مرگ حق است. اما اینکه مرگ مشکوک کسی پس از سال ها از سوی رئیس امنیتی های کشوری اعلام شود که عملاً با ایران در جنگ است٬ بسیار مشکوک می نماید. اعلان مرگ رهبر مجاهدین خلق از سوی شاهزاده ترکی الفیصل رئیس سابق امنیتی های عربستان سعودی احتمالا آغازگر دور جدیدی از روابط مشکوک این جریان سیاسی با کشورهایی است که درگیر تنش های جدی با حکومت ایران هستند.
اصلا بعید نیست چند روز دیگر مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق از یک جایی سر در بیاورد و ادعا کند که غیبت دهساله اش به پایان رسیده است و همه خلق جهان را با چنین تردستی حیران کند. اما تاریخچه همسویی او و تشکیلات مجاهدین با همه جریان های منطقه ای که بدون استثنا درگیر تجزیه قلمرو ایران بوده اند بخشی از آلوده ترین تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران است. سوابق او در بزرگترین حماقت های سیاسی علیه مردم ایران با حماقت هیچ کس دیگری قابل مقایسه نیست. شاید مردن این چریک ایدیولوژیک سابق را بتوان با مردن ملاعمر رهبر طالبان مقایسه کرد که از قضا٬ او نیز چنان شیفته قدرت اسلام مافیایی بود که حتی پس از دو سال مرگ او را اعلام نکردند. تا روزی که درگیری های داخلی طالبان شورای رهبری را واداشت تا اعلام کند که دیگر حتی از استخوان های ملاعمر هم چیزی باقی نمانده است.
از طالبان تا مجاهدین خلق ٬ و نیز از ابوبکر البغدادی تا امثال احمد جنتی در واقع این قانون همه کسانی است که با ابزار ایدئولوژی وارد روابط قدرت می شوند و تا جایی پیش می روند که حتی مرگ خود را به قسمتی از بازی جریان سیاسی خود تبدیل می کنند. وقتی بنیان سازمانی بر اساس تبعیت محض هوادارانی مسخ شده شکل بگیرد٬ آنگاه در میان طالبان ریش دراز طرفدار ملا عمر و نیز در بین هواداران کر و کور و از دنیا منقطع شده مسعود رجوی٬ هضم ابتدایی ترین قانون طبیعت یعنی «مرگ رهبر » دشوار می شود و به افسانه سرایی یا دروغگویی منجر می گردد.
با این حال٬ سوابقی که رهبر مجاهدین خلق از خود باقی گذاشت در همسویی با فعالترین جریان های نظامی و جاسوسی منطقه که علیه تمامیت ارضی ایران فعالیت و سرمایه گذاری کرده اند با هیچیک از گروههای دیگر ضد ایرانی در منطقه قابل مقایسه نیست.
۱ــ-در طی هشت سال جنگ ایران و عراق تشکیلات مجاهدین خلق به ستون پنجم ارتش عراق تبدیل شد و حتی به هواپیماهای عراقی برای بمباران شهرها گرا می دادند. مجاهدین حتی در جریان سرکوب کردها و شیعیان کربلا به ارتش عراق و صدام حسین کمک رساندند. سال ۶٨ و در آخرین ماههای جنگ٬ صدام حسین عقب نشینی نیروهای خود را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ آغازکرد، اما مسعود رجوی باورش نمی شد که دیگر تاریخ مصرف واحدهای رزمی اش به پایان رسیده و به آنها نیاز نیست. عملیات فروغ جاویدان پایان چنین ذهنیت جنون آمیزی بود که منجر به مرگ و مصرف شدن و خلاص شدن از شر چند هزار کادر بلاتکلیف و سردرگم این تشکیلات شد.
باقیمانده تشکیلات مجاهدین برای روز مبادا در کمپ اشرف نگه داشته شدند تا اگر روزی لازم شد در معادله های منطقه ای علیه قلمرو ایران از آنها استفاده شود. در سالهای کمپ اشرف٬ تشکیلات این سازمان اطلاعات حساس کشور را جمع آوری کرده در اختیار رقبای منطقه ای ایران قرار می دادند وحتی عملیات خرابکاری را به نیابت از دیگران در کشور انجام دادند.
