افشاگری از روش‌های عجیب ورود خودروهای لوکس در دولت احمدی‌نژاد

زیتون- هفته نامه تماشاگران امروز گزارشی افشاگرانه از روش‌های عجیب برای ورود خودروهای لوکس خارجی در دولت گذشته منتشر کرد.یکی از جذاب‌ترین خبرهای هر از چندگاهی رسانه‌ها، آماری است که از واردات ماشین‌های گران‌قیمت و لوکس به کشور داده می‌شود. اتومبیل‌هایی که قیمت و تعدادشان چشم‌ها را از حیرت گرد می‌کند. نمونه می‌خواهید؟ گزارش گمرک ایران از کالاهای وارداتی در سه ماهه اول سال جاری، برنج، خودرو و گندم را در صدر واردات نشان می‌دهد.

cars_
در بررسی واردات خودرو که در رتبه دومین محصول پرطرفدار برای واردکنندگان گنجانده شده، سه دستگاه خودرو به عنوان گران‌ترین خودروهای فصل بهار به کشورمان وارد شده‌اند. در طول این مدت یک دستگاه خودروی پورشه ماکان نو -station wagon- مدل ۲۰۱۵ به رنگ آبی تیره با ارزش ۵۹ هزار و ۸۳۱ دلار به کشور وارد شده است. در کنار این خودرو اما دو دستگاه بنز نیز در صدر گران‌ترین خودروهای وارداتی بهار امسال جای گرفته‌اند؛ دو دستگاه بنز S400 هیبریدی که هر  یک به قیمت ۱۲۵ هزار دلار و از کشور آلمان وارد شده‌اند. تنها همین سه دستگاه اتومبیل در زمان ورود ارزشی بیش از یک میلیارد تومان داشته‌اند.  خوردروهایی که برای نهاد‌های سیاسی و تشریفات وارد شده اند.  این در شرایطی است که ورود خودرو در دو سال اخیر به کمترین حد خود رسیده و دیگر از صدها دستگاه پورشه و مازراتی که در اواخر دهه هشتاد تا سال ۹۲ به خیابان‌ها وارد می‌شدند تا مانور تجمل بدهند، خبری نیست.
دولت یازدهم با سیاست‌هایش جلوی سونامی ورود خودروهای میلیاردی به کشور که بیشترین سود را به کمپانی‌هایی چون پورشه می‌رساند، گرفت. همیشه هم آنچه با مرور این اخبار به ذهن متبادر می‌شود بازرگانان بسیار متمولی هستند که با کارت‌های بازرگانی و موسسات صادرات و واردات خود پشت این حجم عظیم از مبادلات ارزی و ریالی ایستاده‌اند. اما سر زدن به گمرک و پیگیری ماجرا شما را با حقیقت مهلکی مواجه می‌کند؛ اینکه نام‌های ثبت شده در واردات اتومبیل و بسیاری دیگر از کالاهای گران‌قیمت، در بسیاری از موارد، شهروندان گمنام و فقیری هستند که در هفت آسمان یک ستاره هم ندارند. هموطنانی که تنها یک کارت بازرگانی به نام‌شان خورده است تا به شکلی باور نکردنی مبادلات میلیاردی را شکل بدهند که خود ذره‌ای در آن سهیم نیستند. آنها تنها معبری هستند برای فرار از مالیات و مشکلات عدیده گمرکی. اما این میلیاردرهای زاغه‌نشین از کجا می‌آیند و چطور حضوری سایه‌وار و تراژیک در این تجارت غول‌آسا و مافیایی پیدا می‌کنند؟
سلطان پورشه!
وارد‌کننده بیش از ۷۰۰ دستگاه پورشه به ایران‌ زنی است با نام مخفف «م-د» از روستایی در حوالی بوشهر. مسوولان عالی‌رتبه گمرک، این خبر را در جمعی خصوصی با گروهی از خبرنگاران مطرح کردند. در سال‌های اخیر، زنی از آبادی محقری در حوالی بوشهر، در حقیقت بزرگترین واردکننده پورشه به ایران بوده. آن هم در زمانی کمتر از یک‌سال. ماشین‌هایی که هیچ‌وقت این پیربانوی فقیر حتی به خواب هم نمی‌توانست تصوری از شکوه‌شان داشته باشد. «م-د» مثل خیلی از مهجور ماندگان این روستاهای دور افتاده، به وسوسه پولی شاید چند صدهزار تومانی، فریب گروهی را خورده است که نمی‌خواهند ردشان در واردات این کشور پیدا شود و کسی سر از کارشان در بیاورد.  