عدهای از نزدیکان و بستگان آیت الله خمینی، هنگامی که از او یاد میکنند او را به جایگاهی فرا انسانی و غیرقابل دسترس میبرند و متوجه نیستند که این جایگاه فرا انسانی، راه را بر هرگونه نقدی میبندد و در دراز مدت به محبوب و مولای آنان لطمه می زند.
حفظ این جایگاه فرا انسانی، نیازمند استدلال است و وقتی استدلال ممکن نشود، به ناچار باید مغالطه کرد. مغالطه همان استدلالی است که یک جایِ کارش میلنگد و اگرچه ظاهر فریبندهای دارد اما باطنش فاسد است.
علی خمینی یکی از نوههای آیت الله خمینی است. او اخیراً در یک سخنرانی که در بسیاری از سایتها منتشر شده است، به زعم خود از آیت الله خمینی دفاع کرده است، اما در موارد متعددی برای حفظ جایگاه فرا انسانی پدر بزرگ، مرتکب مغالطات عدیدهای شده است. در این نوشته به یکی از این مغالطات میپردازیم. او میگوید:
«پس از سی سال امروز عدهای برای منافقین دل میسوزانند که چرا آنها را اعدام کردید، ولی کسی این سؤال را نمیکند این افراد چگونه هزاران نفر از جمله عالیترین مقامات این کشور را بی گناه، ترور کردند»
علی خمینی در اینجا مرتکب مغالطهی به نام «خودت هم» شده است.
***
مغالطهی«شما نیز» یا «خودت هم» ( Tu quoque )، مغالطهای است که در مقام دفاع رواج دارد. در این مغالطه هیچ توجهی به موضوع اصلی و اصل ادعا یا ادلهی آن نمیشود؛ در عوض به گوینده اعتراض میشود که خودت هم در فلان جا مرتکب این کار یا فلان کار دیگر شدهای، پس اشکالی بر این کار وارد نیست. گویی دو باطل با هم میتوانند یکدیگر را خنثی کرده و یک حق را بسازند.(Two wrong make a right)
مخاطبان این مغالطه، اغلب به خاطر جنبه روانی این موضوع، فریب میخورند و اصل ادعا را فراموش میکنند. ضرب المثل مشهور «دیگ به دیگ میگوید روسیاه»، یکی از نمونه های رایج این مغالطه است و یا در این نمونه:
پدر! چطور مرا به دلیل سیگار کشیدن سرزنش میکنی، در حالی که خودت تعریف میکردی که در نوجوانی سیگار میکشیدی!
گوینده این سخن، ظاهراً حرف محکمه پسندی زده و پدر خود را مغلوب کرده، اما حقیقت این است که او در مورد موضوع اصلی، یعنی «مضرات سیگار کشیدن»، سخنی نگفته است و استدلالی نکرده است و صرفاً از مغلطهی «خودت هم» بهره برده است.
نمونهی روزمره این مغالطه را میتوان در سخنان اخیر علی خمینی یافت. او گفته است:
«پس از سی سال امروز عدهای برای منافقین دل میسوزانند که چرا آنها را اعدام کردید، ولی کسی این سؤال را نمیکند این افراد چگونه هزاران نفر از جمله عالیترین مقامات این کشور را بی گناه، ترور کردند»
در اینجا، مدعا یا سؤال اصلی این است که «چرا عدهای بدون طی مراحل قانونی در دهه شصت اعدام شدهاند»، اما علی خمینی به جای آنکه به مدعای اصلی بپردازد، در مقام دفاع از مغالطهی «خودت هم» بهر میگیرد و میگوید «این افراد، هزاران آدم بی گناه را ترور کردهاند، چرا از این موضوع نمیپرسید؟». حتی اگر مدعای علی خمینی در این خصوص درست باشد، او به جای آنکه به اصلِ مدعا – که یکی از اتهامات مشهور آیت الله خمینی در دوران رهبری است- بپردازد، برای تبرئهی پدر بزرگش مرتکب مغالطه میشود و البته برای آنکه بتواند بهتر مخاطب خود را با این مغالطه منکوب کند یادآوری میکند که این سؤال پس از سی سال مطرح شده است، تا آن را «کوچک نمایی» هم کرده باشد.
در مغالطات بخوانید:
محسنی اژه ای و مغالطه «اشتراک لفظ»
مصباح یزدی و مغالطه «اهمال سور»
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…