زیتون-۷۵ نفر از فعالان سیاسی و مدنی با انتشار بیانیهای هدف از بازداشتهای گسترده اخیر و برخوردهای خشونتبار با مخالفان حجاب اجباری را «ارعاب مخالفان» خوانده و آن را نشان از «ضعف و ناتوانی و استیصال» حکومت در حل بحرانهای کشور دانستند.
امضاءکنندگان بیانیه با اشاره به اینکه «روشنفکرانِ عرصه عمومی و چهرههای سیاسیِ منتقد که خواستار اصلاحات ساختاری هستند، آماج تهاجم قرار گرفتهاند» یادآوری کردهاند که «در غیاب روشنفکران سیاسی، جنبشهای اعتراضی و مطالباتیِ خودانگیختهی مردمی ممکن است به سردرگمیها و بیراهههایی کشیده شود که سایر جنبشهای تحولخواه دهههای اخیر در خاورمیانه و جهان عرب بدان گرفتار شدهاند».
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته است در پی میآید.
بازداشتهای گسترده طی هفتههای گذشته، از معلمان و کارگران و فعالان اجتماعی گرفته تا هنرمندان، وکلا و منتقدان سیاسی، برخوردهای خشونتبار با زنانی که به اَشکال مختلف به مخالفت با حجاب اجباری پرداختهاند، و استمرار سناریوی قدیمی اعترافگیری اجباری و بازداشت گسترده شهروندان بهایی و دیگر گروههای محذوف، حامل پیام و معنای مشخصی است و آن چی اقتدار حاکمیت و نظام جهت ارعاب مخالفان و مقابله با امواج رو به رشد جنبش مطالبهگری مدنی. امّا آیا براستی چنین رویکردی راه گسترش اعتراضات خیابانی و مدنی را خواهدبست؟ و آیا این رفتار، بیشتر نشان ضعف و ناتوانی و استیصال در حل معضلات روزافزون(ازجمله درماندگی در مهار بحرانهای محیط زیستی و سیلابهای فراگیر در سرتاسر کشور) و رویاویی با بحرانهای تودرتوی اقتصادی-سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی نیست؛ و بهویژه دو بحران معیشتی و بنبست دیپلماسی؟
سیاست خارجی رسمیِ دولت و حاکمیت در دورهی اخیر سرانجام و همزمان با تعلیق توافق حاصل از مذاکرات برجام، بهجانب همسویی با شرق، روسیه و چین، پیش میرود که این گرایش در تناقض آشکار با اصول و آرمانهای «استقلال و آزادی» و «موازنهی منفی» است و کشور ما را وارد فضای نظامیگری و درگیر جنگافروزیهای اخیرِ قدرتهای جهانی میکند و مصالح ملی و منطقهای را به مخاطره میافکند.
در این میان، روشنفکرانِ عرصه عمومی و چهرههای سیاسیِ منتقد که خواستار اصلاحات ساختاری هستند، آماج تهاجم قرار گرفته اند؛ زیرا اینان برخلاف محافظهکارانِ مصلحتجو و توجیهگرِ وضع موجود، خواهان تغییروتحول واقعی و اساسیاند، اما نه از راه خشونت و جنگافروزی داخلی و استقبال از مداخلهی قدرتهای خارجی و رقبای متخاصم منطقهای. این روشنفکرانِ مستقل و منتقد، ترسیمکنندگان چشماندازهای روشن برای تطور و تحولاند بهسمت جمهوری و دموکراسی، حاکمیت قانون و عدالت و آزادیهای بشری و شهروندی. درغیاب روشنفکران سیاسی، جنبشهای اعتراضی و مطالباتیِ خودانگیختهی مردمی ممکن است به سردرگمیها و بیراهههایی کشیده شود که سایر جنبشهای تحولخواه دهههای اخیر در خاورمیانه و جهان عرب بدان گرفتار شدهاند.