پرونده این زن البته مربوط به چند سال قبل است؛ زمانی که وارد کردن خودروهای بالای ۲۵۰۰ سی‌سی آزاد بود اما قربانیانی چون او بسیارند و حالا نهادهای مسوول با تنظیم مکانیسمی تکنولوژیک برای یافتن افرادی چون او، بسیاری دیگر از این فریب‌خوردگان را شناسایی کرده‌اند اما به دلیل خلاء قانونی توان برخورد با مجرمین پرونده‌ها را ندارند. رندانی که اصلاً قانون به سختی آنها را متخلف می‌شناسد!
شرایط داشتن کارت بازرگانی اینهاست:
سه برگ اظهارنامه ثبت‌نام در دفاتر بازرگانی جهت اخذ کارت بازرگانی
پلمب دفاتر تجارتی (‌روزنامه و کل‌) در سال جاری و ارائه گواهی پلمب دفاتر تجارتی جهت اخذ کارت بازرگانی
یک برگ فتوکپی شناسنامه (‌در صورتی که متقاضی شخص حقیقی باشد‌) جهت اخذ کارت بازرگانی
فتوکپی آگهی تاسیس شرکت و آخرین تغییرات آن (‌در صورتی که متقاضی شخص حقوقی باشد) جهت اخذ کارت بازرگانی
فیش پرداختی حق‌الثبت‌نام در دفاتر بازرگانی جهت اخذ کارت بازرگانی
شرایط گرفتن کارت بازرگانی خیلی ساده است. همان کارت‌هایی که برای اشخاص حقیقی صادر می‌شوند و آنها حتی بی‌آنکه روح‌شان خبردار باشد، تبدیل به غول‌های واردات می‌شوند. یکی از مسوولان محلی گمرک در بوشهر به خبرنگار «تماشاگران امروز» می‌گوید: «پیدا کردن آدم‌هایی از این دست خیلی سخت نیست. این روستاها پر است از مردم فقیری که همه دنیای‌شان همین روستا و شاید زندگی بخور نمیری باشد که از پول یارانه دارند. خانه‌های‌شان را ببینید، متوجه حرفم می‌شوید. حالا یکی می‌‌آید و ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان به آنها می‌دهد و بر‌ای‌شان کارت بازرگانی می‌گیرد. کارت‌هایی که ما اسمش را گذاشته‌ایم یک‌بار مصرف؛ یعنی تا پایان اعتبارش، کلی واردات با آنها انجام می‌شود و بعد هم چون مالیات زیادی برای صاحبان‌شان ایجاد می‌کنند، دیگر اعتبارشان تمدید نمی‌شود. مجازات این نوع فعالیت‌های اقتصادی در صورتی‌که بدهکار مالیاتی هم باشد، تهش می‌شود ممنوع‌الخروجی یا ممنوع‌المعامله شدن. آن هم چند سال بعد از پایان اعتبار کارت اینها. حالا برای پیرزن ۷۰ ساله‌ای که در تمام عمرش حتی تا تهران نرفته، ممنوع الخروجی چه اهمیتی دارد؟ او با آن ۲۰ میلیون، سامانی به زندگی‌‌اش داده است. کاری بیشتر از این هم بر اساس قوانین از گمرک یا نهادهای نظارتی دیگر بر نمی‌آید».
«فریده- ح»‌؛ او یکی دیگر از این کیس‌های خاص است. او امسال فعالیتی نداشته اما سال قبل یعنی سال ۹۳، ۵۵میلیارد تومان از بندر رجایی و ۱۰ میلیارد تومان از اروند و خرمشهر کالا وارد کرده است. فریده از روستایی در پنج کیلومتری سنندج که قلعه‌ای تاریخی دارد و سکنه‌ای کمتر از ۱۰۰۰ نفر را در خود جای داده، توانسته صاحب کارت بازرگانی باشد. او بیش از هزار ثبت سفارش داشته و به عنوان اظهارکننده، با کارت بازرگانی خود حداقل ۶۵ میلیارد تومان واردات داشته است
این بندگان خدا از کجا می‌آیند؟
