«اشکنه پیاز داغ» و دادستان مشهد

احسان ابراهیمی

سخنرانی دادستان خودسر و آزادی‌ستیز مشهد-که می‌شود به صورت جدی تامل در سرنوشت سعید امامی و سعید مرتضوی را به او یادآوری کرد- و طعنه‌اش به حسن روحانی و اشاره به مشکل اعتیاد و مواد مخدر به عنوان مشکلات واقعی کشور در برابر دستور روحانی به پیگیری علل لغو سخنرانی با مجوز علی مطهری در مشهد طنز غم‌ناک و کمدی تراژیکی است.

غلا‌م‌علی صادقی گفته است: «… با اشاره به «معضلات اجتماعی از جمله مواد مخدر و تبعات آن «مشکلات مردم این هاست نه آن چیزی که برخی اشخاص متاسفانه پیگیری می کنند.» او اضافه کرد: «من و شما هم نه می‌خواهیم رئیس جمهور شویم و نه می‌خواهیم رئیس جمهور تعیین کنیم… برای همین هیچ‌وقت این دغدغه را نداریم که چه بکنیم تا در انتخابات آینده رای بیاوریم، ما می‌گوییم چه بکنیم که مردم از ما راضی باشند و مطالبات و معضلات جامعه را حل و فصل کنیم.» (زیتون ۴ آذر ۹۵)

نخست: این‌که اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی از جمله معضلات و مشکلات جدی و در صدر اولویت‌های کشور است جای هیچ شکی نیست. طرفه اینکه مقامات امنیتی و نظامی وابسته به هسته سخت قدرت و مستظهر به قدرت ولی‌فقیه هماره با نادیده انگاشتن و پنهان‌کاری و توهم توطئه در اعلام میزان و علل و راه‌های حل آن‌ها مانع اصلی در حل معضلات اجتماعی کشور هستند.

دوم: بخش عمده‌ای از علل معضلات فعلی اجتماعی ریشه در بحران‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دارد که نهادهای وابسته به رهبری و مجموعه سیاست‌های آن‌ها دخالت مستقیم در ایجاد و تداوم‌شان دارند. همین که دادستان به‌جای مبارزه با باندهای حکومتی مواد مخدر، سخنرانی مجوزدار  نایب رییس مجلس را لغو می‌کند نشان می‌دهد اتفاقاً مشکلات اصلی کشور را تشخیص نمی‌دهد و بی‌دلیل و برای حفظ منافع باند و جناح خود انرژی و توان ملی را صرف حل و فصل امور بدیهی و ابتدایی کشور می‌کند. در واقع مخاطب اصلی این یادآوری خود اوست.

سوم: این‌که معضلات اجتماعی مشکلات واقعی کشور هستند به معنای این نیست که دادستان خودسر مشهد و همفکران قدرتمندش مجوز تعطیل و تحدید و تهدید کردن آزادی‌های مشروع سیاسی اجتماعی مردم را دارند. این مغلطه‌ی مصادره به مطلوب و نشانی غلط به مردم دادن است. از قضا و اتفاقاً یکی از بهترین راه‌ها برای کم کردن معضلات اجتماعی، آزادسازی اجتماع از سرکوب حکومتی است که وی و همفکرانش همواره نقش منفی در آن داشته‌اند.

چهارم: از همه این نکات مهم‌تر این است که دادستان مشهد، بهتر است به جای یادآوری مشکلات و معضلات اجتماعی به حسن روحانی، این نکات را با خطیب جمعه مشهد و سلطان خودخوانده خراسان و فرماندار خود «علم الهدی» در میان بگذارد. خلاصه خطبه‌های علم الهدی در سال‌های اخیر سه کلمه بوده است: فتنه، کنسرت و برجام. آخرین باری که وی درباره مشکلات مردم به حرف آمد زمانی بود که در دولت کودتا قیمت مرغ به نحو عجیب و مرموزی ناشی از منافع باندهای فاسد حکومتی به شدت بالا رفت و وی در خطبه‌های نماز جمعه مردم مشهد را به خوردن «اشکنه پیازداغ» فراخواند. نهایت و اوج نگرانی و راه حل وی این جمله است: «مشهدی‌ها مگر اشکنه پیاز داغ را یادتان رفته و آن زندگی را فراموش کرده‌اید؛ مگر قرار است برنامه همان باشد که قبلاً ‌بوده است.» (تابناک ۶ مرداد ۹۱).

حال که دادستان بله قربان‌گوی مشهد یاد مشکلات مردم افتاده بهتر است آمار و اوضاع نابسامان اجتماعی مشهد را به درگاه سلطان خراسان ببرد و از وی بخواهد بجای پرداخت تکراری و کسالت‌آور به کنسرت و فتنه و برجام، به این موضوعات بپردازد شاید کمکی به رفع  مشکلات مردم  باشد.

حال که هم‌دستی و هم‌داستانی سپاه و قوه قضاییه در سرکوب سیاسی و اجتماعی برآفتاب افتاده است، تشبث وی و همفکرانش به مشکلات واقعی کشور نه مانع از فهم مردم از علل واقعی مشکلات کشور می‌شود و نه همان‌طور که وی اشاره کرده، باعث رأی‌آوردن همفکرانش در انتخابات سالم و بدون تقلب و دستکاری. در واقع برای افکار عمومی روشن است که او و همفکران او هستند که برای کسب قدرت در انتخابات پیش رو به هر بهانه شبه‌قانونی و غیرقانونی چنگ می‌اندازند تا شاید مردم را از روحانی و دولت‌اش ناامید کنند و در این اوضاع بتوانند قدرت اجرایی را تسخیر کنند. سیاستی که سال‌هاست برای‌شان نتیجه عکس داشته است و این‌بار نیز چنین خواهد شد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ رویکرد بینامرزی، میان گفتمان‌های مختلف و متضاد ایرانی، نوعی سازش و

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در بازار ارز، قیمت‌ها در

ادامه »

«دحترِ هفت-هشت ماهه‌ای سرش را گذاشته است روی شانه‌ی چپِ مادر، سرش روی شانه‌ی راست‌ش خم شده است و پنداری

ادامه »