پدیده «پولشویی» دیری است که مطرح شده و در اقتصاد جهانی به عنوان یک اخلالگر اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. در نظام یکپارچه جهانی و سهولت تبادلات پولی که لازمه پویائی تجارت بینالمللی است، تولید پولهای کثیف که از طرق نامشروع و خلاف تحصیل میشوند، نیز رشد کرده و ورود آنها در عرصه معاملات مالی موجب اخلال و کاهش ارزش پول میگردد. پول کثیف از راههایی مانند قاچاق، تروریسم، اختلاس، رشوه، سرقت، کلاهبرداری، آدمربائی و . . . حاصل شده و ورود این پولها در چرخه پول رسمی به منزله تطهیر آنان است.
جهان امروز به جهت ایجاد مانع و جلوگیری از چنان فعالیتهای مضر، قوانین سختگیرانهای را وضع نموده و تلاش دارد از ورود پول کثیف در اقتصاد ممانعت بهعمل آورد. البته کشورهای مختلف در اعمال این سختگیریها متفاوت عمل میکنند و در نتیجه صاحبان پولهای کثیف در پی یافتن راه نفوذ به شبکه جهانی پولی از هر مسیر ممکن هستند.
پول کثیف هم به حال اقتصاد جهانی و تبادلات پولی مضر است از آن جهت که مولد نبوده و نقش صرفاً تورمی ایفا میکند، و هم اخلاقی نیست از آن جهت که باعث شیوع راههای خلاف برای کسب ثروت میشود.
پولشویی یا همان تطهیر پولهای کثیف، به معنای اقدام برای ورود چنین پولهایی به بانکها و مؤسسات مالی معتبر جهانی میباشد. به محض ورود آنها به یک بانک و عبور از سد مقررات پولشویی، سابقه سیاه آنان پاک شده و میتوان با آن پول هر گونه معامله و تجارتی انجام داد.
اما به پدیده دیگری که مشابهت عجیبی با پدیده پولشویی دارد و من نام آن را “مدیرشویی” نهادهام، کمتر پرداخته شدهاست. این پدیده پیشینه مدیدی دارد لکن در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است و شامل کثیری از مدیران ارشد فعلی کشور میشود. افرادی بدون کوچکترین شایستگی از طریق پارتی، نسبتهای خانوادگی و بهویژه وابستگی به برخی نهادها بدون گذراندن مراتب و سابقه سازمانی، ناگهان سر از یک مدیریت کلان درمیآورند و به عنوان مدیرکل، معاون وزیر، رئیس هیأت مدیره شرکت، معاون استاندار، رئیس اداره و . . . معرفی میشوند. جایگاه تعریف شده برای چنین افرادی کاملاً تابع “شدت توصیه” و قدرت معرفیکننده است و هیچ نسبتی با توانائی، سواد و تجربه شخص معرفی شده ندارد. چنانچه نخستین نفوذ “بهخیر” گذشت و حساسیت زیادی برنیانگیخت و یا مخالفتها بهراحتی سرکوب شد، جایگاه شخص موردنظر تثبیت شده و یک سال بعد ایشان با یک رزومه قابل توجه برای منصب بعدی معرفی میشود و چند سال بعد رزومه ایشان چنان سنگین و معنون میشود که جائی برای مناقشه و تردید باقی نخواهد گذاشت.
در اینجا نیز ملاحظه میکنید که مهم اولین نفوذ به چرخه مدیران ارشد است، بعد از آن شخص وارد شده “تشجیع و تدبیر” میشود. من بهجای “تطهیر” در پدیده مدیرشویی از دو کلمه نامأنوس تشجیع و تدبیر استفاده کردهام، چرا که شخص موردنظر احساس شجاعت و مدبر بودن کرده و برای تصدی پستهای بالاتر اضطرابی نخواهد داشت. این پدیده نیز مانند پدیده پولشویی هم عملکرد حاکمیت را تضعیف کرده و هم امری کاملاً غیراخلاقی است. اکنون متأسفانه اغلب مدیران ارشد کشور از این قماشند و علت ناکارآیی دستگاه حاکمیت را باید در این پدیده جستجو کرد