زیتون– ریزش ساختمان متروپل در آبادان و شرایط سیاسی و اجتماعی کشور خاطرهی کشتهشدگان فاجعهی آتشسوزی سینما رکس آبادان را در شبکههای اجتماعی زنده کرده است.
جمعی از نواندیشان دینی اما بر این باورند که «اگر فاجعه سینما رکس آبادان برخاسته از «جهالت» بود، فروپاشی متروپل ناشی از «فساد و جنایت» است».
حسن یوسفی اشکوری، محمد جواد اکبرین، رضا بهشتی معز، علیرضا رجایی، احمد علوی، رضا علیجانی، حسین کمالی، داریوش محمدپور، مهدی ممکن و یاسر میردامادی با انتشار بیانیهای شدیدالحن «نگرانی» خود را نسبت به «آینده ایران» ابراز کردند.
امضاءکنندگان بیانیه میگویند «برپایه شاخصهای موجود کشور، تهدیدهای منطقهای و شرایط آتی جهان نگرانی خود از سیاستهای خطرناک حاکمیت […]فریاد زدهایم تا شرمسار فردا نباشیم».
نواندیشان دینی در این بیانیهی تحلیلی «چهار گام مهم خطرساز و تهدیدآفرین» حاکمیت را برشمردهاند که بهزعم آنها منجر به «انزوا» و «تنهایی ایران» شده است. آنان بر این باورند در «چنین چشماندازی از ضعف و فتور و پریشانی، ایران عزیز ما دریک نقشه جامع خارجی امروز در محاصره و فردا قربانی دخالت قدرتهایی خواهد شد که دههها و سدهها پارگی و تجزیه این ملک زرخیز تاریخی و خفت ایرانیان را آرزو میکنند».
بیانیه در پایان از «مراجع اجتماعی و دینی ناظر و خاموش» خواسته که به «وظیفه تاریخی خود» عمل کنند و به حاکمیت هشدار داده که با «سرکوب اعتراضات اقشار مختلف مردم و شورش جان به لبرسیدگان و نمایش زور عریان» سرانجام نیکی برای ایران و ایرانیان رقم نخواهد خورد.
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته در پی میآید:
ایرانیان عزیز
وجدانهای بیدار
مراجع اجتماعی و
کانونهای اعتماد ملی
ایران وطن عزیز همه ما، امروز بیش از هر زمان دیگری در محاصره آسیبهای مُهلک و تنهاست. ایران پاره تن همه ایرانیان و میراث اجدادی و هزاره اقوام، امروز با فساد و غارت حکومتی نالایق، حکامی بیمسئولیت و ماجراجو، شهروندانی گرفتار و رنجور، و دشمنانی آزمند، در معرض تهدیدهای بیسابقه است و فاجعه امروز آبادان داغ تازه این پیکره ملی است.
ما جمعی از نواندیشان دینی، که خود زخم دفاع از کیان و ایران بر تن و با عناصر ملی این آبوخاک بیشترین الفت تاریخی و اعتقادی را داریم، نمیتوانیم شاهدِ خاموش جریان خطرناکی باشیم که امانت تاریخی نیاکان ما یعنی ایران عزیز را با ترفند و شعبده تا پرتگاه نابودی کشانده است.
حکومت اقلیتی اشرافپیشه، فاسد و درمانده نه تنها امروز جز مشتی شعار و وعده سرمایهای ندارد که خطرسازانه برای آینده مردمان این مرزوبوم هم برنامه و آبرویی ندارد. نظامی که اعتبار و ثروت ایران و اعتماد و قدرت ملت را در چهاردهه گذشته چنان با مکر و جهل و خیانت به غارتِ مصرف رسانده که امروز مایه و پایهای جز حرف برای دفاع از سرمایه مشترک تاریخی همه ما یعنی ایران، در کف ندارد.
