شعر شیعی و شعر عاشورایی در قرون نخستین، شعری است مطلقاً شیعی و با سویههای سیاسی آشکار. شعری بیپروا در پرداختن به مقاطع پرچالش تاریخ اسلام و صریح در بیان موضع شیعیان در مسایل مناقشهبرانگیز. اقتضای سیاست مقاومت و هویتسازی هم همین تاکید بر تمایز بود.
به تدریج و تقریباً از قرن ششم به بعد مضامین سیاسی در مراثی رقیق شده و روایت کربلا از گفتمان سیاسی به گفتمان عرفانی میل میکند. یک دلیل این امر، ورود شاعران سنیمذهب به عرصه مرثیهسرایی عاشورا است. و دلیل دیگر، رونق یافتن گفتمان عرفانی و وجود زمینههای اجتماعی مساعد برای آن بهویژه پس از حمله مغول است. در همین مقطع است که مداحان در امتداد سنت شاعران و مرثیهسرایان تولد یافته و فعالیت میکنند.
گزارش ملاحسین واعظ کاشفی در کتاب «فتوتنامه سلطانی» نشان میدهد که استعمال واژه مداح دراین معنای خاص در دوره تیموری رایج بوده و مداحان عموما از صوفیان بودهاند. مشابه نقالان، مداحان نیز درویشهایی بودند که در معابر عمومی برای مردم اشعار مذهبی در مدح امامان را با آواز میخواندند.
مداحان و روضهخوانان نوعا در رتبهای پایینتر از وعاظ قرار داشتند. کارگزار اصلی مجلس مذهبی، واعظ است. چه در دوره صفویه و چه در دوره قاجار. این برتری حتی تا دوره پهلوی و سالهای پیش از پیروزی انقلاب نیز استمرار داشت. نمایندگان شاخص مجالس مذهبی، وعاظ بودند و در رتبه بعد مداحان.
بعد از پیروزی انقلاب این شرایط دگرگون شد و مداحان ارتقای منزلتی یافتند. یکی از دلایلش جنگ ایران و عراق بود. محور گفتمان جنگ از مقطعی به بعد از دفاع میهنی به دفاع مقدس تغییر کرد. در این تغییر، خوانشی سیاسی از عاشورا و تطبیق آن واقعه با جنگ تحمیلی بهعنوان گفتمان رسمی غلبه یافت. با هدف تهییج تودهای و بهرهگیری از پتانسیل عاطفی و قدرت بسیجکنندگی بالا و بیبدیل عاشورا در توده مردم. به همین دلیل نوحهخوانان در مرکز توجه رسانههای رسمی قرار گرفتند.
یک دلیل دیگر رشد مداحان پس از انقلاب، افول وعاظ و خطبا بود. چون بخش عمدهای از وعاظ و روحانیان سیاسی پس از انقلاب جذب بدنه حاکمیت شدند و در مناصب مختلف مدیریتی و اجرایی قرار گرفتند. دستهای از وعاظ مشهور غیرسیاسی یا با گرایش سیاسی متفاوت نیز در فضای انقلابی آن سالها به حاشیه انزوا رانده شده و طرد شدند. همین امر زمینهساز انتقال محوریت مجالس مذهبی به صنف رقیب یعنی مداحان شد.
در سالهای پس از جنگ، مجموعه عوامل مختلف سبب ارتقای منزلت مداحان شده است. نخست اراده سیاسی حاکمیت ناظر به برکشیدن مداحان است. تجربهی مثبت فعالیت مداحان در سالهای جنگ، در شکلگیری اراده مذکور موثر بوده است. در این منظر، مداحان به عنوان مبلغان و مروجان مذهبیِ نظام و اشخاصی که به دلیل نفوذ و محبوبیت در بدنه بخشهایی جامعه در مواقع نیاز قدرت بسیجکنندگی و تهییج تودهای را دارند و به همین دلیل شایسته برخورداری از مواهب حاکمیتی و پشتیبانیهای سیاسی ـ اقتصادی هستند، تعریف میشوند.
ماحصل همین برکشیدن است شاهدی مداحان در دو دهه اخیر جایگاه بیسابقهای یافته اند و علاوه بر حوزهی اصلی فعالیت خود یعنی تبلغات مذهبی در عرصه سیاست نیز فعال شده و در مسایل روز کشور مانند یک گروه مرجع نقشافرینی و اعمال نفوذ کرده و در غیاب احزاب کارآمد و فعال، به نوعی نقش شبهحزب را ایفا میکنند.
در این ارتقای منزلتی اخیر، تنها اراده سیاسی حاکمیت موثر نبوده است. بلکه تحولات فرهنگی اجتماعی در سالهای پس از جنگ نیز سهم بالایی در این امر داشته است.
در سبک مداحی پاپ که بهجهت ترویج رسانهها و جاذبههای عامهپسندی که دارد در حال شیوع از شهرهای بزرگ به همهی مناطق کشور است و ادامه حیات الگوهای سنتی آیینهای مذهبی را به مخاطره انداخته، محوریت با مداح است که رهبر و هدایت برنامه و انبوه مخاطب را داراست. اوست که در کانون توجه مخاطبان قرار دارد و صاحب اقتدار اصلی در کارگزاری آیین است.
این میان، مداحان سلبریتیِ سیاسی جایگاه ویژهتری دارند. چراکه از یک سو از رانت رسانهای برخوردارند و از سوی دیگر به جهت پیوند با باندهای سیاسی، اقتصادی پرنفوذ، قدرت اعمال نفوذ و چانهزنی بالایی در ساختار سیاسی کشور دارا شدهاند. به عبارت دیگر در رابطهای متقابل با نظام، خدماتی تبادل میکنند. مداحانی که گرچه از نظر جمیعتی اقلیتی کوچک در صنف دههاهزارنفرهی مداحان کشورند، اما از نظر نفوذ و سرمایهی عاطفی که مخاطبان انبوه برایشان فراهم آورده، جایگاه متمایزی یافتهاند.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده