دو نقد به مجری عزیز «پرگار»

رضا علیجانی

دو نقد به مجری عزیز پرگار ؛ «اتوبوس و جاده» یا «بذر و زمین»؟

در ابتدا فکر می کردم یک تیم مطالعاتی پشت برنامه‌های پرگار وجود دارد. چون مطالعه و احاطه بر موضوعات متعددی که مورد بحث قرار می‌گیرد واقعا خارج از توان یک نفر است. اما بعد متوجه شدم که چنین نیست و این بار سنگین بر دوش خود آقای کریمی است (که با کمک همکارش سرکار خانم لیلی افشار)ِ، باید ادبیات و اسناد مربوط به هر موضوع را در فرصتی محدود مورد مطالعه قرار دهد. هم‌چنین آقای کریمی صبوری و متانت و مدیریت خوبی برای اداره جلسات دارد که نیازی به تعریف و توضیح ندارد.

اما این همه؛ کار ایشان را بی‌عیب و نقص نمی‌کند. یکی از برنامه‌هایی که از ابتدا روی نحوه ورود و پرداختن ایشان به موضوع انتقاد وارد است همین برنامه اخیر «گفت و گو با روشنفکران غیر دینی» است.

آقای کریمی با طرح یک تمثیل در ابتدای برنامه کاملا از موضع بی‌طرفی خارج شد: تمثیل اتوبوس معیوب برای رسیدن به مقصودی ظاهرا واحد. این تمثیل از موضعی بالا و آن چه خود آقای کریمی به درستی در اواخر بحث نواندیشان غیردینی را مورد سئوال قرار داد یعنی از موضع عمودی و استاد-شاگردی به صورت مسئله می‌نگرد. در حالی که واقعیت تاریخی چنین نیست . مقایسه کارنامه دو نوع روشن‌فکری (چه در عرصه «تولید» حقیقت و چه در عرصه «عمل» و «تاثیرگذاری» بر روند تغییر برای رسیدن به آنچه آقای نیکفر عدالت و هم‌زیستی خواندند)، نشان‌گر نمره «بسیار» بالاتر روشن‌فکری دینی نسبت به روشن‌فکری غیردینی در سرزمین ماست که خود بحث دیگری است . بنابراین از جهت تمثیل اگر جریانی باید از موضع بالا به تصحیح غلط دیکته‌های جریان دیگر بپردازد شاید مثال وارونه‌ای از اتوبوس معیوب طلب کند!

در هر حال تمثیل ایشان تصوری است که روشن‌فکران غیردینی از پروژه نواندیشان دارند و به نظر نمی‌رسد ورود مجری از همین تصویر مناسب و بی‌طرفانه باشد.

به عنوان یک رهرو نواندیشی دینی اگر می‌خواستم تمثیلی به کار گیرم به جای جاده و اتوبوس از تمثیل زمین و بذر استفاده می‌کردم. در این تمثیل نواندیشان دینی می‌گویند برای آبادی این زمین باید هم از بذر مناسب بهره گرفت و هم زمین را بهینه‌سازی کرد. اصلاح بذر و بهینه‌سازی تدریجی زمین «تنها» راه آبادی این زمین است و بذرهای دیگر جز پوسیدگی و بی‌ثمری و به هدر دادن زمان و زمین و رویاپردازی در باره آبادسازی‌ای خیالی، حاصلی نخواهد داشت. به خوبی واقفم که این تمثیل صورت مسئله را کاملا از منظر نواندیشی دینی به تصویر می‌کشد و بالطبع مجری بی‌طرف نمی‌تواند با ذکر آن از قبل پیش‌داوری خاصی را بر بحث بار کند.

مدیریت جناب کریمی در سیر بحث نیز البته مانند همیشه مناسب و طبیعی و در مجموع خوب و روبه پیش بود. جز یک‌جا در اواخر بحث که باز فکر می‌کنم جناب کریمی دقتی در نظر بسیار مهم یکی از شرکت‌کنندگان (جناب آشوری) نکردند و به‌جای به بحث گذاشتن این منظر مهم و پایین آوردن اهالی محترم میزگرد از منبر نقد و وعظ نواندیشی دینی و در یک سطح قرار دادن دو نحله برای گفت‌وگویی مساوی و و رودررو، باز به موضع خیالی از بالا به پایین نگاه‌کردن این عزیزان دامن زد. آن‌جا که جناب آشوری با عمق و دقت (و انتخاب زاویه دید تاریخی درستی که ایشان در این میزگرد بروز می‌دادند)، گفتند که قضیه دین کاملا قابل فروکاستن به سوسیولوژی نیست. مسئله بر می‌گردد به مسائل وجودی(اگزیستانسیل) ما؛ مسایل بیرون از حوزه امکان و شناخت و تجربه علمی؛ اضطراب و اگزیستانس آدمی.

