زیتون- طاها پارسا: آسمان تپید؛ نوید محمدزاده، بر روی فرش قرمز کن، همسرش فرشته حسینی را بوسید؛ و حالا سینماگران ایرانی حاضر در جشنواره کن از سوی رییس سازمان سینمایی به «رفتار هنجارشکنانه»، «ژستهای اپوزیسیونی» و «اظهارات غیرفرهنگی» متهم شدهاند.
محمد خزاعی به این اندازه هم قانع نشد و از مدیرعامل خانه سینما خواست تا «این حواشی» در شورای صیانت خانه سینما بررسی و نتیجه به شورای اخلاق حرفهای سینما ارائه شود.
خزاعی گویا مأمور به ابلاغ شد؛ فرمان اما پیشتر صادر شده بود. نمایندهی «فرمانده» در روزنامهی کیهان از «پوشش غیرمتعارف و خلاف شأن بانوی ایرانی بر فرش قرمز کن» نوشت و از «رفتاری که با حجب و حیای انسان ایرانی در تضاد است».
نوید محمدزاده در چرایی رفتارش بر روی «فرش قرمز» کن گفت «واقعیتش در دورهای که زندگی میکنیم، به نظرم واجب است که به عشق احترام بگذاریم».
چرا این خبر مهم است؟
این خبر، مهمترین خبر جشنواره کن برای ایرانیها نیست اما گویا بنا بر این است که ذیل آن، «خبر اصلی» بهکام مردم و هنرمندان تلخ شود.
خبر مهم این است: رز امیرابراهیمی، بازیگر ایرانی، به خاطر ایفای نقش در فیلم «عنکبوت مقدس» جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کرد.
این معتبرترین جایزهای است که تاکنون یک بازیگر ایرانی در جشنوارههای جهانی از آن خود کرده است و نخستین بار است که یک زن و بازیگر ایرانی موفق به کسب این عنوان میشود.
ایسنا این خبر را با تیتر «نخل طلای جشنواره کن به فیلم مثلث غم رسید» کار کرد و در میان لیست جوایز ناگزیر و بدون اشاره به هویت و ملیت زر امیر ابراهیمی، ناگزیر نام او را هم آورد.
ایرنا هم از ایسنا کم نگذاشت و با تیتر «کن هفتاد و پنجم برگزیدگانش را شناخت» برای جایزهی هموطن ایرانی، سنگ تمام گذاشت!
روزنامه جوان در تیتر یک آن را «جایزه وطنفروشی» نامید و کیهان هم با تیتر «حملهی جرثومههای فساد به ارزشهای اسلامی-ایرانی و عنکبوتی که برای کن مقدس است» از آن یاد کرد.
کمی عمیقتر؛ «صدای مظلومیت مردم ایران» و این هنجارهای شکستنی
سازمان امور سینمایی و سمعی بصری معروف به سازمان سینمایی کشور یک سازمان زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران است که مسئولیت رسیدگی به امور سینمایی و شبکههای نمایش خانگی را بر عهده دارد.
محمد خزاعی، رئیس این سازمان، در حالی از «اظهارات غیرفرهنگی و غیرسینمایی در کنفرانسهای خبری و رسانهای با انگیزههای سیاسی» انتقاد، و هنرمندان را بهخاطر آن به برخورد تهدید میکند که در ادامه همان سخنان میگوید «سینماگران حاضر در جشنوارههای بینالمللی به مثابه سفیران فرهنگی کشور و نمایندگان مردم هستند و انتظار میرود آنها صدای مظلومیت ملت ایران باشند که سالهاست مورد ظلم، اجحاف و تحریم کشورهای اروپایی و آمریکایی قرار دارند».
این در حالی است که چند تن از سینماگران ایرانی حاضر در جشنواره کن از فرصتها و تریبونهای رسانهای که در اختیار داشتند تلاش کردند «صدای مظلومیت ملت ایران» را رسانهای کنند؛ مظلومیتی که البته «ظالمی دیگر» را نشانه رفته.
اصغر فرهادی، کارگردان سرشناس ایرانی، امسال عضو هیأت داوران جشنواره فیلم کن بود. فرهادی ۲۷ اردیبهشت در نشست آغازین این جشنواره، همزمان با شروع موج اعتراضات خیابانی در شهرهای ایران، گفت که خوشحالیاش از عضویت در هیأت داوران کن چندان عمیق نیست چون «با توجه به اتفاقاتی که این روزها در کشورم رخ میدهد، خیلی از ایرانیها اصلاً نمیتوانند واقعاً خوشحال باشند».
فرهادی افزود «مردمی که گذشته پرافتخار، فرهنگ و تاریخ غنی دارند، این همه نخبه در داخل کشور و جهان دارند و این همه ثروت منابع طبیعی دارند، طاقتشان تمام شده است»
سینماگران ایرانی حاضر در جشنواره کن از فرصتها و تریبونهای رسانهای که در اختیار داشتند تلاش کردند «صدای مظلومیت ملت ایران» را رسانهای کنند؛ مظلومیتی که البته «ظالمی دیگر» را نشانه رفته
زر امیرابراهیمی در هنگام گرفتن جایزهاش به زبان فارسی گفت: «خوشحالی و موفقیت برای من مفاهیم عمومی و جمعی هستند. هرچند در این لحظه خیلی خوشحالم، ولی بخشی از وجودم برای مردم ایران که هر روز گرفتار مشکلات زیادی هستند غمگین است. دل من با آبادان است. دل من با گوشه و کنار خاک ایران است. من اینجام اما دلم با زنان و مردان ایران است»
ترانه علیدوستی، با اشاره به دشواری زندگی روزمره در ایران به عنوان یک بازیگر و یک شهروند عادی میگوید: «وقتی در کشوری همهچیز ممنوع باشد، یعنی شما از صبح که بیدار میشوید مشغول جنگیدن هستید، از لباسی که با آن به سرکار میروید گرفته تا موسیقی که در ماشین گوشی میدهید تا روابط شخصی و روابطی که با همکارانتان در محیط کار دارید تا آن زمان که شب به خانه میرسید، اینها سراسر یک مبارزه است. مبارزه با یکسری موانع که باعث میشود زیست شما حالت غیرعُرفی و غیرقانونی داشته باشد». علیدوستی همچنین در مصاحبهای با بیبیسی فارسی گفت: «ما در ایران رسانهای برای زدنِ حرفهایمان نداریم و سرکوب میشویم».
پیمان معادی نیز درباره تورم ایران در جشنواره کن صحبت کرد و گفت: «تورم و تاثیراتش در ایران از جنگ ویرانگرتر است. شما برای اینکه هزینه خانوادهات را تامین کنی هر روز باید ببینی رئیس جمهور آمریکا چه گفته است».
سعید روستایی که که با فیلم «برادران لیلا» برنده جایزه ویژه فدراسیون بینالمللی منتقدان،فیپرشی، شد، جایزهاش را به مردم آبادان تقدیم کرد.
اگرچه جایزهی زر امیر ابراهیمی، بهخاطر پیشینهاش و داستان ِفیلمی که در آن بازی کرده، و سخنان فرهادی، علیدوستی، معادی و روستایی هر کدام در جای خود کام مسئولان دولتی و حاکمان ایران را تلخ میکند اما چنین بهنظر میرسد که اینبار این بوسهی نوید محمدزاده بر لبان فرشته حسینی است که هنجارهای رئیس سازمان سینما و حسین شریعتمداری را سختتر شکسته است.
بوسههای عاشقانهی نوید محمدزاده و فرشته حسینی بر لبان یکدیگر ، تنها نشانهای از شکست حکومت در بازی هنجارها با جامعه ایران است و نه شکستهشدن هنجارهای ایرانی و «فرهنگ سرزمین مادری»
اشارات روزنامه کیهان و رئیس سازمان سینما به «شأن بانوی ایرانی» «حجب و حیای انسان ایرانی» و «فرهنگ ســرزمین مادری» و «فرهنگ اصیل اسلامی- ایرانی» ، «رفتار تا پوشش» و «فرهنگ و زیست عفیفانه، مومنانه، نجیبانه» و «فرهنگی که ریشه در تمدن کهن ایرانی و اسلامی این مرز و بوم دارد» این ادعا را تقویت و صدای این شکستن را بلندتر میکنند.
«هنجار» از مفاهیم اساسی جامعهشناسی محسوب میشود، در جامعهشناسی «هنجار ، رفتار، قاعده، معیار یا میزانی است که با آن رفتار اجتماعی افراد در جامعه سنجیده می شود» و «هنجارهای اجتماعی، رفتارهای معینی هستند که بر اساس ارزش های اجتماعی قرار دارند و با رعایت کردن آنها جامعه انتظام پیدا می کند»*.
فرهنگ و هنر و ادبیات ایرانی سرشار از ادبیات غنایی و عشقی است و منظومههایی مانند «خسر و شیرین» زیباترین جلوههای عشقبازی و دلبری است.
اگرچه در ۴۳ سال استقرار جمهوری اسلامی تلاش شده است که ارزشها و هنجارهای مورد نظر حکومت در جامعه نافذ شود اما بهنظر نمیرسد که این اتفاق افتاده باشد. هر چه زمان میگذرد آنچه که حکومت بهنام رفتارها و هنجارهای اسلامی مانند حجاب اجباری به مردم ایران تحمیل کرده و یا در آموزشهای رسمی گنجانده، عقبتر میرود و نشانههای شکست فرهنگی در سیاستهای رسمی بیشتر بهچشم میخورد. از جمله تکه پارچهای که امروزه اغلب زنان ایران بر روی موهایشان میاندازند نشانی از پوشش اسلامی مد نظر شیعههای غالی ندارد. در آخرین مورد، بوسههای عاشقانهی نوید محمدزاده و فرشته حسینی بر لبان یکدیگر ، تنها نشانهای از شکست حکومت در بازی هنجارها با جامعه ایران است و نه شکستهشدن هنجارهای ایرانی و «فرهنگ سرزمین مادری»؛ نظامی قرنها پیش این معنا را سروده است:
جهان عشقست و دیگر زرقسازی / همه بازیست الا عشقبازی
* نیک گهر، ۱۳۶۹: ۱۶۷