بیستم تیر ماه ۱۴۰۱ خبر دستگیری جعفر پناهی کارگردان نامدار کشور روبروی زندان اوین منتشر شد. جعفر پناهی برای اطلاع از وضعیت دوستان دستگیر شدهاش محمد رسول اف و مصطفی آل احمد به دادسرای اوین رفته بود که توسط نیروهای سرکوبگر جهت اجرای حکم ۶ سال حبس که تقریبا ۱۳ سال قبل صادر شده بود، که علیالقاعده مشمول مرور زمان شده و اجرای آن حکم طبق قوانین موجود وجاهت قانونی ندارد ( گر چه صدور حکم زندان برای فعالان سیاسی از بن و بنیاد غیر قانونی است ) دستگیر و به زندان منتقل میشود.
نظام استبداد دینی به ریاست علی خامنهای خود کامه امروز ایران گرفتار وحشت و اضطراب روز افزون شده به طوریکه وحشت و اضطراب از قیام مردم و سقوط و از دست دادن قدرت، آرامش را از آنان گرفته و عقل مصلحتاندیش خود را هم از دست دادهاند.به همین علت سرکوب را تشدید کرده اند و بار دیگر به خانوادههای مظلوم دادخواه قربانیان آبان ۹۸ یورش برده و تعدادی از آنان را دستگیر کردهاند از جمله ناهید شیر بیشه مادر پویا بختیاری، محبوبه رمضانی مادر پژمان قلی پور، رحیمه یوسفزاده مادر نوید بهبودی، ایران الله یاری مادر مهرداد معینفر، سمیه جعفرپناه خواهر محسن جعفرپناه ، سعید دامور برادر وحید دامور ، سکینه احمدی مادر ابراهیم کتابدار و برادر منوچهر بختیاری .
چرا مستبد امروز ایران چنین میکند؟ همانطور که مکرر گفتهام چون عرضه و هنری جز سرکوب و فریب ندارد با بحران آفرینیهای مداوم خود را در محاصره تناقضات گوناگون میبیند که راه برونرفتی برای خود نمییابد . دستگیری مصطفی تاجزاده ، خانوادههای داغدار و کارگردانان و تهمتزدن و افترا بستن به آنان نهایت بیاخلاقی و بیشرمی و رذالت است .
خانوادههای دادخواه و داغدار به درستی با حجاب اجباری مخالفت میکنند چون مخالفت از حقوق ابتدایی آنان است. حجاب اجباری استبداد و زور گویی عریان و اقدامی ضد حقوق بشر است. زندانی کردن جعفر پناهی، محمد رسول اف و مصطفی آل احمد اقدامی ضد فرهنگی است چون این عزیزان برای کشور افتخار آفریدهاند و از جشنواره های معتبر جهانی برای ایران مدال آورده اند و موجب سربلندی صنعت سینمای ایرانان . دستگیری تمامی این عزیزان و سایر زندانیان عزیز سیاسی اساسا غیر قانونی و به شدت محکوم است و باید هر چه زودتر و بدون قید و شرط آزاد شوند.
علی خامنهای مستبد قدرت پرست ایران بداند هرچه بیشتر به سرکوب و بگیر و ببند روی بیاورد مردم در مخالفت و مبارزه خود با او و نظام استبداد دینی محکمتر و مصممتر خواهند شد و دامنه مخالفتها گستردهتر میشود .
راه نجات از این مخمصه خودساخته آن است که استعفا دهد و از قدرت جهنمی کنارهگیری کند تا راه برای انتخاب نظام مورد قبول مردم در یک رفراندوم واقعی که به نظر من همانا نظام جمهوری دمکراتیک سکولار است، باز شود. امیدوارم که چنین شود.
یک پاسخ
آقای قدیانی عزیز: بدرستی و حقا ، اگر دو نفر در ایران باشند که خواسته های مردم و زبان حاکمیت را خوب بلد باشند، اولی شما و دومی هم خود شما هستید، مبارزه مردم با چنین حکومتی که اینچنین عریان و آشکار حق خوری می کند و ظلم می ورزد ، زبانی لازم دارد مثل زبان شما که نه رو در بایستی بلد است ، نه خجالتی بودن ، نه لکنت ناشی از ترس! رک و راست می گوید آنچه که مردم بین خودشان می گویند و آنچه که خواستار آن هستند ، من به سهم خودم قدردان شما و عاشق شجاعت و آزادگی تان هستم ، خودم بالشخصه چنین توانایی و شجاعت را در خودم نمی بینم و غبطه می خورم به چنین محرومیتی!
دیدگاهها بستهاند.