نکته مهم جناب آشوری (شاید برخاسته از مطالعاتی که در رابطه با فلسفه وادیان هندی دارند)، در این جا به‌درستی سطح بحث را تغییر می‌داد و بر مزیتی که نواندیشان دینی دارند و در آنجا در واقع مدعی منتقد جریان غیردینی هستند انگشت می‌گذاشت و آن این که موضوع و موضع نواندیشان دینی تنها در عرصه اجتماعی نیست بلکه به درون آدمی نیز دامن می‌گسترد. بستر کار آن‌ها به اضطراب‌های وجودی آدمی نیز مرتبط است که آنها پاسخ‌اش را در دین می‌جویند… .

در اینجا جناب کریمی که می‌توانستند همین زاویه دید (فراموش شده در این میزگرد) را پی بگیرند، با برداشتی نادرست و شتاب‌زده از سخنان آقای آشوری، مسئله را به سطح اضطراب‌های فردی ناشی از تربیت خانوادگی و احیانا تعصب‌های سنتی نواندیشان دینی! تقلیل و تغییر دادند و همان مسیر از بالا به پایین نگاه‌کردن نحله روشن‌فکری غیردینی به دینی را البته از منظر سئوال و انتقاد به نحله غیردینی ادامه دادند. در حالی که موضوع می‌توانست حتی در حد اشاره به تفاوت‌های فلسفی و وجودی و انسانی دو نحله نیز توجه و تمرکز کند.

به هر حال در مجموع میزگردی بسیار خوب و روشن‌گر بود که سه نوع نگاه در میان نواندیشان غیردینی به دینی را نشان می‌داد. در نوشته دیگری به این سه نگاه خواهم پرداخت. ای کاش میزگرد پرگار به گفت‌وگوی مستقیم و رودرروی این دو نحله هم می پرداخت. میزگرد جدا جدای آن‌ها البته تنوع داخلی هریک را به خوبی نشان داد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

8 پاسخ

  1. پاسخ به حسین آقا!
    حضرت عالی مثل اینکه در سال ۵۸ و ۵۹ هنوز به دنیا نیآمده یا نونهال بودید، و گرنه نمی گفتید “بعضی روشنفکران دینی به خدمت رژیم درآمدند!!” جان من! تقریباً همه این آقایان ملی-مذهبی به ترتیب به همه پرسی جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس به اصطلاح خبرگان قانون اساسی، همه پرسی قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری و مجلس اول شرکت کردند، و بدتر از آن علیرغم برخی غر زدن ها، آن انتخابات ها را برگزار هم کردند.اتفاقاً تنها مخالف شجاعی که در آن زمان سربلند کرد، شادروان آیت الله شریعتمداری بود که تقریباً یک تنه جلوی ولایت فقیه ایستاد و چوبش را هم خود و خانواده اش خوردند. اگر بتوان ایشان را با تسامح ملی-مذهبی نامید، وی تنها ملی-مذهبی یی بود که از همان ابتدا منتقد رژیم بود. دیگر اینکه، من که در همان کامنت اول گفتم که شمار روشنفکران و فعالان سیاسی غیرمذهبی کمتر از مذهبی ها بود. به همین ترتیب تلفات آن ها نیز به دلیل شمار قلیل ترشان کمتر بوده است. آفتاب آمد دلیل آفتاب!

  2. آقای علیخانی در اشاره به داریوش آشوری، به «مطالعاتی که در رابطه با فلسفه وادیان هندی دارند» درنگ کرده اند، گمان می کنم ایشان، در اینجا، آقای داریوش آشوری را با آقای داریوش شایگان اشتباه گرفته اند. هیچ بازتاب علنی از مطالعات آشوری در باب فلسفه و ادیان هندی نمی شناسیم که به سمع و نظر آقای علیخانی رسیده باشد.

    داوری درباره کارنامه روشنفکران ایران در مقایس با روشنفکران دینی! کار معلمانه ای نیست که با نمره گذاری پای یک مقایسه تمام شود. در این باب، صبر لازم است، و دانشی فراتر از تاملات وبنگارانه

  3. جناب علیجانی درمورد شخص خود آقای کریمی کم لطفی می فرمایند، هرچنــد با این پیشنهاد ایشــان موافقــم که این بحث زمانی میتوانــد جذاب تر ازاین باشــد که هر دو طرف قضیــه روبروی هم باشنــد، ضمن اینکه با احتــرام به همــه ی افراد هر دو طرف قضیــه، این بحث هم میتوانــد ادامــه پیــدا کنــد و هم مهمانان میتوانــد افراد دیگری در سطوح روشن فکران قوی تری در هر دوسـوی این بحث باشــد،

  4. اقای محترم اگر بعضی از رو شنفکران دینی به خدمت این رزیم در امدند اما در نقطه مقابل هزاران نفر از پاک ترین رو شفکران مسلمان انقلابی هم در برابر این رزیم ایستادند و جان خود را فدا کردند .خواهش می کنم یک مقایسه ای بین امار اعدام شدگان مسلمان و اعدام شد گان غیر مذهبی توسط این حکومت بکنید انوقت به حقیقت سخن من پی می برید.

  5. جناب علیجانی کم لطفی می فرمایند که به تمثیل اتوبوس آقای کریمی ایراد می گیرند. ایشان انگار تجربه نیم قرن گذشته را از بحث خود فاکتور گرفته اند که طی آن نواندیشان دینی یی از قبیل شریعتی و بازرگان به کمک روشنفکران التقاطی از نوع آل احمد و فردید این اتوبوس کذایی را ساختند و پرداختند و در سراشیبی انقلاب اسلامی انداختند، و بدتر از آن هدایت آن را به دست روحانیت بی خبر از دنیا سپردند. ایشان باز هم فراموش کرده اند که پس از انقلاب اسلامی نیز یکی از همین سردمداران نواندیشی دینی جلودار به اصطلاح انقلاب فرهنگی شد و چه قلع و قمعی از استادان و دانشجویان سکولار(اعم از لیبرال و چپ) کرد. فراموش نکینم که سروش و دیگران تا اواخر دهه ی ۷۰ نیز سوار بر این اتوبوس بودند و حتا به نوعی آن را هدایت می کردند، و هرچندگاه فرمان را به این یا آن سو می چرخاندند.
    اما روشنفکران غیردینی، به دو نحله چپ و لیبرال تقسیم شده بودند و مهم تر از آن، ضعیف و کم شمار و فاقد تریبون سیاسی(برخلاف نواندیشان دینی) بودند، ولذا نقش موثری در راه اندازی این اتوبوس نداشتند. امروزه هم اگر صدایی از آن ها می شنویم عمدتاً از برون مرز و شبکه های اجتماعی و اینترنی است. افزون بر آن، روشنفکران غیردینی در عرصه های سیاسی کمتر قلم زدند و اگر هم گرایش هایی داشتند بیشتر به سوی دو گروه عمده چپ قدیم و جدید(حزب توده و فداییان) بود، که به دلیل ممنوعیت سیاسی هر دوی آن ها، دیدگاه آن ها بازخورد اجتماعی و بیرونی چندانی نداشت. آن ها بیشتر در عرصه هنر و ادبیات می درخشیدند، که نمره کارنامه نواندیشان دینی در این عرصه تقریباً صفر بوده و هست.
    امیدوارم که پرگار و کریمی در نوبت بعدی روشنفکران دینی و غیردینی را مقابل هم بنشانند و آقای علیجانی(درصورت حضور) حضوراً تمثیل اتوبوس را به چالش بگیرند و البته پاسخ آن را هم بشنوند.

  6. جناب علیجانی مقاله ای تعصب امیز نوشته اید و از اغاز نیز ارزشگذاری خود را اشکار کرد ه اید و به نحله خودتان بنام ” روشنفکران دینی ” ارزش بسیار در مقابل نحله ” روشنفکران غیر دینی ” اعطا کرده اید . بنابراین بهتر است ارزش روشنفکران دینی را در بر کشیدن حکومتی اسلامی ایران و تتبعات بعدی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی با ارزش عمل روشنفکران غیر دینی در بر امدن حکومت پهلوی و کمک به رضا شاه در پی افکندن همه ساختار های دولت مدرن مقایسه کنید تا جوانان ناغافی چون ما به این کلام شما پی ببرند ” در حالی که واقعیت تاریخی چنین نیست . مقایسه کارنامه دو نوع روشن‌فکری (چه در عرصه «تولید» حقیقت و چه در عرصه «عمل» و «تاثیرگذاری» بر روند تغییر برای رسیدن به آنچه آقای نیکفر عدالت و هم‌زیستی خواندند)، نشان‌گر نمره «بسیار» بالاتر روشن‌فکری دینی نسبت به روشن‌فکری غیردینی در سرزمین ماست که خود بحث دیگری است “

  7. یک نقد شکلی و بسیار جدی به آقای کریمی سرعت پایین صحبت کردن خود وی است که عملا بخش عمده ایی از وقت برنامه را به خود اختصاص می دهد. در واقع سرعت پایین سخن گفتن وی را می توان ناشی از عدم تسلط وی به موضوع و یا نوعی کش دادن هدفدار برای پر شدن وقت برنامه دانست.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »