یادداشت

آخوند؛ مقیم بهشت عدن حکومت

چهره‌ی مچاله‌شده از گریه و لابه‌ی بسیارِ او، بِرندی شده بود. بر بالای هر منبری که می‌رفت، در جمعِ هر جماعتی که می‌رفت؛ اشک‌اش دمِ مشکش بود. چشمِ جوانان مؤمن و انقلابی را خوب گرفته بود و گویی رشکِ بسیاری

جمهوری اسلامی و بیماران جنسی؛ از بازجویان زن سعید امامی تا طلبه قمی

سالها پیش که رهبر جمهوری اسلامی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جنجال سند آموزشی ۲۰۳۰ را به‌پا کرد در مطلبی با عنوان «اصولگرایان و قوه شهویه» کوشیدم نشان دهم این حجم بالای اسارت رهبر و دستگاه تبلیغاتی، قضایی و

انتخابات و خودکامه‌گان

توی یک عالم دیگری سیر می‌کرد. در عوالمی که به واقعیت راه نداشت. تک‌تک جمله‌هایی که بیان می‌کرد و سفارش‌هایی که در باب انتخابات مجلس، خطابه می‌کرد؛ انگاری یک عمد و قصدِ غریبی را در دل خود داشت. سعی می‌کرد

خانه‌نشینی خاتمی و ذوق‌زدگی سیاسی

۱- در کشورهای با حکومت‌های دموکراتیک و قوه قضاییه مستقل یا به طور کلی دولت- ملت‌ها، شهروندان یا به نحو ایجابی به مشارکت سیاسی می‌پردازند؛ مثل شرکت در انتخابات یا عضویت در احزاب، اصناف و اتحادیه ها. و یا به

انتخابات مجلس ۱۴۰۲ و چند نکته مهم

سرانجام انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و نتیجه مشارکت اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی عدد ۴۱ درصد مشارکت را نشان می‌دهد (البته شواهد فراوانی از ساختگی بودن این رقم نیز حکایت دارد که فعلا به این

چرا با انتخاباتِ پیش رو «قهریم»؟

اخیرا به اتفاق جمعی از نواندیشان دینی، بیانیه‌ای دربارۀ انتخابات پیش رو و چراییِ عدم شرکتِ در آن را منتشر کردیم؛ که معتقدیم «با  توجه به همه‌ی شواهد موجود… “انتخابات” پیش رو فاقد حداقل ارزش‌های سیاسی، اخلاقی و دمکراتیک است

انتخابات مجلس و بی‌حیثیت‌شدنِ امر سیاسی

حالا درست در همان میدانی که مخوف‌ترین نیروهای‌شان را برای سرکوب مخالفان، به صف کرده بودند تا بتوانند به هر طریقِ ممکن، زهرچشم مخالفان را بگیرند؛ دیوارنگارهای بزرگ نصب کرده‌اند در وصف و تمجید “رأی” همان مردم. درست در همان‌جایی

تبلیغات زشت و عوام‌‌فریبانه؛ از انتخابات مجلس دوم تا مجلس دوازدهم

اشاره: پس از برگزاری انتخابات مجلس دوم، در سلسله یادداشت های روزانه ام، مطلب زیر را نوشته ام. می پندارم که انتشار آن در آستانه انتخابات (البته نمایشی) مجلس دوازدهم، خواندنی و حتی عبرت‌آموز باشد. گفتنی است که من (البته

رکورد پرشوری شکسته می‌شود خاطرتان جمع

۱۲ اسفند ۱۴۰۲ جمهوری اسلامی انتخاباتی را با پایین‌ترین میزان مشارکت در طول ۴۵ سال گذشته برگزار خواهد کرد. حضور مردم پای صندوق‌های رای، برای نظام در این انتخابات ضروری هست، ولی نه تا آن‌جا که خودش را به آب

به پس از انتخابات بیاندیشیم

نه فاجعه، نه حماسه، این فقط یک انتخابات است! به کجا می رویم؟ کدام عملکرد ها و کدام انگیزه ها موجب وضعیت حاضر است؟ می توان گفت آیا که جامعه ی معمولاً “سیاست زده” ما، اکنون از سیاست زده شده

