خاکی؛ متواضع ؛ رخت و لباسِ ساده، بیهیچ نشانی از مارک و برندی. انگاری که آنها را فقط بر تن کردهاند که ستر عورت کرده باشند. انگار در انتخاب رخت و لباسشان، هیچ رغبتی نداشتهاند، جز اینکه چیزی ساده در بر کنند. حتی در نحوهی پوشیدن همان جامهی مختصر هم، هیچ علاقه برای خوشپوشی و زیبایی از خود نشان ندادهاند و به آویزان کردنِ پیراهنشان از روی شلوار، آن حداقل امکان اندک زیبایی را هم از خود دریغ کردهاند. رخ و رو هم پاک از هرگونه تیغ و سهتیغی. رخ و رو را هم از، اندک امکان رخنمایی و جلوهگری بینصیباش گذاشتهاند. به ریشی که همیشه بیهیچ آنکاردی از همه جای سر و صورتشان، رُسته است و آنها انگاری در بیزاریِ از هرچه دار دنیاست؛ بدین سر و سیما مشترک شدهاند.
در ازدحام این همه نشانههای بیزاری از دار دنیا، ولی چیزی از حرص و ولع آدمیزادی در دل و جانشان در جلز و ولز است که شاید در کمتر آدمیزاد مارک و برندپوشِ سه تیغ کرده و به عطر و ادکلن زینت داده، رد و نشانی از آن پیدا باشد. حرص و ولعِ اینکه وزارت و وکالتی را در قبال این همه نشانههای بیزاری از دنیا به چنگ آورند.
و این همه نشانههای کوچک همان وزیر و وکیل است که این ایام در هر گوشه از این حاکمیت چندک زدهاند: دانشآموختهگان دانشگاه امام صادق، بسیجیها، هیئتیها و جماعت رُسته در پایگاههای بسیج و مساجد و…آنهایی که به ذکر و ثنای ارباب قدرت دَم میگیرند. آنهایی که در عشق و شور راهبرشان به جوش و گداز درمیآیند. آنهایی که دورهمیهایشان در بیتهای محصور و ممنوع از ورودِ مردم عامی شکل میگیرد؛ به پامنبری ارباب قدرت.به سر و سینه زدن در پای منبر مداحانی که نوحه میبافند برای سرکوب مردم.
و از همین جمعهاست که حجتاله عبدالملکی درمیآید برای وزارت رفاه. و احسان خاندوزی درمیآید برای وزارت اقتصاد و دارایی. که سهم داناییشان برای مدیریت اقتصاد مردم، به چیزی بیشتر از توصیههای تبهکارانهی “اشتغالزایی با یک میلیون تومان” قد نمیدهد. و سهم حرص و ولعشان برای چندک زدن بر وزارت، به ترهاتبافتن و مجیزگویی در باب چیزکی مندرآوردی چون “اقتصاد مقاومتی” جان و جهانشان را به تسخیر درمیآورد. و هر هنر از مجیز و تملق و چاپلوسی و ریاکاری بلدند را در کار میگیرند تا در پای منبر رهبرشان به جلوهگری درآیند. شاید که به برکت همین مجیز در باب “اقتصاد مقاومتی”،چشم و نظر رهبر را به خود جلب کنند و از همانجا راه به وزارت را هموار کنند.
از تکتک این چهرههای بیزار از نشانههای دار دنیا، حرص و ولع سیریناپذیر هرچه دار دنیاست خفته است.
و اینچنین است که همینها مأموریت جراحی اقتصاد را عهدهدار میشوند. تا در اندوختهی همان ذهن پایگاهی و پادگانی، اقتصاد را به نفع بیت رهبری جرح و تعدیل کنند.