بیانیه ی جمعی از نواندیشان دینی در ضرورت رواداری با دگراندیشان:

عقیده‌ نمی‌تواند مبنای جرم حقوقی یا معصیت دینی باشد

زیتون– پنج تن از روشنفکران عرصه نواندیشی دینی با انتشار بیانیه ای بر ضرورت رواداری با پیروان اندیشه های دیگر تاکید کردند.

به گزارش «زیتون» در این بیانیه با اشاره به «کج اندیشی و افراط گرایی» که ایران را نیز مانند دیگر کشورها تهدید می کند آمده است:« افراط گرایان با پشتیبانی قدرت سیاسی و با توسل به زور و ارعاب، هزینه های گزافی را در حوزه های گوناگون فرهنگی و هنری و اقتصادی و اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی بر کشور و ملت تحمیل کرده اند. متاسفانه برخی از مدعیان، که چشمان ریزبین‌شان تار موی زنان، مقاله‌ای در یک جریده و یا ملاقات با یک هم‌ وطن بهایی را می‌بیند، از دیدن فجایع بزرگ ناتوان است.»

در ادامه این بیانیه با اشاره به دیدار فائزه هاشمی با یکی از همبندی های سابقش، نظرات نو اندیشان دینی در خصوص پیروان بهائیت آمده است.

این بیانیه توسط عبدالعلی بازرگان، حسن فرشتیان، محسن کدیور، صدیقه وسمقی و حسن یوسفی اشکوری امضا شده است.

متن کامل این بیانیه که در اختیار «زیتون» قرار گرفته، به این شرح است:

عبدالعلی-بازرگان-محسن-کدیور-صدیقه-وسمقی-حسن-یوسفی‌اشکوری

 

آتش جهل و تعصب جهان اسلام را در بر گرفته، شهرها و کشورها را به ویرانه بدل کرده، صدها هزار کودک و زن و پیر و جوان را به خاک و خون کشیده و میلیونها آواره بر جای گذاشته است. دهها فرقه و مذهب تولد یافته در آغوش جهان اسلام، هر یک پیروان دیگری را تکفیر کرده و مهدورالدم خوانده است؛ وهابی شیعه را، شیعه بهایی را، سنی علوی را و آن دیگری ایزدی و حوثی را …
کج اندیشی و افراط گرایی کشور ما را نیز مانند دیگر کشورها تهدید می کند. افراط گرایان با پشتیبانی قدرت سیاسی و با توسل به زور و ارعاب، هزینه های گزافی را در حوزه های گوناگون فرهنگی و هنری و اقتصادی و اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی بر کشور و ملت تحمیل کرده اند. متاسفانه برخی از مدعیان، که چشمان ریزبین‌شان تار موی زنان، مقاله‌ای در یک جریده و یا ملاقات با یک هم‌ وطن بهایی را می‌بیند، از دیدن فجایع بزرگ ناتوان است.
از نمونه‌های آن دیدار خانم فائزه هاشمی و جمعی از آزادگان عدالت خواه از خانم فریبا کمال آبادی است؛ هم وطن ستم دیده‌ی بهایی، که اخیرا پس از گذشت هشت سال از محکومیت بیست ساله، چند روزی به مرخصی آمده بود. اما در برابر این رفتار انسانی و اخلاقی، بخشی از اصولگرایان افراطی و جزم اندیش، البته با انگیزه‌های شناخته شده سیاسی، واکنش تند و نامعقول نشان داده‌اند و اسفبارتر آن‌که برخی از روحانیت و مراجع، از جمله آقای مکارم شیرازی این دیدار را تقبیح و حتی جرم قابل پیگرد و تقویت بهائیت و تضعیف اسلام دانسته اند!
در ارتباط با واکنش یادشده، نکاتی را به‌شرح زیر معروض می‌داریم:

تجربه نشان داده است که اکثریت مردم ایران، صرف نظر از دین و عقیده سایرین، با آنان در صلح و مسالمت زیسته‌اند و هرگاه مجالی بوده، به دلجویی از ستم دیدگان پرداخته‌اند.

