پخش زنده

حسین شنبه‌زاده برای تحمل حبس به زندان اوین رفت

زیتون– حسین شنبه‌زاده، ویراستار و طنز‌پرداز،‌ برای اجرای حکم به زندان اوین رفت.

دادگاه اولیه شنبه‌زاده را به اتهام‌های توهین به مقدسات، توهین به «مقام معظم رهبری» و فعالیت تبلیغی علیه نظام در مجموع به حدود شش سال زندان محکوم کرده بود که سه سال و نیم آن قابل اجراست.

شنبه‌زاده که در توییتر نیز فعالیت چشم‌گیری داشت، در این شبکه اجتماعی نوشته است که حکم اولیه‌ی او در دادگاه تجدیدنظر عینا تأیید شده و به‌خاطر احضاریه‌‌ای که دریافت کرده برای اجرای حکم «در راه اوین» است.

این طنز‌پرداز ‌که غیبت چند ماهه‌اش از سوی برخی از کاربران توییتر سوال‌برانگیز شده بود، نوشته است«روزی که رفتم، دلیلش این بود که احضاریه‌م به زندان اومده بود. در شرایطی که مادرم آرتروز شدید داره و یه نفر باید تو دست و بالش می‌بود.  هنوزم داره. ولی مهلتم تمومه. حدود شش سال زندان بریدن. برای «توهین به مقدسات» (شوخی با مقدسات دقیق‌تر می‌بود)، توهین به «مقام معظم رهبری» و فعالیت تبلیغی علیه نظام؛ که خب «تبلیغی» نبود؛ چون بابتش پول نگرفتم. «فعالیت» هم نبود چون سر جام لش کرده بودم. روزی که احضاریه اومد مجبور شدم از ترس دستگیری، از توییتر برم و کمک‌حال مامان باشم. ولی دیگه برای خواهرم […] که وثیقه گذاشته بود اولتیماتوم اومده و الآن در راه زندانم. بدون یک پاپاسی پول، و در شرایطی که نمی‌دونم خرج زندان، و به‌خصوص بعد از زندان رو از کجا بیارم».

حسین شنبه‌زاده  در ادامه نوشته است:«سه سال پیش تازه داشتم از آب و گِل درمی‌اومدم، که زندگی و آینده‌مو تباه کردن. سه ساله گرفتارم. نمی‌دونم چه کنم. به امیدِ اول خونواده‌م، بعدش شما، زنده می‌مونم. سرافراز می‌رم داخل زندان، سرافرازتر میام بیرون. […] یک تا سه سال عمرم که دیگه قابل نداره. فدای سر خونه‌م که کشورم باشه، و فدای سر شما.
‏بچه‌ها، این کارو به دو دلیل با من کردن؛ یکی کینۀ شخصیِ یه یارویی، و دیگه این که ازم «درس عبرت» بسازن. لطفاً به چشم درس عبرت بهم نگاه نکنید، و به‌قول فریدون فرخزاد مظلوم، آزاده باشید وَ آزاد باشید.

من از موردی که برام اهمیت داره، یعنی آزادی عقیده و بیان، هرگز کوتاه نمیام. هیچ‌کس نباید در بیانِ عقیده‌ش، حتی اگه سراپا باهاش مخالف باشیم، ترس جان و ترس آزادی داشته باشه. الآن گمونم در جایگاه نصیحت باشم دیگه. پس خواهش می‌کنم شما هم کوتاه نیاید. آزاد باشید.

اینا زندگی و آیندۀ منو از بین بردن. به خاک سیاه نشوندنم. بدون پول. من صدهزارمین مظلومِ دست این جماعت هم نیستم و شرم دارم در مقابل کارون‌ها و ری‌راها دم از مظلومیت خودم بزنم. ولی باز مظلومم. تو بگو صدهزار و یکمین مظلوم. اشکال نداره. این زمستون هم می‌گذره و روسیاهی به زغال می‌مونه.

یک تا سه سال عمرم که دیگه قابل نداره. فدای سر خونه‌م که کشورم باشه، و فدای سر شما […] بچه‌ها، من دوستتون داشتم و دارم. اینجا هم خونۀ من بود. برمی‌گردم. با دست پُر هم برمی‌گردم. الآن چیزی جز این نمی‌خوام که منو ببخشید».

.

Recent Posts

در محکومیت فشارها بر «مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم»

بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

۱۵ آبان ۱۴۰۳

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