ما بر این باوریم که امروز ایران بیش از هر زمانی تنهاست و حاکمیت برغم شعارها چهار گام مهم خطرساز و تهدیدآفرین را بتدریج در راه انزوای ایران برداشته است:
یکم: حاکمیت کوشیده تا با خیالپردازیهای زار، گران و پوچِ ایدئولوژیک، مفاهیم تناور ملی را ضعیف و با نابودی کرامت، مرگ شهامت و اولویت معاش، غم مرکزی ایران را از ذهن و ضمیر ایرانیان دور کند. این هدف با وجود مردان و زنان ایرانی شجاع، کاردان و دانا، از راه سلطه عناصر فاسد، ضعیف و مرید بر سرنوشت ایرانی صورت گرفته است. مفاهیم برساخته نو و سوداهای ایدئولوژیک که با مهندسی در نظام آموزشی و تزریق در افکارعمومی پی میشود، نسبتی با ایرانِ ملی اکثریت ساکنان این جغرافیای تاریخی ندارد.
دوم: حاکمیت با ماجراجوییهای پیوسته، امروزه دوستی در جهان و منطقه برای این گهواره بزرگ تمدن بشری باقی نگذاشته است. نظام حرمت و اعتبار ایران را در جهان حراج کرده و قواره مناسبات ملی و دیپلماتیک ایران را چنان بسود قدرتهای بدنام و کشورهای نورسیده برهم زده که امروز ایرانیان جز گستاخی، دشمنی و سهمخواهی آنان شاهد نیستند. عزت و استقلال در ادبیات سیاسی حاکمان ایران تنها تصویری لرزان از یک مصلحت مشوش فرقهای است که نمیتواند منافع پایدار و شایسته مردم این کشور را تامین کند. کشوری که در جهان حرمتِ مشروع ندارد، قدرت دفاع از خویش را هم نخواهد داشت.
سوم: حاکمیت با سیاستهای غلط اقتصادی، وابستگیهای پنهان و مشکوک سیاسی و ایجاد خط توسعه نامتوازن، چندان سرمایههای مادی و کمّی ایران از آب و خاک و منابع کانی و آلی را دور از چشم و رضایت صاحبان اصلی ایران، بتاراج برده که کشور امروز فقیر و از جایگاه شایسته خود در جهان بسیار دور مانده است. آراستن چنین هیئت زار و نحیفی از ایران که تنها با خیانت و نادانی میسر است، طمع آزمندان منطقهای و جهانی را برانگیخته و مایه نگرانی فرزندان صادق این آبوخاک است.
چهارم: کوشش دایمی، سنگین و پُرهزینه حاکمیت برای گسیختن پیکره ملی شهروندان و گسستن اُلفت ایرانیان باهم از راه یارگیری بسود اقلیت حاکم فاسد با توزیع رانتهای نامشروع، اجبار به مهاجرت ایرانیان و نیز دشمنتراشی در میان طوایف، اقوام و گرایشهای متنوع سیاسی برای یک اقتدار شبه نظامی و سرکوبگر است.
امروز در نقشه نظام برای پاکسازی محیط بومی سیاست ایران از عناصر دلسوزِ منتقد و اصرار برای خروج این عناصر از کشور و نیز تزریق عناصر نفوذی، با هدف ایجاد بدبینی و چنددستگی میان ایرانیان داخل و خارج، تردیدی نمانده است. کشوری رنگارنگ و سرشار از تنوع، اگر پیکره ملی همبسته نداشته باشد، در معرض فروپاشی است. هجرت ناگزیر اگرچه ستوده است اما وصف ظلم اخراج شهروندان از خانه و دیار خویش و تفرقه میان آنان در قرآن هم جز به دشمنی و خیانت حکام و ضرورت مقابله با آنان نیامده است.
با چنین چشماندازی از ضعف و فتور و پریشانی، ایران عزیز ما دریک نقشه جامع خارجی امروز در محاصره و فردا قربانی دخالت قدرتهایی خواهد شد که دههها و سدهها پارگی و تجزیه این ملک زرخیز تاریخی و خفت ایرانیان را آرزو میکنند.
در چنین شرایطی که حاکمیت همه ابزارهای پنهان و آشکار را برای تضعیف ایران بکار گرفته و به شهادت آمار و ارقام مراکز مستقل و گزارشهای ناظران شجاع در دهههای اخیر پیگیرانه آن را محقق کرده است، طرحهای رویایی تمدنسازی فرمایشی و نمایش رسوا و فاشیستی “سلام فرمانده” در تعظیم معمار اصلی تضعیف ایران و کرامت ایرانی هم نوید دورهای تلخ و دشوار از فقر اقتصادی و نظامیگریِ ایدئولوژیک برپایه تحریک احساسات آیینی و مهندسی تازه جمعیتی مطیع را میدهد. خوابی که بحول و قوه الهی تعبیر نخواهد شد.