الف پیروان فرقه‌ی بهائیت دهها سال است که در ایران به دلیل دین و عقیده خود مورد ستم قرار می‌گیرند. آنان در طول سی و هشت سال گذشته، از حق تحصیل و اشتغال محروم بوده‌اند. اموال برخی و جان برخی دیگر ستانده شده و یا سالیان درازی را در زندان‌ها سپری کرده اند. اگر قرار باشد هر فرقه و مذهبی که به قدرت رسید، بر دیگری تیغ کشدو پیروان دیگر مذاهب و فرقه ها را از حقوق انسانی محروم سازد، دیگر هیچکس در امنیت نخواهد زیست. رواج چنین اندیشه‌ای می‌تواند توجیه گر ظلم و تبعیض بر پیروان مذاهب گوناگون شیعه، که در اقلیت هستند، در دیگر کشو‌رها، نیز بشود.
ب نقد و رد باورهای یک فرقه و مذهب، نمی تواند توجیه گر ظلم و ستم به پیروان آن باشد. توجیه ستمگری و خشنودی از آزار و اذیت هم نوعان، خود بزرگترین ضلالت و گمراهی است. عقیده‌ی دینی نمی‌تواند مبنای جرم حقوقی یا معصیت دینی باشد.
ج – اسلام مؤید آزادی دین و عقیده است. قرآن در آیات متعدد بر این مهم تصریح کرده است. آزادی دین و عقیده و اندیشه جزء لاینفک شرافت و عزت انسانی است که هیچکس نباید آن را از دیگری سلب کند. به لحاظ دینی نیز زیرپا گذاشتن حقوق انسانی غیرمسلمانان، ولو مشرک و کافر، مجوز شرعی ندارد.

دیدار از یک هم‌ وطن بهایی که سال‌های زیادی را به ناروا در زندان سپری کرده، نه تنها جرم نیست، که رفتاری دینی، اخلاقی و انسانی است.

د – در حقوق موضوعه ایران، هیچ قانونی وجود ندارد که بر اساس آن حقوق ایرانیان غیرمسلمان و غیراهل کتاب مورد تعرض قرار گیرد، بلکه بر اساس اصول قطعی دولت- ملت مدرن، که به نوعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بازتاب یافته است، برابری حقوقی شهروندان ایرانی تضمین شده است. اصولا دولت و نظام سیاسی حاکم در مقامی نیست که داوری دینی یا مذهبی به عهده آن باشد. نقش حکومت در اسلام، که در عهدنامه امام علی با مالک اشتر و مواردی دیگر در نهج البلاغه نیز آشکار است، جز انجام خدمات عمومی، که از عهده افراد خارج است، نمی باشد.
ه – دیدار از یک هم‌ وطن بهایی که سال‌های زیادی را به ناروا در زندان سپری کرده، نه تنها جرم نیست، که رفتاری دینی، اخلاقی و انسانی است.
و – ستم پذیری، چشم پوشی بر رفتارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی، عدم اعتراض به کج اندیشی‌ها و افراط گری‌ها و خرافه پردازی‌ها چنان توان جامعه ما، حتی توان نخبگان سیاسی و فرهنگی و فکری را تضعیف کرده که نمی تواند از یک رفتار ساده اخلاقی و انسانی در دیدار یک هم وطن با یک زندانی دفاع کند، تا جایی که حتی آقای هاشمی رفسنجانی مجبور می‌شود در برابر هیاهو و زورگویی کج اندیشان، رفتار انسانی دخترش را تقبیح کند! جرم دانستن دیدار، منحصر به دیدار با یک هم وطن بهایی نیست. از سال ۸۸ دیدار زندانیان جنبش سبز، که آنان را فتنه‌گر می‌خوانند، و حتی کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی، که در هر عرف و مکتبی اخلاقی و انسانی است، نیز جرم دانسته می‌شود.
عدم اعتراض به این ستم های آشکار و بدعت های ناروا، کار را به آنجا رسانده که در مواردی حتی دستگاه‌های امنیتی و گاه قضایی، زن و شوهری را وادار به طلاق و جدایی کرده‌ و خانواده‌هایی را از هم پاشیده‌اند.
ز – تجربه نشان داده است که اکثریت مردم ایران، صرف نظر از دین و عقیده سایرین، با آنان در صلح و مسالمت زیسته‌اند و هرگاه مجالی بوده، به دلجویی از ستم دیدگان پرداخته‌اند. فتاوای اسلامی- انسانی برخی فقیهان آزاده مثل آقای منتظری، راهگشای خروج از انجماد فقهی و گامی به‌ سوی همزیستی انسانی بوده است.
جا دارد اهل فرهنگ و هنر و سیاست با بهره گیری از این روحیه‌ی انسانی، بر تفرقه و خصومت و روا داری ستم و تبعیض نسبت به هم وطنان، به دلیل دین و عقیده، خط بطلان کشند. پایمال کردن حقوق انسان‌ها به هر دلیل و بهانه برای هیچ دین و ملتی افتخار و آبرو نمی‌آفریند. عزت و آبروی اسلام و کشور ما در احترام به حقوق متعارف انسانی است.
وقت آن رسیده است که با جدیت بیشتر از ضرورت زیست مسالمت آمیز انسانی و اصل مهم روا‌داری با دگراندیشان حمایت کنیم.
عبدالعلی بازرگان، حسن فرشتیان، محسن کدیور، صدیقه وسمقی، حسن یوسفی اشکوری
اول خرداد ۱۳۹۵

