زیتون – فرید بهمنش: در روزهایی که تحلیلگران و رسانهها بر خبر شکست مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا در دوحه متمرکز شدهاند، دولت رئیسی یک بار دیگر موتور دیپلماسی را استارت زد تا «نشان دهد» که ایران منزوی نیست و با بسیاری از کشورها ارتباط دارد.
علی باقری کنی، رئیس تیم مذاکرهکنندهی هستهای، به مسکوی روسیه سفر کرد و پس از چند روز، سر از مسقط عمان درآورد.
امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، ابتدا به آنکارای ترکیه و سپس به دمشق سوریه رهسپار شد .
ابراهیم رئیسی، رئیس دولت، به عشقآباد ترکمنستان رفت و علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به پایتخت ارمنستان سفر کرد.
در تهران هم از جیحون بایراماف، وزیر امور خارجهی جمهوری آذربایجان، پذیرایی شد.
غربیها و عربها: جو بایدن رئیسجمهور آمریکا، هفته آینده، رهسپار خاورمیانه میشود تا با ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه، و شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد، دیدار کند.
«امنیت انرژی و بالا رفتن قیمت آن»، «نزدیکی پایان مهلت آتشبس عربستان سعودی با حوثیهای یمن»، «مهار ایران» و «کنترل چین» اولویتهای سفر بایدن به خاورمیانه هستند.
دیدار حساس: خبرگزاری رویترز در گزارشی درباره این سفر آن را دیداری «حساس» خوانده که یکی از محورهای مهم آن «طرح دفاع هوایی یکپارچه در مقابله با تهدیدات ایران» است.
فراموش نشود: دو هفته پیش، روزنامه وال استریت ژورنال از نشستی محرمانه میان افسران ارشد نظامیِ اسرائیل، عربستان، قطر، مصر و اردن زیر نظر ارتش آمریکا خبر داد. این نشست در ماه مارس در شرمالشیخ مصر برگزار شده و در آن راههای مقابله با تواناییهای موشکی و پهپادی روبهرشد ایران بررسی شده است.
در آستانهی سفر بایدن، سه اظهار نظر مقامات آمریکایی، در کانون توجه رسانهها قرار گرفت.
ابتدا رابرت مالی به جمهوری اسلامی تشر زد و اعلام کرد که تیم مذاکراهکننده ایران، اول باید با خودش مذاکره کند.
سپس ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، خبر داد که ایالاتمتحده برنامهای برای برگزاری دور دیگری از مذاکرات هستهای با ایران ندارد.
سوم؛ جان کربی، دیگر سخنگوی کاخ سفید، با اشاره به نگرانی «کل منطقه» از «حمایت گسترده ایران از تروریسم و ظرفیتهای موشکی رو به رشد ایران» گفت: «آمریکا به دنبال یکپارچه کردن دفاع هوایی در سراسر منطقه علیه تهدیدهای ایران است».
پسر کو ندارد نشان از پدر
در کشورهای آسیای میانه، خویشاوندسالاری (Nepotism)، فساد مالی، سانسور و رانتخواری جا را بر دموکراسی تنگ کردهاند.
در جمهوری آذربایجان؛ پرزیدنت الهام علی اف، قدرت را از پدرش حیدر علی اف به ارث برده و همسرش مهربان علی اف را به عنوان معاون اول منصوب کرده است. گفته میشود پسر الهام علی اف نیز در حال آمادهسازی برای تحویل گرفتن پست نخستوزیری است و دو دختر رئیسجمهور نیز دراندوختن ثروتهای چند میلیون دلاری، با هم رقابت میکنند.
در ترکمنستان؛ سردار بردی محمداف جوان، به تازگی پست ریاست جمهوری را از پدرش قربانقلی بردیمحمداف تحویل گرفت تا همچون یک رهبر مقتدر، در تهران به دیدار سید علی خامنهای، دیگر رهبر مقتدری برود که نام فرزندش، مجتبی خامنهای، برای جانشینی بر سرزبانهاست.
در قزاقستان؛ نورسلطان نظربایف و فرزندان و دامادهای او، چندین پست بالا در اختیار داشتند و به تازگی برخی از آن از قدرت کنار گذاشته شده، اما گفته میشود علاوه بر این که در پشت پرده همچنان فعال هستند، ثروتهای چند صد میلیون دلاری اندوختهاند.
در تاجیکستان؛ امامعلی رحمان، بیش از سی سال است که قدرت را در دست خود قبضه کرده و ۹ فرزند او، پستهای مهمی در اختیار دارند.
