدعیان اصولی به دستوری کاری را که خود می دانند خطاست می کنند و چاره ای هم ندارند اما تصور نمی شود بخش اعظم اصولگرایان با اینان هم پیمان شوند و بدنه اصولگرایی بتواند ضربه سهمگین دیگری را در حمایت از منحرفین تحمل نماید.
جبهه پایداری (قاعدین دیروز-خشونت گرایان امروز) که از سال ۹۰ و پس از انتخابات ۸۸ پا به عرصه سیاسی نهاد در فضای سیاسی، اجتماعی به افراط گری و خشونت و تعصب و تفکرات خشک و تکفیری شهره است. در این جبهه افرادی از دولتهای نهم و دهم محمود احمدی نژاد و برخی از اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس و قرارگاه عمار حضور دارند.
بیشترین تاثیرپذیری جبهه پایداری از آیت الله مصباح می باشد که از مخالفان سرسخت و جدی اصلاحات و برخی از اصولگرایان بشمار می رود و با نوعی اندیشه غیر قابل انعطاف و دگم اعتقاد خاصی به آرای مردمی و انتخابات و صندوق رای ندارد.
آقای مصباح نظرات خشن در باب دین از خود ارائه داده و سابقه روشنی در پیش از انقلاب ندارد و نشسته دیروز، مدعی امروز است. وی با حمایت تمام و کمال از احمدی نژاد تا جایی که اطاعت از وی را به سبب تایید ولی فقیه اطاعت از خدا می دانست و ضدیت با آیت الله هاشمی شهره است و پدر معنوی پایداری چی ها و خط دهنده اصلی آنهاست.
شورای ائتلاف اصولگرایان با اعلام فهرست انتخاباتی خود نشان داد تابع تفکراتی است که قائل به خشونت و افراط است و به رای مردم قائل نیست و در واقع این ترکیب یعنی اصولگرایی را هم قبول نداریم و بازی ناچار سیاسی را با ساپورت قدرت و تحت اوامری خاص انجام می دهیم. ضمن اینکه کجروی آشکار ائتلاف اصولگرایان دلخوری و مخالفتهایی را در پی خواهد داشت و لیستهای دیگری بیرون خواهد آمد.
نکته اصلی آن است که تکفیری ها سعی می کنند به هر قیمتی شده حتی برادر کشی به قدرت رسند و اسلام و انقلاب و سیاست و اصول و منافع عمومی و حتی منافع حزبی …. برایشان مطرح نیست.
افراد معلوم الحالی مانند حداد عادل هیچ اختیاری از خود ندارند و دلخوش به وعده ریاست هستند و نگاه به الطافی دارند که در مقاطعی از آن محظوظ شده اند و نفس لذت بردن از قدرت را دوست دارند. این شب آویختگان را چه ثمر مژده صبح؟
ریشه های رفتاری گروههای سه گانه (انحرافیون، توابین، قاعدین) و افراد فرصت طلبی که به سبب گذشته تیره خود در پیش از انقلاب بازیچه دیگران می شوند و ائتلافی که اینگونه شکل می گیرد را باید در وسوسه های نفسانی، ضعف شخصیت، نفع طلبی، خودخواهی، احساس حقارت، میل به کسب قدرت از هر راهی، کینه حتی نسبت به برادران حزبی خود، عدم رشد سیاسی و اجتماعی و نگاه ابزاری به مردم و دین جستجو کرد. بعضی از این افراد و گروهها معنای انسان و انسانیت را به خصیصه های بیولوژیکی فرو می کاهند. انسانها نزد آنان ابزاری هستند که باید مطامع آنها را برآورده سازند، در غیر اینصورت باید از میان برداشته شوند حتی اگر در حزب و جمع و گروهشان باشند.
