رییسی، کبودوند و زبان کردی

احسان ابراهیمی

ابراهیم رییسی به عنوان یکی از عناصر فعال در سرکوب و اعدام و جنایت در تمام ۴ دهه عمر جمهوری اسلامی، در آخرین مناظره انتخاباتی جمله‌ای گفت تاریخی: «زبان کردی را شما (خطاب به روحانی) آزاد نکردید؛ خدا آزاد کرد».

این جمله عجیب و غریب، که آشکار نشد نفی تلاش روحانی در راه‌اندازی کرسی تدریس زبان کردی و آذری است یا اعتراف به این موضوع، اما نفی مدخلیت روحانی و دولتش در تحقق آن، تقلیدی ناشیانه بود از جمله روح‌الله خمینی درباره آزادسازی خرمشهر. پیش‌تر هم رییس دولت نهم در اظهار نظری همین‌قدر عجیب گفته بود: «چرخه سوخت هسته‌ای را خدا تکمیل کرد.»

درست همان‌روزی که رییسی این جمله را به کار برد، محمدصدیق کبودوند،  روزنامه‌نگار کرد و رییس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان پس از تحمل ۱۰ سال زندان آزاد شد. همو که در دورانی‌که ابراهیم رییسی معاون اول قوه قضاییه ایران بود دستگیر و محکوم و زندانی شد تنها به دلیل فعالیت‌های مسالمت‌آمیز  و مدنی در راستای احقاق حقوق مردم کرد در ایران. کبودوند در سال ۱۳۸۶ در دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تأسیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به ۱۰ سال زندان و به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق ارتباط با سازمان‌های بین‌المللی و نوشتن نامه به کوفی عنان، دبیرکل پیشین سازمان ملل به یک سال حبس محکوم شد؛ و پس از تحمل ۱۰ سال حبس در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ آزاد شد.

کبودوند، مدیرمسئول و سردبیر هفته‌نامه پیام مردم بود که به دو زبان کردی و فارسی در تهران و مناطق کردنشین منتشر می‌شد. این هفته نامه در سال ۱۳۸۳ توقیف و او به دلیل فعالیت در آن به تحمل شش ماه حبس و لغو پروانه انتشار محکوم شد. هم‌چنین به اتهام تشویش اذهان عمومی به ۵ سال محرومیت از روزنامه‌نگاری و مدیریت نشریه محکوم شد.

حال، در روزی‌که وی پس از ۱۰ سال زندان، آن‌هم تنها به‌خاطر تلاش برای احقاق حقوق مردمان کرد و انتشار روزنامه به دو زبان فارسی و کردی از زندان جمهوری اسلامی آزاد شد، اصلی‌ترین مقام قوه قضاییه ایران که سودای تن کردن ردای ریاست بر جمهور در سر می‌پروراند، از «آزاد شدن» زبان کردی توسط خدا سخن به زبان می‌آورد.

این‌جاست که می‌توان از رییسی پرسید: خدا در دورانی که شما بر منصب معاونت اولی قوه قضاییه نشسته بودید، کجا بود و چرا نه تنها زبان کردی را آزاد نکرد، بل مانع دستگاه امنیتی-قضایی شما در سرکوب فعالان حق طلب و مسالمت‌جوی کرد نشد؟!

حال که دولت روحانی پس از ۴ دهه عمر جمهوری اسلامی، کرسی تدریس زبان کردی را در دانشگاه دایر کرده است، خدا را در تحقق این امر دخیل می کنید؟
چرا در دورانی که کبودوند در اعتراض به ناعدالتی‌های دستگاه تحت امر رییسی دست به اعتصاب غذا زده بود، وی تلاشی در جهت تسهیل امور نکرده است؟!

فهرست بلند اتهام‌های ابراهیم رییسی متاسفانه بسیار بلند است و در این میان سرکوبی که با مدیریت، همراهی و آمریت و عاملیت وی بر مردم کردزبان رفته است قصه پرغصه‌ای‌ست. ۱۹ اردیبهشت روزی است که ۵ کرد را پس از سال‌ها انفرادی و شکنجه و محرومیت از حداقل‌های دادرسی عادلانه و استنادات مقبول، برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و به عنوان قربانی در برابر «رجب طیب اردوغان» که راهی ایران بود برای امضای قرارداد انتقال سوخت ایران به همراه رییس جمهور سابق برزیل، اعدام کردند و حتی تا امروز هم محل دفن‌شان را به خانواده هایشان اعلام نکرده‌اند. فرزاد کمانگر معلم، در میان کشته‌شدگان بود. ابراهیم رییسی در آن دوره، مرد شماره دو  یا به روایتی یک قوه قضاییه ایران بود و  اینک تنها دو روز پس از سالگرد اعدام‌شان، گوینده گویا می‌خواهد آبروی سیاسی و قضایی نداشته را نیز به حراج بگذارد!

سفر انتخاباتی رییس هم به استان کردستان که افتضاحی دیگر بود. سفر او به استانی که قوه قضاییه تحت امر وی سال‌های متمادی مشغول سرکوب و تخریب و زندان کردن دانشجویان، معلمان، روزنامه‌نگاران، زنان و مردان حق‌طلب و فعال مدنی است خود رسوایی بزرگ و البته عبرت‌آموزی است.

امیدوارم با یاری مردمان آگاه و صبور و مظلوم کرد زبان، افتضاح حضور وی در این رقابت‌ها، با شکست سنگین وی مفتض‌حتر شود تا درسی شود برای تمام عوامل سرکوب و اختناق که
«ای مگس عرضه سیمرغ نه جولانگاه توست
عرض خود می بری و زحمت ما می داری»

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ رویکرد بینامرزی، میان گفتمان‌های مختلف و متضاد ایرانی، نوعی سازش و

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در بازار ارز، قیمت‌ها در

ادامه »

«دحترِ هفت-هشت ماهه‌ای سرش را گذاشته است روی شانه‌ی چپِ مادر، سرش روی شانه‌ی راست‌ش خم شده است و پنداری

ادامه »