امّا مگر میتوان در شرایط جهانی شدنِ ارتباطات و شبکهای شدن اطلاعات، با روش فیلترینگ و پارازیت و سانسور و حبس و حصر، مانع آزادی اندیشه و بیان و کارِ نیروهای اجتماعی، فرهنگی و هنری و سیاسی شد؟
مگر میشود این واقعیت را نادیده گرفت که جامعه و جنبش مدنی ایران امروزه به درجهای از رشد و خودآگاهی و سامانیابی صنفیِ نسبی رسیده که در همهی سپهرها به خیابان آمدهاست و به طرح منظم خواستهها و مطالبات صنفی و معیشتی خود در همهی حوزهها میپردازد و در برابر قوانین بد و قواعد و رسوم تحمیلی و اجباری، مقاومت مدنی و نافرمانی خشونتپرهیز میکند؟ در مقابل امّا سیاست تبلیغاتی رسمی میکوشد تا با طرح مسائل بهظاهر مذهبی و دستبرد به معتقدات و باورهای تاریخی، مردم را در برابر یکدیگر قرار دهد! در حالی که اکثریت جامعهی ایران خواستار همزیستی مسالمتآمیز و احترام به کرامت انسانیِ یکدیگر از هر جنسیتی و گوناگونی سلایق فرهنگی هستند، از این رو، وظیفهی اخلاقی و سیاسی نیروهایی که دغدغه اصلاح امور را دارند این است که از این شیوهها و سیاستها اعلام برائت و با آن بصراحت مرزبندی کنند.
سیاست انسداد و سرکوب حرکتهای اجتماعی و نیروهای سیاسی در سطح داخلی و تنشزایی و تنازع در سطح خارجی، چنان که طی دهههای گذشته ره به جایی نبرده و گرهی از کلاف سردرگمِ بحرانهای تودرتو نگشودهاست، در آینده نیز جز دامن زدن به کینه و خشونت و تسریعِ روند عمومیِ فروپاشی نظم موجود و مسلط، ارمغانی بهبار نخواهد آورد. ما امضا کنندگان این بیانیه تنها راه برون رفت از پیآمدهای شومِ سیکلِ سرکوب و اختناق و فروپاشیِ ناشی از آن را تغییرِ رویه در سیاستهای مسلّط کنونی میدانیم که بدیهیترین مقدّمات آن، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و تحمّل انتقادها و اعتراضها و به رسمیت شناختن تنوع عقاید و احزاب در جامعه است.
پس”آیا در آثار پیشینیان عبرتى نیست که شما را از چنین شیوههایی بازدارد؟ و البته که عبرتها بسی بسیارند و گیرندگان عبرت بس کمشمار! ”
امضاءکنندگان: هاشم آقاجری, سیدیعقوب آلشفیعیفومنی , رضا آقاجانی,زهرا آقاخانی , هامون آذر, محمد ابراهیمزاده,رضا احمدی,شهروز احمدی ,حسی اشوری,حمید آصفی, مرتضی امینی,اسدالله امینی,محمدباقر بختیار,قربان بهزادیاننژاد,سیّدعلیرضا بهشتیشیرازی,محمدرضا تحویلدار,علی تکفلاح,حسین حدادنژاد,احمد حرّی,سیدعبدالعلی حسینیون,تقی حقبینآذر,بهزاد حقپناه,عبدالکریم حکیمی,محمّدسعید حناییکاشانی,محمود حیدری,حوریه خانپور,مژگان خانزاده,امیر خرم,منصوره خسروشاهی,ابراهیم خوشسیرت,محمود دردکشان,علیرضا رجایی, جواد رحیمپور , بهمن رضاخانی,حسین رفیعی,حسین زارع,رقیه زارعپورحیدری,فریدون سحابی,پروانه سلحشوری,لاله شاکری,زهرا شجاعی,احسان شریعتی,فیروزه صابر,طاهره طالقانیعلائی,معصومه طوفانپور,محمدلطیف عباسپناه,روئین عطوفت,علیمحمد فراهانی,شیرین فرقانی,زعیم قافلهباشی ,ابوالفضل قدیانی,نظامالدین قهاری,محمد کارخانهچین,رحمان کارگشا,عبدالله کاظمی,کیارش کاظمی, بتول گندمی,فاطمه گوارایی,مجتبی لطفی,فخرالسادات محتشمیپور,محّمد محمدیاردهالی,اکرم مصباح,احمد معصومی,احمد ملکزاده,عبدالله مومنی ژیلا موحدشریعتپناهی, سیدمرتضی موسوی , ابوالفضل نجفی,محمود نکوروح,محمدحسن نودهی,مرتضی نیلی,صدیقه وسمقی, محمّدامین هادوی,رضوان هادیپور
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…