«انتخاباتِ مجلس» به روایت آیت‌الله منتظری

اشاره: در یادداشت‌های دوران چهار سال مجلس اول، برخی نکات و رخدادها گزارش شده که از جهاتی مهم‌اند و از جمله آن‌ها طرح پیشنهادی در ارتباط با انتخابات مجلس دوم است و می‌پندارم انتشار برخی از آن‌ها در آستانه نمایشی

ضرورتِ قهر با قهرِ انقلابی

چهل و پنجمین سالگرد انقلاب ۵۷ فرصتی بود برای بازاندیشی‌ انتقادی گذشته؛ این مقطع، یک‌سال پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌تواند محملی برای بازخوانیِ رویدادِ ۵۷ از دریچه‌ی جنبش اخیر نیز باشد. چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی میان این دو

امضاکنندگانی که خود باوری به گشایش روزنه ندارند!

در ابتدا لازم به تاکید است که در این یادداشت، به مسئله انتخابات در ایران بر پایه دوگانه نارسا و ساده‌انگارانه «حق و باطل» یا به لفظ متداول‌تر این روزها «خون‌خواه و خون‌شور» نگاه نمی‌شود. همچنین از اینکه جمعی از

راستی «روزنه‌گشایی» ممکن است؟

اخیرا حدود صد نفر از فعالان فکری و سیاسی ایران با تنظیم و انتشار بیانیه ای نسبتا مفصل در باره نمایشی به نام «انتخابات» پیش رو اعلام نظر و موضع کرده و دیگران را دعوت به حضور در این مناسک

چشم پاسخ از دریچه‌های بسته؟

بیانیه‌ی مشهور به «روزنه‌گشا» در همین مدت اندکی که از انتشار آن سپری شده، واکنش‌های گسترده‌ای به خود دیده است. این بیانیه – که حتی تلقی «مانیفست» یک طیف سیاسی خاص را می‌شود از آن داشت – از جهات مختلف

دگردیسی مفهوم دموکراسی در یک قرن اخیر

به جرات می‌توان گفت که «دموکراسی» یکی از مفاهیم پرچالش و شاید بحث‌برانگیزترین مفهوم سیاسی طی هزاره‌ها بوده است. از حکم مرگ سقراط با سرکشیدن جام زهر، که بنابر سازوکارهای دموکراتیک اعمال شد، تا به امروز این مفهومِ بسیار پرچالش

فوتبال و سیاست؛ باخت در وقت اضافه

نقدی بر یادداشت «فوتبال ملی، ملت و فروپاشی اجتماعی» وقتی در سال ۱۹۹۷ یکی از معروفترین فوتبالیست‌های لیگ حرفه‌ای ایتالیا یعنی روبرتو باجیو با مبلغ ۱۲ میلیون دلار به تیم جدیدش (بلونیا) پیوست، پاپ ژان پل دوم رهبر کاتولیک‌های جهان

یک نوع دیگر از سوسیال‌دموکرات شدن

مقاله سروش دباغ با عنوان “چگونه سوسیال دموکرات شدم [۲] مقاله خوبی بود و خیلی‌ها را خوشحال کرد. شرح گذار او از لیبرال دموکراسی به سوسیال دموکراسی، نه تنها جبهه وسیع سوسیال دموکراسی را تقویت می‌کند، بلکه این امید را

روح‌الله خمینی؛ غریبه با ایران

چه نیرویی، او را از کُنج آن حُجره‌ی نُقلی‌اش توی حوزه‌ی علمیه‌ی قم بیرون کشیده و به جان این سرزمین انداخته بود؟ چه کس و کسانی، آن وِرد عجیب‌وغریب را توی گوشِ او خوانده و هوایی‌اش کرده بودند که رسالتی

آیا اعدام‌های بیشتر در راه است؟

با عنایت به تحمیل شکست‌های پی‌در‌پی نظام جمهوری اسلامی در عرصه نظامی/امنیتی در منطقه توسط اسراییل، امریکا و بریتانیا و اخیراً پاکستان، و ناتوانی عیان جمهوری اسلامی در مداخله مستقیم برای نجات حماس از انهدامی که در جریان است و