سیمور هرش روزنامه نگار معروف آمریکایی که مقاله های معروفی پیرامون بحران روابط ایران و آمریکا نوشته است با انتشار مقاله ای در مجله معتبر نیویورکر با تیتر «آدم های ما در ایران»(۱)٬ ابعادی از فعالیت های مخفی اسراییل و آمریکا را در ایران افشا کرده است.در این مقاله سیمون هرش به جزییات روابط و همکاری سازمان مجاهدین خلق و فرماندهی مشترک عملیات ویژه آمریکا در خاورمیانه پرداخته است.
در این مقاله آمده است که گروه هایی از این سازمان در سالهای آخر ریاست جمهوری بوش پسر در یک پایگاه سری و چند منظوره در لاس وگاس در ایالت نوادا دوره های آموزشی ۶ ماهه گذرانده اند. پایگاه در وسط یک بیابان چند صد کیلومتری خشک و بد آب و هوا واقع شده است و از سوی نهادهای مرتبط با سازمان های امنیت ملی آمریکا اداره می شده است.این سایت زمانی محل آزمایش های اتمی آمریکا بوده و به علت تجهیزات پیشرفته جاسوسی که داشته مرکزآموزش تکنیک های جاسوسی و ضد جاسوسی بوده است.
تعلیم افراد این سازمان در نوادای آمریکا در شرایطی بوده که این سازمان در لیست سیاه سازمان های تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داشته است. یک کارشناس امنیتی به سیمون هرش گفته بود که این افراد در شرایط اقلیمی شبیه ایران تعلیم دیده اند آن هم در حالی که حتی مسئولان رده بالای فرماندهی عملیات ویژه اطلاع داده نشده بود که این افراد چه کسانی و از چه کشوری هستند و به چه منظوری به آنان این تعلیمات حساس داده می شود. در جریان این دوره آموزشی شش ماهه، عملیات جاسوسی و ضد جاسوسی، کار کردن با سلاح های جدید، و جاسوسی مخابراتی به مجاهدین آموزش داده شد.
با این حال، به دلیل حساسیت ویژه ای که روی این گروه خاص وجود دارد، نه مربیان آنها مربیان درجه یک واحد عملیات ویژه بودند و نه آموزش هایی که به آنها داده شد در بر گیرنده آخرین تکنیک های جاسوسی و ضد جاسوسی بود. عملا ترکیبی از آموزش های درجه دو و سه به تیم های این سازمان داده شد. بی تردید کسانی که از سازمان مجاهدین خلق در این دوره های ویژه شرکت کرده اند باید همان ساکنان کمپ اشرف بوده باشند که با استفاده از نزدیکی به مرزهای ایران و تجربه دوره های جاسوسی، سال ها اطلاعات حساس از جمله اطلاعات فعالیت های هسته ای ایران را جمع آوری کرده و در اختیار سیا یا موساد قرار می داده اند.
٢ــ چند سال بعد که ایران در آستانه بحران هسته ای و بازرسی های آژانس قرار گرفت تشکیلات مجاهدین به ابزار دست موساد و اسراییل تبدیل شد تا زمینه های یک تسویه حساب تاریخی را با جمهوری اسلامی فراهم کند. سیمون هرش به نقل از محمد البرادعی رئیس اسبق آژانس می نویسد که اخبار سایت فوردو از طریق سازمان مجاهدین خلق به اسراییلی ها داده شده است. به این ترتیب این تشکیلات در کنار همه سوء مدیریت های ابلهانه داخلی٬ شریک بهانه هایی شدند که منجر به اعلام تحریم های بین المللی علیه ایران شد.
اگر دولت های ایران طی دو دهه گذشته مشغول نقض همه قوانین بین المللی و مفاد آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده و در ارتباط با همه فعالیت های هسته ای خود خلاف کار بوده باشند و به همه سازمان های بین المللی گزارش های خلاق واقع و سراسر دروغ ارائه داده باشند٬ هیچ منطقی رفتار مجاهدین خلق در جاسوسی هسته ای علیه مردم و کشور ایران را توجیه نمی کند. این تشکیلات بارها و در آستانه مذاکرات حساس مربوط به پرونده ایران اطلاعاتی را افشا کرده است که در اعلام ۴ دور تحریم های بین المللی فلج کننده علیه اقتصاد ایران بسیار موثر بوده است.
۳ ــ کم نیستند تحلیلگرانی که معتقدند که جریان غول نظامی داعش با هدف وارد شدن به مرزهای ایران در نوامبر سال ۲۰۱۵ از شمال و شرق سوریه به سوی شرق حرکت کرد تا این جریان سیل مانند خود را به یکی از فرورفتگی های خاک ایران در عراق برساند و جنگی نیابتی را به تلافی سوریه و یمن در مرزهای ایران راه بیاندازند(۲). همین تحلیلگران معتقدند که دولت سعودی و خیریه های متعلق به ریاض و کشورهای حاشیه خلیج فارس در شکل گرفتن داعش که کارکرد ضد ایرانی آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است نقش مهمی بر عهده داشته اند.