ما جمعی از نواندیشان دینی ایران برپایه شاخصهای موجود کشور، تهدیدهای منطقهای و شرایط آتی جهان، نگرانی خود از سیاستهای خطرناک حاکمیت برای تضعیف، وابستگی، محاصره ایران و نابودی آن، هجرت و گسستگی ایرانیان آگاه، میهندوست و شجاعِ مستقل در دفاع از وطن را امروز فریاد میکنیم تا شرمسار فردا نباشیم.
ما به اقلیت غاصب و ماجراجوی حاکم هشدار میدهیم که سرنوشت ایران دغدغه اصلی و اول همه کسانیست که به مهندسی حکام خائن در نابودی و رنجوری میهن تن نمیدهند، خود را مالک اصلی این آبوخاک میدانند و برای عزت، قدرت و سربلندی آن از هیچ کوششی بایسته دریغ ندارند.
بازی حاکمیت با ظرفیتها و فرصتهای جهانی برای قدرتنمایی اتمی، نیز تنها بشارت عصری از حاکمیت خشن نظامی اقلیتی ماجراجوست است که در ان نامی از کرامت و آزادی شما مردم نیست. گوهر و موجودیت این نظام سیاسی با هرگونه تضمین و التزامی بیگانه است و هیچ وعده این حاکمیت مادامی که نظارت شفاف مردمی و پاسخگویی ارکان اصلی و قضایی مستقل را نداشته باشد قابل اعتماد نیست. هشیار باشید که فردای ایران در دستان شما مردم است و خاموش نشستن امروز در میانه انبوه تهدیدها، نه شرط عقل است که پشیمانی فردای آن هم سودی ندارد. عمران و آبادی این میهن مظلوم چنانکه در میراث دینی ما هم آمده است جز با احساس مسئولیت و قیام به وظیفه در برابر آن، میسر نخواهد شد.
ما از همه مراجع اجتماعی و دینی ناظر و خاموش هم میخواهیم به وظیفه تاریخی خود عمل کرده، دین خود را به ایران که وفای به آن “پاره ایمان” و “حنان اوطان” است و به مردم فداکار آن ادا کنند و نسبت به سیاستهای ایران برانداز و پیچیده حاکمیت واکنشی درخور و موثر نشان دهند که خسارت و خیانت این خاموشی اسفبار امروز بر کسی پوشیده نیست و فردا بسیار دیر است.
به حاکمان هشدار میدهیم که تصور نکنند با خواب آشفته و خطرناک سرکوب اعتراضات اقشار مختلف مردم و شورش جان به لبرسیدگان و نمایش زور عریان، سرانجام نیکی برای ایران و ایرانیان رقم خواهد خورد.
اگر فاجعه سینما رکس آبادان برخاسته از «جهالت» بود، فروپاشی متروپل ناشی از «فساد و جنایت» است. فاجعه امروز آبادان آخرین اتفاق از زنجیره بیکفایتی نظامی نیست که فساد و خیانت در رگوپی آن ریشه کرده است. برجهای بلند خانواده، دانش و پژوهش، صنعت، کشاورزی، دیپلماسی، اقتصاد، فرهنگ، مشارکت مدنی، سلامت اداری، اخلاق، معنویت و بسیاری از مبانی استوار این ملت پیشتر بهمت معماران نظام کنونی یا فروریخته یا درحال فروپاشی است.
فاجعه تلخ آبادان نباید با دهها مورد مشابه آن که با مکر و دروغ، و بازی هزینه و زمان و ارعاب مردم خاموش ماند، همسرنوشت شود.
ضمن عرض تسلیت به همه خانوادههای داغدار و هموطنان دردمند؛ فروپاشی متروپل بار دیگر نگرانی ما را نسبت به عمق فاجعه و خطری تشدید میکند که هر روزبیشتر از قبل مردم و مملکت ما را تهدید و مسئولیت ما را بیشتر میکند.
حسن یوسفی اشکوری – محمد جواد اکبرین – رضا بهشتی معز – علیرضا رجایی- احمد علوی – رضا علیجانی – حسین کمالی – داریوش محمدپور – مهدی ممکن- یاسر میردامادی