زیتون-یلدا امیری: «مستان سلامت میکنند»، ردیفِ جملهای و خوشنوایی است که جای قافیه را در یکی از غزلهای مولانا پر کرده؛ ردیفی که امروز در شبکههای اجتماعی به ضمیمه عکس میرحسین منتشر شد.
میرحسین، از انتهای کوچه بنبست و باریک اختر که روز و شب تحت مراقبت ماموران امنیتی است، مقدمهای یک صفحهای بر «نسخه عربی مجموعه بیانیههای» خود نوشت و هنوز به یک ساعت نرسیده بود که اغلب کاربران شبکههای اجتماعی، رسانههای فارسی زبان داخل و خارج و حتی رسانههای خارجی با مواضع مختلف پیام او را مخابره کردند و بسیاری بر او «سلام» فرستادند.
چند کوچه آنطرفتر، مخاطب اصلی، در تشکیلات عظیمی با عنوان «بیت رهبری» با چندین در ورودی و خروجی در مساحتی نامعلوم ساکن است. او رهبر نظامی است که ثروت و قدرت بیحساب و کتاب اعم از ضنظامی، امنیتی و مالی در اختیار دارد و مبلغان فرهنگی حکومتی از ابتدای امسال تاکنون میلیاردها تومان هزینه کردهاند تا ترانهای کوچه بازاری و عامهپسند با عنوان «سلام فرمانده» را برای بزرگنمابی رهبرشان در ذهن مردم جاسازی کنند و هنوز موفق نشدهاند.
معنای قدرت نرمی که ناشی از محبوبیت و نفوذ در قلب مردم است، اینگونه خودنمایی میکند.
«کلمه» روز سهشنبه ۱۸ مردادماه ۱۴۰۱ یادداشتی تازه از میرحسین موسوی یکی از رهبران جنبش سبز منتشر کرد که در واقع مقدمه کوتاهی بر«نسخه عربی مجموعه بیانیههای» اوست. میرحسین در این نوشته سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را به نقد کشیده و هشدار داده که رهبر جمهوری اسلامی و هوادارانش قصد دارند حکومت را در ایران «موروثی» کنند.
تحلیلگران نوشته اخیر میرحسین موسوی را بیانیهای منحصر به فرد توصیف میکنند، اما مهمترین پیام میرحسین در این مقدمه کوتاه را شاید بتوان محکومیت وارونهنمایی حقیقت، خیانت به کلمات و جعل عناوین توسط جمهوری اسلامی دانست.
پای مجتبی خامنهای در میان است
میرحسین در بخش مهمی از نوشته خود آورده است: «بوی ستمشاهی به مشام میرسد. میگویند اگر سایه آقا نباشد بحمدالله فرزندانی تربیت کردهاند که با رای اکثریت خبرگان رهبری شیعیان جهان را به عهده خواهند گرفت.»
اشاره او به سخنهایی است که در ایام عزاداری محرم امسال از منابر حکومتی بیان شد. براساس گزارشها در روزهای گذشته در مراسم سوگواری امام سوم شیعیان برخی از مداحان حکومتی گفتهاند که «پس از مرگ علی خامنهای، فرزندش رهبری شیعیان را به دست میگیرد.»
از مجتبی خامنهای فرزند ۵۲ ساله رهبر جمهوری اسلامی به عنوان جانشین احتمالی پدرش نام برده میشود.
میرحسین این موضوع را با «سلسلههای پادشاهی» مقایسه کرد و با بیان کلماتی بیسابقه نوشت: «زبانشان لال، مگر سلسلههای ۲۵۰۰ ساله بازگشتهاند که فرزندی پس از پدرش به حکومت برسد.»
رهبر جنبش سبز با نقل جملهای از آیتالله خمینی، افزود که اگر بنیانگذار جمهوری اسلامی زنده بود احتمالا میگفت «غلط میکنند ملتی را به قهقرا برگردانند.»
در این نوشته تاکید شده است که «سیزده سال است که اخبار این توطئه شنیده میشود. اگر به راستی در پی آن نیستند چرا یک بار چنین نیتی را تکذیب نمیکنند؟»
نام مجتبی خامنهای به عنوان جانشین پدرش پس از آن مطرح شد که مهدی کروبی در نامهای اعتراضی به آیتالله خامنهای گفت که مجتبی در پیروزی محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ «نقشی موثر» داشته است. این نام در اعتراضات جنبش سبز با شعار «مجتبی بمیری، رهبری را نبینی» به گوش همه رسید و پس از آن نقش پسر میانی آیتالله خامنهای در سیاست ایران در نوشتههای کسانی چون سرافراز، رئیس سابق صدا و سیما، جدی شد.
البته این نخستین بار نیست که تلاش برای موروثی کردن «رهبری» در جمهوری اسلامی مطرح میشود.
احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری در بهمن ماه ۱۳۹۶ در گفتگو با زیتون گفت که تلاشها برای حذف پدرش از جانشینی خمینی، ریشه در اولین سالهای پس از پیروزی انقلاب داشته است.
پسر آیتالله منتظری با بیان اینکه احمد خمینی را موثرترین فرد برای حذف پدرش میداند، افزود: «شواهدی هست که احمد آقا برای رهبری خود برنامه داشت اما فوت امام زودتر از زمانی که او تصور میکرد رخ داد و برنامهشان پیش نرفت.»