از هر سو که به فهرست شورای ائتلاف نظر انداخته شود و ماجرای رد صلاحیتها پیش رو قرار گیرد حقیقت و واقعیتی را فاش می سازد که امروز اصولگرایان با آن مواجه شده اند و آن انحصار طلبی و اقتدارگرایی است. و تکفیری ها به هیچ وجه حاضر نیستند قدرت را از دست دهند که اگر لازم باشد برادر هم بر دار می کنند و این هشدار را اصلاح طلبان داده بودند که تمامیت خواهی روزی گریبان آنها را هم خواهد گرفت و اکنون مشهود است و اگر بتوانند موفقیتی بدست آورند فاشیسمی نو متولد خواهد شد. چهره ها و گروههایی که ائتلاف اصولگرایان را سازمان داده اند تمامیت خواهانی هستند که با خشک دماغی و تحجر و تکفیری گری در صدد ایجاد بحران هستند.
امروز اصولگرایی در دو جبهه می جنگد هم با خود و هم با ملت. تندروهای انحصار طلب که قدرت و منافع شخصی برایشان پر اهمیت است می خواهند به هر قیمتی شده اصولگرایان معتدل که منافع ملی را در نظر دارند در انزوا قرار داده و وادار به سکوت و بیرون رفتن از میدان نمایند و یا آنها را ذبح سیاسی کنند و در برابر مردم که تفکرات افراطی آنها را بر نمی تابند و از تکفیری ها روی گردانند و می خواهند فضای امنیتی را بشکنند و به تعامل هشیارانه با جهان و جامعه خود می اندیشند و آرامش و رفاه و راحتی را در سایه دین می خواهند و در انتخابات قبلی با رای خود نشان دادند که از این گروهها بیزارند و این بخش تندروی اصولگرایان در صدد انتقام از این ملت هستند.
در هر صورت فروپاشی اصولگرایی آغاز شده است و اصلاح طلبان هم از این موضوع خشنود نیستند. اصلاحات مخالف سیاسی را می پذیرد و به عقلای اصولگرا همانطور که پیشتر هشدار داده بود گوشزد می کند که تندروی و خشونت و تمامیت خواهی برخی در اردوگاه اصولگرایان آتشی بر خواهد افروخت که قبل از هر چیز کاشانه خودشان را می سوزاند و این آتش امروز شعله برکشیده و به نفع هیچکس نیست. تدبیری باید تا اطفای این حریق کرد، تردید به خود راه ندهند و زودتر افراطیون را طرد کنند.
تصور نمی شود اصولگرایان اصلی از این خطاهای به عمد تازه به دوران رسیده ها بگذرند و البته این قماش بدنام و فحاش و خشن تکفیری جایگاهی نخواهند داشت و اقبالی کم در ورود به مجلس خواهند یافت که اگر مشارکت مردم در انتخابات حداکثری باشد طومار تکفیریگری را در خواهند پیچید.
اصلاح طلبان و اعتدالگرایان و اصولگرایان صادقی که در معرض شبیخون شورای ائتلاف تکفیری ها قرار دارند مطمئن باشند جامعه به هیچ روی تکفیری ها را انتخاب نخواهد کرد و می توانند با مدیریت و عملکرد منطقی و صادقانه آرای مردمی را بدست آورند. مطمئن باشند مردم به شدت از این گروه تنگ نظر متنفر است و آنان را با شکست سنگینی روبرو خواهند ساخت.93yktpacysoput65gq3l

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

آقای خامنه‌ای! رهبر جمهوری اسلامی ایران که بیشتر علاقه دارید خودتان را رهبر «انقلاب» بدانید، شما در تاریخ ۱۴ یا ۱۵ خرداد ۶۸ در مجلس خبرگان رهبری در اظهاراتی در اوج فروتنی فرمودید:««باید خون گریست

ادامه »

چهره‌ی مچاله‌شده از گریه و لابه‌ی بسیارِ او، بِرندی شده بود. بر بالای هر منبری که می‌رفت، در جمعِ هر جماعتی که می‌رفت؛ اشک‌اش

ادامه »

سالها پیش که رهبر جمهوری اسلامی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جنجال سند آموزشی ۲۰۳۰ را به‌پا کرد در

ادامه »