از سویی دولت عربستان سعودی با برنامه ریزی برای سقوط قیمت نفت به کمتر از ۴۰ دلار جنگی اقتصادی را علیه ایران و روسیه به راه انداخت و اقتصاد این دو کشور را به آستانه فروپاشی کشاند. سعودی ها پیرو امضای توافق هسته ای با ایران و احتمال تنش زدایی ایران و آمریکا٬ از همه ظرفیت ها برای ضربه زدن به هر منافعی از ایران در سراسر جهان بهره بردند. حتی شنیده شده است که سفرای سعودی به دانشجویان خوزستانی ایرانی دانگشاههای اروپایی پیشنهاد داده اند تا در خوزستان اقدامی یا کاری انجام دهند و نگران هزینه آن نباشند.
اما سخنرانی شاهزاده ترکی الفیصل رئیس سابق تشکیلات امنیتی عربستان سعودی در اجلاس سالیانه مجاهدین خلق در فرانسه حاکی از این است که سعودی ها احتمالا قصد دارند تا رویارویی با ایران را به سطح جدی تری ارتقا دهند. تا حدی که نه تنها از علنی کردن ارتباط امنیتی های خود با سازمان مجاهدین ابا ندارند٬ بلکه پیامی نیز به تهران ارسال کرده اند مبنی بر اینکه خود را آماده درگیری های جدید کند.
اعلام خبر مرگ مسعود رجوی از سوی ترکی الفیصل یا یک اشتباه هماهنگ نشده بوده٬ یا اینکه آغاز پروژه ای هماهنگ شده برای بازگشت پیروزمندانه امام زمان سازمان مجاهدین خلق است که بعید به نظر می رسد توانسته باشد برای دهسال جایی در اردن یا عربستان ساکت و صامت مانده باشد. شاید هم پیامی به گردانندگان مجاهدین بوده است در بحثی حل نشده میان دو طرف ٬ که امنیتی های سعودی معادلات و تفاسیر خود را از قضایا دارند و در رابطه با این تشکیلات که همه با آنها با احتیاط رفتار می کنند بازی نخواهند خورد.
به این ترتیب و در میان معادله هایی که در اطراف ایران در حال شکل گیری است باید به یارگیری های جدید توجه کافی داشت. محور عربستان به علاوه اسراییل و به علاوه باقیمانده سازمان مجاهدین که قرار است به هر قیمتی شده در معادله های جدید منطقه ای به حساب آورده شوند.
آیا دور از ذهن است که درجریان یک تئوری بافی فرضی در مورد آینده درگیری های منطقه ای ایران و عربستان سعودی ٬ تشکیلات تحقیر شده سازمان مجاهدین همان نیرویی باشد که قرار است در جریان یک عملیات نظامی ریاض علیه قطعه ای از خاک ایران ٫ مثلا علیه جزائر ایرانی خلیج فارس به کار گرفته شوند.
پاسخی به بیانیه قاسم سلیمانی
خوش بینانه ترین تحلیل از سخنرانی عالیترین مقام امنیتی سابق سعودی ها در اجلاس مجاهدین این است که آن را پاسخ به اظهارات اخیر سردار قاسم سلیمانی به حساب آوریم. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس طی بیانیه ای دولت دست نشانده سعودی ها در بحرین را به سرنگونی و مقاومت مسلحانه و خونریزی و چیزهایی تهدید کرد که سازمان مجاهدین خلق کارشناس و خبره آن هستند. در صورت درست بودن این فرضیه٬ تشکیلات رجوی دوباره قرار است نقش خرده وزنه هایی را در معادلات بر عهده بگیرند که شاهین ترازو را با آن میزان می کنند نه چیز دیگری.
۱- http://www.newyorker.com/news/news-desk/our-men-in-iran
۲- Who is responsible for the Iran nuclear scientists attacks
https://www.theguardian.com/world/2012/jan/12/iran-nuclear-scientists-attacks
8 پاسخ
من دیدگاهم را قبلا نوشته ام !
اتفاقا این جمله کاملترین جمله ای بود که میشد در مورد این آدم! بکار برد
احمقانه تر ین
احمق
سلام
عالی بود . فقط مواظب باشید .