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. بهاییت هم دین است نه فرقه.
    فرقه خواندن آن از رسوبات کدام تفکر است که هنوز از ذهن نواندیشان مسلمان ما زدوده نشده است؟

  2. این اقدام مشترک، انسانی و با شهامت این نواندیشان هم ستودنی است هم مشوق دیگران آزاد اندیشان که آنها هم سکوت را در هم شکنند و با بلند کردن ندای انسانیت، رواداری، محبت و وداد همهمۀ تعصب و کوراندیشی را به حاشیه برانند.

  3. سلام

    استناد به نهج البلاغه به هدف اصابت نمی کند چرا که بعدا با ادعای اینکه سندیت نهج البلاغه ضعیف است زیر وعده و وعید خود می زنند.تجربه این کار را داریم…

    لذا لازم است به قرآن استناد شود آنهم به ارتباط آیات در آن سوره ای که آیه مورد نظر برگزیده میشود.لجاظ نمودن ارتباط آیات ما را از انکار بعدی طرفین یا پیش کشیدن تفسیر دلخواه مصون میدارد.البته منظور این نیست که درس تفسیر داده شود بلکه بطور خلاصه این مهم انجام شود.

    پیش کشیدن نهج البلاغه و آوردن عبارت ذیل نه تنها برای ما و دیگران دلیل نمی شود بلکه مشکلات بسیاری نیز مطرح میگردد و باصطلاح وسط دعوا نرخ تعیین میشود:

    “نقش حکومت در اسلام، که در عهدنامه امام علی با مالک اشتر و مواردی دیگر در نهج البلاغه نیز آشکار است، جز انجام خدمات عمومی، که از عهده افراد خارج است، نمی باشد.”

    منظور این است که وظایف حکومت از طریق مرجعی که پویایی قرآن را ندارد و در سندیت آن تشکیک میشود یا خواهد شد القا میگردد…

    همانطور که در اعلامیه توسط استادان اعلام شده است بسادگی موضوع مورد اختلاف با آیات بسیاری از قرآن قابل قضاوت است کافی بود آن آیات با توضیح کافی ارائه گردد. این روشی خواهد بود که نسل جوان نیز به قران بعنوان سندی برای تمام مسلمین در تمام زمان ها ازهر مذهب مجهز شوند

    پیام اسلام ابلاغ میشود. بعضی انکار میکنند و شک و تردید دارند و یا برای امر دیگری بزعم خود دلیل و برهان می آورند باید به ایشان فرصت ابراز برهان وعقیده داده شود:

    أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَهً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ هَذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَذِکْرُ مَن قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ (۲۴) انبیاء

    بدیهی است برای خودشان شورا و تشکیلات فرهنگی و تبلیغی خواهند داشت تا وقتی که افراد جبهه مقابل دست به اسلحه نبرده اند و “کافر حربی” نشده اند و توطئه اثبات شده ای در حال حاضر ندارند باید با آنها به قسط رفتار شود:

    لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (۸) ممتحنه

    همانطور که مسلمین باید مالیات بدهند ایشان هم باید مالیات بدهند همانطور که فرزندان ما از امتیازات اجتماعی از قبیل آموزش و بهداشت واشتغال و بهره مند میشوند فرزندان آنها نیز باید بهره مند شوند.و..البته مثلا تعلیم فرزندان خود را به آنها نمی سپاریم…آنها هم تعلیمات خود را برای فرزندانشان مجزا میکنند…

    حتی با اذیت و آزار مختصر (مانند تظاهرات و نشر کتاب و ابرازعقیده در سطح اجتماعی…) نباید صبر را کنار گذاشته درگیری و محروم ساختن آنها صورت بگیرد:

    وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ (۱۲) ابراهیم

    والسلام

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

بیانیه ی جمعی از نواندیشان دینی در ضرورت رواداری با دگراندیشان:

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »