لحظهای تصور کنید رویای عظمت و جبروت پوتین به حقیقت میپیوست. فرض کنید آزاد بود همهی مناطق اوکراین را که اکنون تحت کنترل ارتش روسیه است، حفظ کند. اگر هنگامی که این قلمروی اشغالشده و مردم وحشتزدهاش را به روسیهی بزرگتر الحاق میکند، هیچکس کوچکترین واکنشی نشان ندهد، چه خواهد شد؟
آیا چنین کاری صلح به همراه میآورد؟ جهان ایمنتر خواهد بود؟ شما ایمنتر خواهید بود؟
پاسخ را قلباً میدانیم. چنین مضحکهای بزرگترین پیروزی برای تجاوزگری در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم خواهد بود. میدانیم که پوتین به تجزیهی اوکراین بسنده نخواهد کرد. درست هفته گذشته، او خود را با پتر کبیر مقایسه کرد و حقی ابدی برای روسیه قائل شد تا هر قلمرویی را که “اسلاوها” در آن سکنی دارند، “بازستاند.” دکترینی که چنگاندازی بر گسترهای عظیم از اروپا، از جمله متحدان ناتو، را روا میداند.
همزمان در سراسر جهان، هر دیکتاتوری جسارت مییابد امیال و آرزوهای خود را با زور پی بگیرد-و هیچ ملتی ایمن نخواهد بود. این واقعا چیزیست که مردم کشوری بخواهند؟
تقریبا چهار ماه پس از حمله پوتین به اوکراین و شروع بزرگترین جنگ در اروپای پس از ۱۹۴۵، بریتانیا و متحدانمان در عزم آهنین خود متحد شدهایم که هیچکدام از آن اقدامات را تایید نکنیم.
اکنون که جنگ پوتین وارد فاز جدیدی شده، عملکرد ما چه باید باشد؟ با مهمترین واقعیت این تراژدی آغاز میکنم: دلاوری و از خودگذشتگی اوکراینیها، کییف را از حملهی زرهی روسیه نجات داد و با سکانداری رئیسجمهور زلنسکی کشور حفظ شد. پوتین شاید درک نکند اما نقشه امپراتوری عظیم او برای بازتسخیرِ کامل اوکراین شکست خورده است.
فریب این توهم را نخورید که توانآتش سنگینتر روسیه لزوما به معنای دستاوردهای مداوم برای روسهاست. فریب پیشروی بسیار کُند روسیه در منطقهی دنباس یا عقبنشینیها و پیشرویهای تاکتیکی در جبههی سورودونِتسک را نخورید. از سال ۲۰۱۴ وقتی آتش شورشی جداییطلبانه را برانگیخت و اولین حملهاش را کلید زد، هدف پوتین چنگانداختن بر کل منطقهی دنباس بود. اکنون پس از هشت سال و از بین رفتن جان هزاران نفر، هنوز به هدفش دست نیافته است. افسوس که شکستهای پوتین بدین معنا نیست که شعور عقبنشینی خواهد داشت. در خلوت خود احتمالا هنوز فکر میکند فتح کامل امکانپذیر است. متاسفم که بگویم باید خودمان را برای جنگی طولانی آماده کنیم زیرا پوتین به جنگی فرسایشی متوسل میشود و میکوشد با قساوت محض اوکراین را در هم بشکند. بریتانیا و دوستانمان باید اطمینان حاصل کنیم که اوکراین پایداری و استقامت استراتژیک برای بقا را دارد و در نهایت بر روسیه چیره میشود. زمان عاملی حیاتیست. همهچیز به این بستگی دارد که آیا اوکراین میتواند تواناییاش برای دفاع از خاک خود را سریعتر از این که روسیه بتواند ظرفیت و توانش برای حمله را احیا کند، تقویت کند یا نه. وظیفهی ما اینست که از زمان برای حمایت اوکراین بهره گیریم.
برعکس، پوتین احتمالا باور دارد که زمان یار اوست و فکر میکند منطق ظالمانهی توانآتشِ بالا عاقبت پیروز میشود و غربِ بیوفا و دمدمی ثابت میکند که قادر نیست در برابر هیچ روند سختی ایستادگی کند. شاید بد نباشد خاطر پوتین چنین آسوده باشد زیرا در آنصورت، به دلایل اقناعکننده برای باور این که اشتباه میکند و زمان به طرزی بیرحمانه علیه روسیه است، توجهی نمیکند.