آیا این زبان :«سوابق او در بزرگترین حماقت های سیاسی علیه مردم ایران با حماقت هیچ کس دیگری قابل مقایسه نیست». زبان تحلیل است؟ شما از رژیم ایران با عنوان ایران نام میبرید، برای شما متاسفم و این تحلیل که نشان میدهد که فرقه رجوی را می شناسید و هنوز علیرغم چند سال در خارج با ادبیات رژیم ایران سخن می گویید.
متاسفم برای شما و این سایت
برای تشکیلات مجاهدین فرق نمی کند چه کسی ایران را اداره کند.
از شاه تا خامنه ای تا هر کس دیگری هدف آنها این است که فقط و فقط و فقط به هر قیمتی به قدرت برسند. به همین دلیل لازم نیست شما خیلی توضیح بدهید چه کسی ایران را اداره می کند شما فقط باید به این نکته توجه داشته باشید که مجاهدین برای به قدرت رسیدن با هر کسی هر نوع معامله ای را انجام می دهند.
از آنجا که آنها بر اساس تفسیری قضایا و حکومت را می بینند که به اندازه سر سوزنی با ولایت فقیه توفیر ندارد و خود را مانند رهبر کره شمالی و رهبر امروز ایران اوج نکامل تاریخ بشر می دانند پس همه چیز برایشان مجاز است تا هر طور شده و به هر ترتیبی روزی رهبر شان اداره ایران را در دست بگیرد
اما روی دوم سکه آنها برای عطش به قدرت رسیدن ، اندیشه انتقام و تسویه حساب داخلی است . البته اگر مجاهدین خلق ایران روزی در ایران به قدرت می رسیدند آنگاه می دیدید که آنها همانند خمرهای سرخ کلمبوج کسی را در ایران از کینه تاریخی که دارند بی نصیب نمی گذاشتند.
در ضمن این را نیز از یاد نبریم که به علت مشارکت مجاهدین با ارتش عراق بر سرگوب شیعیان و کردها در آستانه جنگ کویت ، گروههای شیعه عراقی کینه ای جدی از آنها در سینه دارند . همین علتی بود برای توضیح اینکه چرا مقر آنها در عراق اینقدر مورد حمله قرا می گیرد. در واقع به دلیل همین ویژگی ها کسی آنها را دوست ندارد و همه از آنها می ترسند.
یک دلیل که فقط کشور دست پنجمی مانند آلبانی به آنها پناهندگی داد و آنها از حمایت فرانسه انگلیس آلمان و آمریکا و مثلا اسپانیا محروم هستند همین است که کسی به آنها اعتماد نمی کند.
امروز هم اگر آنها هنوز فعالند این پول سعودی هاست و نقشه ریاض است که برای این بیچاره ها نقشه ها کشیده اند
متأسفم برای این نابردباری و خلافگویی
گویا برخی انتظار دارند که پیش از هر چیز و هر سخنی، به زشتی از حکومت ایران سخن رانده شده سپس اصل مطالب گفته شود!
اصل موضوع، پرونده آلوده کسانی است که برای رسیدن به قدرت کارهایی را کردند که کمتر شهروندی در کشورهای دیگر دنیا حاضر میشوند چنین کنند.
حالا شما چند ناسزا به حکومت ایران بگو ولی این واقعیت را نپوشان. هیچ زشتی، زشتی دیگری را نمیپوشاند. بیان حماقت رجوی در خیانت به کشور، خلاف کدام اصل است؟ سازمان ملل، عراق را متجاوز شناخت و رجوی به متجاوز کمک کرد اینطور نبود؟
خانم روستائی – مثل همیشه تحلیل های منطقی و دست اول – ولی أیا غیر سعودی کشور دیگری هم میتواند هزینه سنگین چنین سازمانی را در دهه های گذشته وتا بحال بپردازد؟ انهم با چنان گشاده دستی که حتی هزینه شرکت در کنفرانس ه و دستمزد سخنرانی های امریکائی های حامی خود رابپردازند. که میگوئید روابط مشکوک این سازمان با….؟؟
جالب استکه حتی أفراد ی مثل آقای مصداقی که بطور مستمر علیه این سازمان افشا گری میکنند، ویا حتی خود حکومت ایران، از مهمترین عامل پایندگی ان یعنی تأمین هزینه
سنگین ان است خود اگاه و یا ناخوداگه طفره میروند. شاید سرکار پیش قدم شوید – با احترام
دیدگاهها بستهاند.