پادکست، پاکدست یا پاکدشت؟

ابراهیم نبوی

آقای محسن رضایی!
دیروز داشتم مصاحبه‌ات را می‌خواندم که به این جمله رسیدم که «‌کشور نیازمند آمدن یک دولت پاکدست است.» راستش را بخواهی وقتی این نوشته را خواندم بدجوری حالم خراب شد، فکر کردم قرار است دیگر در انتخابات شرکت نکنی و حال ملتی را که با عدم حضور تو در انتخابات دل‌سرد می‌شوند، بگیری. جان من اگر چنین چیزی در فکرت هست منصرف شو، حضرت عباسی کار خوبی نیست. وقتی تو در انتخابات نباشی انگار هیچ‌ کس نیست و وقتی تو هستی «‌در خانه اگر کس است یک حرف بس است.»

فکر کردم نکند چون رسول ملاقلی پور به رحمت ایزدی رفته تو هم کلا بی‌خیال هرچه انتخابات شدی، وگرنه چه کسی باید فیلم انتخاباتی دوره بعد تو را بسازد؟ فکر کن خاتمی که کلا بی‌خیال هرچه انتخابات شده، و اگر هم نشده باشد، بقیه بی‌خیالش می کنند، خاتمی که نباشد که هی یک چیزی را « تکرار» کند که انتخابات حال نمی‌دهد، فکر کن احمدی‌نژاد هم نباشد، غرضی هم نباشد، همه اینها خودش یعنی یک انتخابات بدون تفریح، در چنین شرایطی ما فقط امیدمان به توست، اگر تو هم ما را تنها بگذاری، خیلی نامردی است.

محسن جان!
این البته حرف اصلی من بود، ولی جز این یک سئوال مهم هم داشتم، من جمله‌ای را در مصاحبه تو خواندم که هرچه سعی کردم آن را بفهمم نفهمیدم. نوشته بودند که تو گفته‌ای: « کشور نیازمند آمدن دولت پاکدست است.» اول فکر کردم منظورت از « پاکدست» همان « پاک‌دست» خودمان است. راستش را بخواهی کمی نگران شدم، فکر کردم حتما دچار همین بیماری معلوم‌الحال آلزایمر شدی که بسیاری از ملت و به‌خصوص دولت گرفتارش است. الآن با خیلی‌ها که حرف می‌زنی یک جوری درباره احمدی‌نژاد حرف می‌زنند انگار اصلا چنین چیزی نبوده و کلا همه عزیزان گل‌گون کفن دولت پاکدست احمدی نژاد را هشت سال روی سرشان نگذاشتند و حلوا حلوا نکردند.

عزیز جان! پاکدست که محمود بود که آمد و با همان دست پاک‌اش کابینه‌ای را معرفی کرد که چهارده نفرش کارشان به زندان کشید و فعلا هم فرزند خلف دولت پاکدست آقای بابک زنجانی زیر اعدام است و قرار است همه پاکدستان دیگر طوری حساب‌اش را برسند که معلوم شود نه خانی آمده و نه خانی رفته. یعنی یادت رفته که هشت سال « دولت پاکدست» داشتیم از همه پاک‌دست‌تر؟

دوباره مصاحبه را خواندم و دیدم امکان ندارد منظورت « پاکدست» باشد، چون خودت خوب می دانی که کسی « پاکدست» تر از احمدی نژاد نداشتیم که چنین دولتی تشکیل بدهد که بقول همه طرف‌دارانش و آقا پاکدست‌ترین دولت بعد از کورش را تشکیل داد. مطمئن شدم منظورت « پاک‌دست» نیست.

راستش را بخواهی این روزها همه استتوس‌های فیس‌بوکی می‌گذارند و پر از غلط و غلوط، حتی دیگر خبرگزاری های رسمی هم عادت کردند همه نوشته‌ها را با غلط تایپ و منتشر کنند. می‌آیی بنویسی « دویست نفر مردند» کاف و میم قاطی می‌شود و می‌شود « دویست نفر کردند» بعد فکر می کنی دویست نفر؟ و یاد برادر طوسی می‌افتی و می‌گویی امکان ندارد، حداکثر ۱۹ نفر، دویست نفر ممکن نیست.

