انداختن سفره ۱۰ کیلومتری مهمانی نظام ولایی به بهانه عید غدیر، آنهم در بالای شهر تهران، از چهارراه ولیعصر تا چهارراه پارک وی! در راستای راهپیمایی اربعین و آذینبندیهای دولتی و البته تحت نام ستاد مردمی! و شدت یافتن مجدد مبارزه با بدحجابی، برای خنثیکردن باور تودههای مردمی بود که خون و خرابی و خسرانِ «یخرجون من دین الله افواجا» را به حساب نظام ولایت مطلقه و دین دروغین دولتی میگذارند.
دو فراز زیر آیندهنگری کسی است که به نام او نان ولایتش را میخورند و عدالتش را قربانی امارات خود میکنند. مصادیق این پیشبینی در تاریخ اسلام، شامل کسانی، از بنی امیه تا به امروز، میشود که جوامع اسلامی به نام خلافت پیامبر و ولایت اهل بیت قدرتطلبی خود را توجیه کرده و میکنند.
نهجالبلاغه حکمت ۳۴۶- بر مردم زمانی آید که از قرآن، در میان آنان جز نشانی (از خط و تزئین) و از اسلام، جز اسمش نماند، مسجدهاشان در آنروز از نظر ساختمان آباد و از هدایت خراب است، ساکنان و سازندگان آن، بدنهادترین مردم روی زمیناند؛ فتنه از آنان برخیزد و خطا و نادرستی پناهش بر آنها ست، هرکس از فتنه و خطا دوری گزیند، به درونش بازگردانند و هرکس از همراهی با آن عقب مانده به آنش برانند….
خطبه ۱۴۷- بهزودی پس از من روزگاری بر شما برآید که از راستی و درست چیزی پنهانتر، و از نادرستی چیزی آشکارتر، و از دروغ به خدا و رسولش بیشتر نباشد. در نظر مردم آن روزگار کالایی کسادتر از کتاب (قرآن- قانون)، هرگاه حق تلاوتش گزارده شود ( تابع تمایلات نشود)، و هیچ چیز پر رونقتر از آن، هرگاه تحریف شود، نخواهد ماند. در شهرها چیزی ناپسندیدهتر از کار شایسته و پسندیدهتر از کار زشت یافت نشود. در چنان روزگاری بر دوش دارندگان کتاب، آنرا به کناری نهاده و در سینه دارندگانش آن را به فراموشی سپردهاند. در آن روز کتاب و اهلش دو تبعید شدهِ از همگان راندهشدهاند؛ دو همسفر همراهی که پناهندهای آنان را نیست. کتاب و اهلش در آن روزگار در میان مردمند، ولی با آنها نیستند، زیرا گمراهی و هدایت، اگرچه یکجا گرد آیند، با هم سازش نکنند. مردم بر پراکندگی متحد و ازاتحاد جدا شدهاند، گویی خود پیشوای کتابند و نه کتاب پیشوای آنان؛ ازاین روی، از کتاب در میانشان جز نامی نمانده و جز خط و کتابتش نمیشناسند، و پیش از این، بر سر شایستگان چه شکنجهها که نیاوردند و چگونه سخن راست آنان را دروغ بر خدا نامیدند و کار نیکشان را کیفری سخت دادند.
یک پاسخ
جناب بازرگان محترم لابد میدانید پس از دو سه قرن شیدا شده ای دست به تالیف همین کتاب مرجع شما زده است.
جالب است توضیح دهید چه تفاوتی بین ایشان (شیخ رضی) و آخوندی که روایت یا علی گفتن خامنه ای در بدو تولد
وجود دارد .مگر هردو واله و شیدای این نحله فکری نیستند؟ مگر هردو اینان و حتا شما گمان ندارید به نفع اسلام
به ویژه شیعه اش دروغ نوشتن وگفتن اجر دو دنیایی دارد؟شاید اگر بگویی ایشان چون پسر حسین ونواده موسا
می باشند پس هرچه نوشته اند وگفته اندحقیقت محض است آن هم در زمانی که عده ای قران را تحریف شده یا
ناقص میدانند وگروه بزرگی هم خود وحی را تصورات شخصی که سابقه صرع داشته وهمان دستورات موسا وزرتشت
وعیسا را تکرار کرده که البته به صورتی بسیار عوامانه.منتظریم آنچه که مردم آن دوران نمی دانسته اند وقران به
آنان آموخته را از قلم شما بخوانیم البته بجز دویست سریه (گردن بگیری) یاخون ریزی ها(جنگ) ومسموم کردن آب و
کشتن شاعرانی که شعرشان دزدیده شده .
دیدگاهها بستهاند.