 قصه این آدم‌ها، قصه‌ای عجیب است. اینها البته یکی از هزاران هستند. در همین تهران هم هستند نمونه‌هایی از این دست. نزدیک به ۱۵ هزار کارت بازرگانی در دست مردم پایتخت است که خیلی از صاحبان این کارت‌ها، کارت‌شان را اجاره می‌دهند، می‌فروشند یا مشارکت در سود می‌کنند. این شهرستانی‌ها اما قصه‌های‌شان متفاوت است. آنها بیشتر به چشم می‌آیند چون در ازای مبلغی ناچیز، به دلیل کم‌سوادی و فقر، کمتر متوجه می‌شوند چه اتفاقی به نام‌شان رقم می‌خورد و اصلاً هیچ‌گاه تا پایان عمرشان پی نمی‌برند چه استفاده‌ای از آنها به ازای پول ناچیزی که گرفته‌اند، شده است. پیدا کردن این افراد، خیلی هم دشوار نیست. در حوالی بنادر و مبادی ورودی کشور، دلالان زیادی در جست‌وجوی راهکاری هستند برای بیرون کشیدن اجناس مانده در گمرک‌ها. افرادی که خودشان مشکلات مالیاتی دارند یا اصلاً نمی‌خواهند هزینه‌های میلیاردی مالیاتی این واردات بزرگ‌شان را بپردازند، در ازای بهایی ناچیز، سراغ این قربانیان می‌روند. سراغ آنهایی که ۲۰ میلیون تومان، دل و دین‌شان را می‌برد. همه اینهایی که سرگذشت‌شان را خواندید، اغلب از شهرهایی عجیب و غریب انتخاب می‌شوند. هرچه روستاها گمنام‌تر و صاحبان کارت‌ها کم‌سواد‌تر و دورتر از فضای اقتصاد باشند، احتمال لو رفتن هم کمتر است. البته این شیوه، در یک دهه گذشته، شیوه‌ای کارا بود. زمانی که سامانه‌ای هوشمند برای رصد و شناسایی کیس‌های مشکوک نبود و افراد همه فرم‌ها را دستی وارد می‌کردند و اظهارنامه‌ها تنها در یکی از مبادی ورودی کشور ثبت می‌شد.
گمرک به سمت اصلاحات
«گمرک حالا سامانه‌ای راه‌اندازی کرده که همه تبادلات وارداتی را به صورت آنلاین ثبت می‌کند. مثلاً قبلاً یک ارزیاب، بارها را می‌کشید. از وقتی این کار دیجیتال شد، ما در سه ماه و تنها در یکی از این گمرکات، بیش از ۶۵۰ درصد افزایش درآمد خروجی داشتیم». این نمونه‌ای است از تأثیر طرح دیجیتال و سامانه‌ای که از ابتدای دولت امید در گمرکات کشور به بهره‌‌برداری رسیده است. مسعود کرباسیان و دوستانش در گمرک، در این چند سال توانستند با همکاری دولت، روند بی‌رویه ورود خودرو‌های لاکچری را تقریباً به صفر برسانند. آنها همچنین با ایجاد سامانه دیجیتال، احتمال اشتباهات یا خدای ناکرده سهل‌انگاری‌ها را هم به شدت کاهش داده‌اند و حالا در پی مبارزه با شکلی دیگر از فساد هستند‌؛ کارت‌های یک‌بار مصرف بازرگانی. آنها حالا توانسته‌اند رد خیلی از صاحبان این کارت‌ها را بزنند و دارند با خیلی از این متخلفین برخورد می‌کنند اما همچنان دغدغه بزرگ‌شان، نواقص قانونی است. نواقصی که اجازه سوء‌استفاده را به سودجویان می‌دهد. آنها برای برخورد با این پدیده شوم، نیاز به همراهی همه دستگاه‌های مسوول دیگر دارند تا مانع از فرار مالیاتی گروهی سودجو و قربانی شدن عده‌ای بی‌بضاعت در دادوستدی سودآور شوند.
تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

آقای خامنه‌ای! رهبر جمهوری اسلامی ایران که بیشتر علاقه دارید خودتان را رهبر «انقلاب» بدانید، شما در تاریخ ۱۴ یا ۱۵ خرداد ۶۸ در مجلس خبرگان رهبری در اظهاراتی در اوج فروتنی فرمودید:««باید خون گریست

ادامه »

چهره‌ی مچاله‌شده از گریه و لابه‌ی بسیارِ او، بِرندی شده بود. بر بالای هر منبری که می‌رفت، در جمعِ هر جماعتی که می‌رفت؛ اشک‌اش

ادامه »

سالها پیش که رهبر جمهوری اسلامی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جنجال سند آموزشی ۲۰۳۰ را به‌پا کرد در

ادامه »