چهارپاره انتقادی؛ چه‌کسی توهین را آغاز کرد؟

زیتون– آن‌چه در ادامه می‌آید مکاتبه انتقادی عبدالکریم سروش و یکی از «فضلای حوزه علمیه قم» است که از سوی آقای سروش برای انتشار به زیتون ارسال شده است. چنانچه در مقدمه آمده، موضوع مکاتبه اشارات و تعابیر عبدالکریم سروش

«انتقام سخت» از « حق آباد»

سرمست شده بودند. سر از پا نمی‌شناختند. حالا با خیال راحت می‌توانستند قیافه‌ی یک انتقام‌گیرنده‌ی نترس و بی‌باکِ واقعی را به خود بگیرند. حالا می‌توانستند افتضاح “انتقام سخت” را از اذهان اُمت حزب‌الهی خود، پاک کنند. از شادی و غرور،

یکی شیرزن…

مختصر بگویم؛ صحبت‌های پرستو سرمدی را در کنگره‌ی حزب اتحاد ملت شنیدم. بی‌ هیچ مجامله و تعارف بگویم که اینکه پرستو سرمدی بدون حجاب در یک تشکل رسمی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی بدون حجاب آمرانه و تحکمی حکومتی ظاهر

علی دهباشی و دفن تجربه‌های ایرانی

مجله بخارا عنوان آشنایی برای عموم ایرانیان دوستدار فرهنگ و هویت ایرانی است. نشریه‌ای روشنفکرانه که در نزدیک به سه دهه گذشته پا‌یمردانه در حوزه‌های ایران‌شناسی و ادبیات و هنر ایران تولید محتوا کرده است و این روزها به علت

تکریم مصباح و تحقیر جمهور

اخیرا در اخبار خواندم که روز «بزرگداشت علامه مصباح یزدی»، بر اساس ابلاغ شورای انقلاب فرهنگی، به تقویم رسمی کشور اضافه شده و سالروز وفات ایشان، تحت عنوان «روز ملی علوم انسانی اسلامی» ثبت گردیده است. با دیدن این خبر،

رؤیا حشمتی؛ روایت ایمان و آرمان

“تا دنیا دنیاست جان‌های آزاده‌ای خواهند بود که در برابر تجاوز به آزادی انسانی گردن بکشند، وجدان‌های شریف و جان‌هایی که به هر تجاوزی به وجدان انسانی با اراده استوار «نه» بگویند. هیچ درنده‌خویی و هیچ خودکامگی هرگز نخواهد توانست

فاجعه کرمان و وضعیت «بی‌حکومتی» در ایران

آنچه امروز در ایران در جریان است، منطقاً با وضعیتی قابل توصیف است که علمای سیاست از آن با عنوان «بی‌حکومتی» یاد می‌کنند. درواقع توصیف وضعی است که در آن حکومت مستقر بنا به هر دلیلی، از کارکردهای اصلی و

شرکت انتخابات؛ «کام‌بخشی به نظام ولایت»

‏«مهم‌ترین گام یک انسان شجاع، تن‌زدن از مشارکت در دروغ است. یک کلمه حقیقت، ارزش بیشتری از کل جهان دارد»الکساندر سولژنیتسین (مجمع‌الجزایر گولاک) داشت کلمات را پشت سرهم ردیف می‌کرد تا در عین حالی که کل قدرت را در قبضه‌ی

سلطنت‌طلبیِ پهلوی‌گرا، پروژه‌ای امنیتی؟

اگر یک‌ماه پیش این مقاله منتشر می‌شد، شاید کمتر کسی آن را باور می‌کرد و چه‌بسا به‌بهانه‌ی توهم توطئه پس‌اش می‌زدند و توجهی را برنمی‌انگیخت. اکنون اما، به‌ویژه بعداز سرکوب دیگر فعالان سیاسی و مدنی، و ترور شخصیتی افراد دلسوزی