اصلاحات

ریاکاری یا رهاسازی سیاست؟

در واقع منتقدان باید بگویند دفاع از برنامه دولت روحانی در سیاست داخلی و عرصه خارجی در راستای منافع ملی نیست تا از رهگذر این اثبات، اصلاح‌طلبان را به ریاکاری و یا شکست متهم کنند. وگرنه نادیده گرفتن قصد اصلاح‌طلبان از مشارکت در این انتخابات و سپس نقد کردن‌شان بلاموضوع است.

شوت هوایی نزنیم

منتقدان درباره جامعه سیاسی ایران و نقش اصلاح‌طلبان می‌نویسند بدون این‌که پاسخ روشن‌شان را به دو پرسش کلیدی زیر روشن کرده باشند. اول این‌که چه ارزیابی‌ای از «جامعه سیاسی ایران» دارند؟ سوال دوم این‌که صرف نظر از نقدهای وارد و ناوارد به اصلاح‌طلبان و بقیه دموکراسی‌خواهان ایران از منظر اقداماتی که «باید» انجام دهند، اصلاح‌طلبان چه کار «می‌توانند» بکنند؟ با پاسخ ندادن روشن به این دو سوال آن‌ها راحت می‌توانند اصلاح‌طلبان را زیر تیغ نقد رادیکال ببرند و …

صدای جامعه مدنی را به رسمیت بشناسید

یادداشت حمیدرضا جلایی‌پور دو نکته اصلی داشت: اول، تکرار دوباره ادعای پیروزی شکوهمند و کم‌نظیر اصلاح‌طلبان در انتخابات دو مجلس و دست‌کم گرفتن آن از سوی من. دوم، نقد او به «سیاست به مثابه عهدی سکولار» و اینکه این مفهوم شبیه مفهوم‌پرانی‌های «چپ‌های شلخته انتقادی» است. من مفصلاً به این دو نکته خواهم پرداخت و سپس سخنم را جمع‌بندی خواهم کرد.

چرا گفتمان اصلاح‌طلبی عقیم مانده است؟

اخیراً دکتر حمیدرضا جلائی‌پور  در سایت زیتون مقاله‌ای با عنوانِ «کارستانی استراتژیک با دست‌های بسته یا ریاکاری دوسویه» در نقد مقالهٔ آقای بابک مینا با عنوان «ریاکاری دوسویه»، که نقد سرگردان کردنِ مردم توسط اصلاح‌طلبان است، نوشته‌اند. نوشتهٔ حاضر در

«کارستانی استراتژیک با دست‌های بسته» یا «ریاکاری دوسویه»

بابک مینا در مقاله‌ی خود تحت عنوان «اصلاح‌طلبان و ریاکاری دوسویه» کار اصلاح‌طلبان را در انتخابات خبرگان و مجلس دهم مورد نقد قرار داده و آن را نوعی ریاکاری دانسته است. نوشته زیر پاسخ به این محقق عزیز است. او