هر روز و بیش از پیش، دشتها و شهرهای اوکراین با لاشهی سوختهی تانکها و جنگافزار روسی پوشیده میشوند. سالها و حتی دههها زمان میبرد تا بشود این ساز و برگ سنگین را جایگزین کرد. و نیروهای روس لحظه به لحظه ادوات و مهمات را سریعتر از آن که کارخانههایشان بتوانند تولید کنند، مصرف میکنند.
همزمان، آشکارا میکوشند سربازمزدوران خاورمیانه و افریقا را به خدمت بگیرند که حاکی از استیصالشان برای پر کردنِ خلاء در ارتشی است که حدود یکچهارم نیروی جنگیاش را از دست داده است.
در حالی که پوتین توهماتش را سبک و سنگین میکند، بریتانیا و متحدانمان باید چهار گام حیاتی برای به خدمتگرفتن زمان در جهت پیروزی اوکراین برداریم.
اول، باید اطمینان حاصل کنیم که اوکراین سلاح، تجهیزات، مهمات و آموزش را بسیار سریعتر از مهاجمان دریافت کند و تواناییاش را برای استفاده از کمک ما تقویت میکند. پیش از این حمله بیامان، مربیان بریتانیایی بیش از ۲۲ هزار نیروی نظامی اوکراینی را طی هفت سال آموزش دادند. اکنون باید سریعتر عمل کنیم و چنین تعدادی را طی چند ماه تعلیم دهیم. بنابراین بریتانیا برنامه دارد با همکاری دوستانمان، با پتانسیل آموزش ۱۰ هزار نیرو طی ۱۲۰ روز، نیروهای اوکراینی را برای دفاع از کشورشان آماده کنیم.
دوم، باید در حفظ دوامپذیری دولت اوکراین کمک کنیم. دولت زلنسکی باید حقوق پرداخت کند، مدارس را باز نگه دارد، به مردم کمک برساند و هر جایی امکانپذیر است، بازسازی را شروع کند. چنین کاری به بودجه مداوم و کمک فنی نیاز دارد که ما باید برای تدوام آن در سالهای پیشِ رو برنامهریزی کنیم. اتحادیه اروپا نقشی حیاتی دارد و من رهبران فرانسه، آلمان، ایتالیا و رومانی را برای بازدید روز پنجشنبه از کییف میستایم.
سوم، روسیه با محاصرهی مسیرهای اصلی صادرات اوکراین در دریای سیاه، اقتصاد این کشور را دچار بحران کرده است. ما به تلاشی درازمدت برای گسترش مسیرهای زمینی جایگزین که اکنون هم وجود دارند، نیاز داریم و باید مطمئن شویم که اقتصاد اوکراین دوباره فعال شود. از همه مهمتر این که محاصره اودسا و دیگر بنادر اوکراین توسط روسیه مانع رسیدنِ غذا به فقیرترین مردم جهان میشود. اکنون که این یادداشت را مینویسم، حدود ۲۵ میلیون تُن ذرت و گندم- کل مصرف سالانهی همه کشورهای فقیر و در حال توسعه- در سیلوهای سراسر اوکراین انبار شده و توسط روسیه به گروگان گرفته شده است.
چهارم، باید آن مواد غذایی را از اوکراین خارج کنیم. بریتانیا از تلاشهای سازمان ملل برای مذاکره جهت ایجاد یک کریدور امن برای صادرات از طریق دریا حمایت میکند. بنادر اوکراین برای تامین غذای جهان حیاتیاند و ما به تامین سلاحهای ضروری برای حفاظت از آنها ادامه میدهیم.
هر چند نیاز به اعادهی صادرات موادغذایی هیچگاه تا بدین حد مبرم و فوری نبوده، هیچکدام از این گامها نتیجهی فوری به بار نخواهند آورد. همهی اینها به تلاش ماهها و سالهای بریتانیا و متحدانمان نیاز دارد. همهی ما یک هدف داریم. باید به دوستان اوکراینیمان قدرت بیشتری بدهیم تا این جنگ را بر اساس شرایطی که رئیسجمهور زلنسکی تعیین کردهاست، به اتمام برسانند. این باید تعریف ما از موفقیت باشد. مردم اوکراین به روشنی اعلام کردهاند که زیر بار هیچ فشاری برای پذیرفتن کمتر از آن نخواهند رفت.
با چنین کاری، ما و متحدانمان از امنیت خودمان و اوکراین حفاظت کرده و جهان را از رویاهای مرگبار پوتین و کسانی که احتمالا در پی تقلید و کپی آن رویاها هستند، حفظ میکنیم.
منبع: ساندی تایمز | منبع ترجمه: کانال تلگرامی مترجم