اصلا این داستان کاف و میم مصیبتی شده برای نوشته‌های فارسی. می‌نویسی «کناره» می‌شود «مناره»، می‌نویسی «‌کدام» می‌شود «‌مدام»، می‌نویسی «‌قاری قرآن برای رهبر می‌مرد و جانش را می‌داد» کاف و میم قاطی می‌شود و یک چیزی می شود که حیف خانواده اینجا نشسته. به هر حال این‌قدر از این غلط نویسی‌ها دیدم که مطمئن شدم منظورت از «‌دولت پاک‌دست» یک چیز دیگر است، یا «‌دولت پادکست» است یا « دولت پاکدشت».

ممکن است منظورت ‌«دولت پادکست» باشد، لابد وقتی همه سیاست‌مداران دنبال دولت اینترنتی و پیام توئیتری هستند، تو فکر کردی دولت با «‌پادکست» می‌تواند مملکت را اداره کند و به جای خوبی ببرد. عزیزم! فریب این چیزهایی که محمدعلی ابطحی یاد مسئولان داد که همه‌شان گرفتار وبلاگ و اینستاگرام و فیس‌بوک و سلفی شدند، نخور. دولت با صد تا شبکه رادیویی هم نمی‌تواند مملکت را اداره کند، اصلا به دولت پادکست فکر نکن، نهایتا دولت یوتیوبی ممکن است مفید باشد، پادکست دیگر از مد افتاده و اصلا دردی را دوا نمی‌کند.

البته ممکن است منظورت از « دولت پاکدست» همان « دولت پاکدشت» باشد، تایپیست « ش» و «س» را قاطی کردند. ای شیطان بلا! حالا دیگر به فکر «‌دولت پاکدشت» هستی؟ حتما می‌خواستی بگویی «‌دولت ارادان» رویت نشده و گفته‌ای «‌دولت پاکدشت». به هر حال پاکدشت هم توی همان راه ارادان است، منتهی هم به تهران و رهبری نزدیکتر است و هم نیروی انتظامی در آنجا حضور فعال دارد. البته من با دولت پاکدشت مخالف نیستم، ولی همه‌اش که نمی شود از ارادان و گرمسار و سمنان دولت تعیین کرد، یک کمی برو آن طرف‌تر.

به هر حال محسن جان من نگرانت هستم، حالا اگر پادکست یا پاکدشت باشد، خیلی نگران کننده نیست، منتهی اگر منظورت واقعا همان پاکدست باشد، حتما به یک پزشک آلزایمر مراجعه کن. ببین! شما الآن یادت نیست، یازده سال قبل، یک دولت آمد که رئیس‌اش آدمی بود که اسم‌اش محمود احمدی نژاد بود، به اطرافیانت بگویی عکس‌اش را نشانت می‌دهند، عکس‌اش را نگاه کن، یک چیزهایی یادت می‌آید. « دولت پاک‌دست» دولت او بود. عکس را ببینی یادت می‌آید. خیلی‌ها که ریش‌شان را بدون کف صابون اصلاح می‌کنند، بعد از چند بار زخمی شدن در حین اصلاحات و چند بار مشکل در عنفوان جوانی یک چیزهایی یادشان آمده، تو هم اسم این آدمی را که می‌گویم یادداشت کن و پی‌گیری کن، مطمئنم بیشتر فکر کنی یادت می‌آید.

او دولت پاک‌دست داشت، هشت سال هم داشت، این‌قدر هم پاک‌دست بود که الآن کسی نمی‌تواند پرونده‌های اختلاس و دزدی‌هایش را جمع کند و فاضل لاریجانی و بابک زنجانی و مرتضوی و رحیمی و بقیه هنوز گرفتارش هستند، به این اسم‌ها فکر کن، کم‌کم یادت می‌آید. مطمئنم منظورت پاک‌دست نبوده، شاید پادکست، شاید پاکدشت، ولی حتما پاک‌دست منظورت نیست.

ارادتمند
ابراهیم نبوی

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

آقای خامنه‌ای! رهبر جمهوری اسلامی ایران که بیشتر علاقه دارید خودتان را رهبر «انقلاب» بدانید، شما در تاریخ ۱۴ یا ۱۵ خرداد ۶۸ در مجلس خبرگان رهبری در اظهاراتی در اوج فروتنی فرمودید:««باید خون گریست

ادامه »

چهره‌ی مچاله‌شده از گریه و لابه‌ی بسیارِ او، بِرندی شده بود. بر بالای هر منبری که می‌رفت، در جمعِ هر جماعتی که می‌رفت؛ اشک‌اش

ادامه »

سالها پیش که رهبر جمهوری اسلامی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جنجال سند آموزشی ۲۰۳۰ را به‌پا کرد در

ادامه »