دوم خرداد ۱۳۷۶ را باید یکی از روزهای تاریخی و در حقیقت یوم الله در ایران دانست. بسیاری از جمله من که در آن روز نشریه صبح را منتشر می کردم از این رویداد شوکه شدند و بلکه ترسیدند. اینان این حادثه را به معنای ایجاد وقفه و سدی در برابر آرمانهای انقلاب می دیدند و از همین رو در صدد مقابله با آن برآمدند و جبهه ای از اقلیت در برابر اتفاقی که ناشی از آرای اکثریت بود شکل گرفت.
اکنون که تحولات یکی دو دهه اخیر را پشت سر داریم و بخصوص بعد از انتخابات به شدت مهندسی شده اخیر مجلس و ریاست جمهوری که هیولای استبداد و حاکمیت یکدست رانتی چهره نموده است، اهمیت دوم خرداد را بسیار خوب درک می کنیم.
حالا بسیاری امثال من و از جمله رقیب انتخاباتی آقای خاتمی در دوم خرداد یعنی آقای ناطق نوری که آن روز رو در روی خاتمی بودیم، ابعاد جامعه ساز اندیشه های اصلاحی خاتمی را با همه گوشت و پوست خود حس می کنیم. بسیاری چون من آن روز شعار آزادی خواهی خاتمی را ناشی از آموزه های لیبرالی می دانستند، در حالی که اکنون روشن شده است که هیچ امری به اندازه استبداد و اکراه و تحمیل و تک صدایی و سرکوب تکثر اندیشه ای و سیاسی برای دین و دینداری در جامعه نمی تواند خطرناک باشد.
خاتمی در زمره معدود روحانیونی چون نایینی و مطهری و طالقانی و بهشتی بود که این امر را به درستی از متن دین و تجارب تاریخی از جمله قرون وسطای اروپا فهمیده بود در حالی که اکثریت روحانیت درک درست و عمیقی از مقوله آزادی نداشتند و اکنون نیز ندارند و هر گاه اسم آزادی را می شنوند بلافاصله اموری چون بی بندوباری و عریانی در ذهنشان می آید، در حالی که این آزادی به مفهوم آزادی انتخاب و تعیین حق سرنوشت به عنوان محوری ترین فلسفه خلقت انسان است و انسان جز در یک بستر عاری از جبر و تحمیل نمی تواند مسیر کمال را که مقصود خداوند از آفرینش او بوده، طی کند و البته طبیعی است که از این رهگذر باید تنوع و تکثر و تعدد با چهره های گوناگون آن را به رسمیت شناخت.
دولت خاتمی از امتیازاتی چون فرهنگ سازی مدنی، تنش زدایی در سیاست خارجی، ثبات اقتصادی، تورم و فساد حداقلی برخوردار بود و مهمتر از همه اینکه اکثریت مردم در ۸ ساله دولت او، از نزدیک به دو دهه فضای تنگ و بسته انقلابی گری افراطی که جامعه را در آستانه انفجار قرار داده بود خلاص شدند.
اما از همه اینها گذشته می خواهم به یک اتفاق مهم در دولت خاتمی اشاره کنم که ناشی از روحیه انسانی و دینی شخص خاتمی بود و آن ایستادگی در برابر رویداد شوم و سیاه قتلهای زنجیره ای بود که کسانی در وزارت اطلاعات با انگیزه هایی چون اسلامی سازی و انقلابی سازی و یکدست سازی جامعه با هدایت و ایما و اشاره برخی ایدئولوگهای انقلابی مرتکب شده بودند و عده ای از روشنفکران و فعالان سیاسی صدیق و بی گناه و خیرخواه، قربانی این پروژه شوم شده بودند و کانونهای بالادستی قدرت در صدد لاپوشانی و گذشتن از کنار آن برآمده بودند و نه انگار که پای جان تعدادی انسان در میان است.
اما خاتمی به خاطر شرافت و نجابت ذاتی و درک درست از اسلام اصیل و فهم اینکه کشتن یک انسان بی گناه و نفس محترم به مثابه کشتن همه انسانها و بشریت است و چنین اقدامی به معنای بدترین مصداق قانون شکنی و نقض شریعت و همه موازین حقوق بشری است، در مقابل این امر ایستاد و حتی تهدید به استعفا کرد تا آنکه موفق شد پرونده را به طور علنی مطرح کرده و از تداوم فاجعه آدم کشی توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نظام تا حد زیادی جلوگیری کند.
خاتمی یک روحانی خداباور و دینمدار به معنای واقعی بود که قیامت و حساب و کتاب را باور داشت و نمی توانست مانند بسیاری از هم لباسان خود اهل محافظه کاری و حق پوشی و سکوت در برابر تجاوز به حقوق مردم باشد و به نظرم دلیل اصلی حصر او بعد از سال ۸۸ تاکنون نیز چیزی جز این نیست.
منبع: کانال تلگرام نویسنده
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…