این رشته سر دراز دارد و پیداکردن نقاط اشتراک بین شیوهی حکمرانی و آسیبها و فسادهای موجود بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای مزبور، کار سختی نیست. در خارج از این منطقه، در سوریه نیز حافظ اسد به مدت ۳۰ سال قدرت را در دست داشت و در ۲۲ سال اخیر نیز پسرش بشار قدرت را در اختیار گرفته و رفیق گرمابه و گلستان جمهوری اسلامی است. در ترکیه نیز، مهمترین وجه اشتراک رجب طیب اردوغان و سران جمهوری اسلامی، این است که هر دو از «فتنه» میگویند، مخالفین خود را دشمن، جاسوس، وابسته و خائن میدانند و سایهی رسانههای آزاد را با تیر میزنند.
ساز مخالف: در همان حوالی، ایران نتوانسته با گرجستان، ارتباط چندانی برقرار کند. چرا که گرجستان در جستجوی عضویت در اتحادیهی اروپا است و تمایل ندارد به ایران اجازه دهد که از طریق ارمنستان، کالاهای خود را به گرجستان و از آنجا به دریای سیاه برساند.
نگاه تحلیلگر؛ آنجا که دموکراسی نیست
تحریمهای بینالمللی سیاست خارجی تهران را در تنگنا قرار داده و روابط دیپلماتیک ایران، صرفا در مدار شرق و آسیای میانه میچرخد.
بگذارید اسامی برخی کشورهای دیگر طرف حساب دولت رئیسی را با هم مرور کنیم: روسیه، ترکمنستان، آذربایجان، ترکیه، سوریه، قزاقستان و تاجیکستان. بهوضوح میتوان این واقعیت را دید که در آشپزخانهی دستگاه دیپلماسی، رئیسی و مسئولین تیم دیپلماسی او، حساب ویژهای روی آسیای مرکزی باز کردهاند. گویی در آنجا خبرهایی هست و ایران باید بدود تا طلاهای بر زمین ریخته را هر چه زودتر جمع کند.
با نگاهی به این اسامی و خط سیر پروازهای دیپلماتهای ایران، میتوان به این جمعبندی رسید که در دایرهی روابط خارجی جمهوری اسلامی، خبری از توسعهی روابط با کشورهای اروپایی نیست و در همین حال، رابطهای پویا و جدی بین ایران و کشورهای توسعه یافتهی شرق همچون ژاپن، کرهی جنوبی، سنگاپور، هنگ گنگ و مالزی وجود ندارد. خلاصه این است که دولت رئیسی، با هر کشوری که رنگ و بوی توسعه، دموکراسی، اقتصاد مدرن و نظام برخواسته از ارادهی مردم و رسانههای آزاد را داشته باشد، میل رفاقت و همراهی ندارد.
در دولت رئیسی در یک سال اخیر، در گفتگو با مقامات چین، روسیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، تاجیکستان و چندین کشور دیگر، وعده وعیدهای فراوانی داده و قول و قرارهای زیادی نیز گرفته است. از تلاش برای اتصال گذرگاه شمال به جنوب و ارسال کالا از آسیای مرکزی به ایران و خلیج فارس گرفته تا اتصال شبکههای برق، حل مشکل آب، اتصال ریلی، احداث بزرگراه و سوآپ گاز و چندین معامله دیگر. اما هنوز هم هیچ پیشرفتی حاصل نشده است.
اما چرا اتفاق خاصی نمیافتد؟ به این دلیل که اولا به خاطر تحریمهای کمرشکن و کسری بودجه، اقدام برای هر گونه تامین مالی برای دولت رئیسی ناممکن است. و نکتهی دوم این است که نهادهای مرتبط با حاکمیت و سپاه، چنان بر تجارت خارجی و هر گونه ارتباط گمرکی و بازرگانی چنبره انداختهاند که امکان ورود بخش خصوصی مستقل و آزاد، وجود ندارد.
جیحون بایرام اف، وزیر امور خارجهجمهوری آذربایجان، در سفر به تهران اعلام کرد که دولت رئیسی، خواستار آن است که یک بلوک منطقهای با محوریت ایران، آذربایجان، روسیه و ترکیه شکل بگیرد. ظاهرا تهران بارها پیگیر این مساله شده اما مسالهی مهم اینجاست که جمهوری آذربایجان، بدون مشورت با ترکیه و روسیه قدم در این مسیر نمیگذارد و تاکنون بارها اثبات شده که در آسیای مرکزی، همه چیز حول محور قدرتی به نام روسیه میچرخد و در نتیجه ایران شانس چندانی برای نفوذ در آن جغرافیا ندارد.
دولت رئیسی همهی تخممرغهای خود را در سبد شرق و آسیای مرکزی گذاشته و با تداوم ابهام و بلاتکلیفی در مورد مذاکرات هستهای، سیاست خارجی و اقتصاد ایران، محکوم به ارتباط با کشورهایی است که علاوه بر دوری از مفاهیم دنیای توسعه و دموکراسی، نقش قابل توجهی در دنیای فنآوری، صنعت و پیشرفت منطقهای ندارند.