جعل و وارونهنمایی
میرحسین موسوی در بخش دیگری از نوشته تازه خود به ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، آخرین تظاهرات رسمی جنبش سبز در حمایت از انقلاب مردم مصر اشاره کرد و نوشت که «دولتمردان» جمهوری اسلامی «به طمع پیشبرد سیاستهاى منطقهاىشان» و به دلیل نگرانی از اثرات این «بهار جدید بر حرکت آزادىخواهانه مردم ایران»، تلاش کردند تا با «جعل عنوانى تازه، این خیزش عظیم را به سویی ببرند که در داخل خطر را دور کند و در خارج برایشان منافع به همراه آورد.»
میرحسین نوشت که حاکمیت با تغییر نام «بهار عربی» به «بیداری اسلامی» قصد داشت تا همانند «همیشۀ تاریخ که نیات شوم جامههایی از مشعشعترین شعارها» مىپوشند، «حرکت معطوف به آزادى و عدالت ملتهاى به ستوه آمده از دیکتاتورى و گرسنگى و فقر و بىعدالتى و مجالس قلابى را از حقیقتش خالى کند.»
رهبر جنبش سبز ایران اقدامات جمهوری اسلامی در سوریه را «غمنامهای» توصیف کرد که نتیجه آن «میلیونها مهاجر، صدها هزار کشته، بدنامى حزبالله لبنان، پیدایش داعش، جنگهاى قومى و قبیلهاى در یمن، و گرایش کشورهاى عربى به پیوند با اسرائیل» بود. او با اشاره به «شعار هلال شیعى» این اقدامات را منشا تمامی «گرفتارىهای کشورهاى اسلامى منطقه و در رأس آنها ایران» دانست.
میرحسین تاکید کرد که این مصیبتها از یک خطاى بزرگ ریشه گرفته است: «دست بردن در مضمون حقیقى خواست ملتها.» او افزود که «مردم تشنه آناند که آزاد باشند و خود بر گزینند، و این انتخاب آنان قطعا به نفع بشریت به طور عموم، با هر ایده و ایمانى، و به سود منافع ملى و حاکمیت مردم خواهد بود.»
رهبر جنبش سبز بار دیگر به مفهوم والای حقیقت اشاره کرد و نوشت که «گناه بزرگ حکومت ما دست بردن در حقیقت معانی است. هر نام پرشکوهی به ننگینترین جرائم تعلق میگیرد.»
سردار خاردارِ بیافتخار
میرحسین با اشاره به تبلیغات حکومتی در مورد جنگ سوریه نوشته که «دفاع از حرم که به معنای حراست از قلب مومن در مقابل کمترین گرایش به ستمگران است، به خون ریختن در سرزمینهای بیگانه برای تحکیم پایههای رژیمی کودککش اطلاق میشود.»
او بدون ذکر نام حسین همدانی، فرمانده ارشد سپاه پاسداران به بخشهایی از مصاحبه معروف او اشاره کرد و نوشت که «استخدام اوباش بدسیرت برای قمهکش کردن جوانان مردم» را «بصیرت» نامیدند.
حسین همدانی که در سال ۱۳۸۸ در اوج سرکوب جنبش سبز توسط نیروهای حکومتی و در راس آنها سپاه پاسداران، فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران بود، او ۱۶ مهر ۱۳۹۴ در حلب کشته شد. محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران پس از مرگ همدانی در صدا و سیما همدانی را «جمعکننده فتنه ۸۸» معرفی کرد.
حسین همدانی در مصاحبهای که پس از مرگش منتشر شد، به صراحت درباره چگونگی برخورد با معترضان در سال ۱۳۸۸ گفته بود «۵ هزار نفر از کسانی که در آشوبها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی و در منزلشان کنترل میکردیم. روزی که فراخوان میزدند اینها کنترل میشدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد اینها را عضو گردان کردم. بعدا این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سر و کار دارند را پای کار بیاوریم».
رهبر جنبش سبز، همدانی را «سردار بیافتخاری» نامید که به این «جنایت اعتراف و مباهات» و نوشت که سزای او «تلف شدن جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر» (بشار اسد) بود. او افزود که «نه آسمان بر او گریست و نه زمین، و نه او کمترین نَمی از سابقه پیشین با خود به پیشگاه خداوند برد.»
میرحسین، همدانی را «عبرتی برای بازماندگان» دانست تا دریابند که «خودکامه در ازای طعمهای که پیشپایشان میاندازد همه چیز آنان را مطالبه میکند.»
میرحسین از همان ابتدا و از روز ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ در بیانیه شماره ۱ خود در واکنش به کودتای انتخاباتی گفت که «تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نخواهم شد» این جمله و تصاویر انگشت اشارهاش که در مناظره تلویزیونی به سوی محمود احمدینژاد گرفت، به سمبلی از مقاومت در مقابل دروغ تبدیل شد.
اگرچه خیانت به حقیقت مشخصه تمامی حکومت های اقتدارگرا است؛ هانریش بل، نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل، مینویسد «بعد از هیتلر همه آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است… اما یک چیز نابود شده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را می فهمیدیم و آن خیانت هیتلر به «کلمات» بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، اشغال شده بودند. کلماتی مانند آزادی، آگاهی، پیشرفت، عدالت!»
اما وفاداری به حقیقت باعث میشود که میرحسین پس از ۱۱ سال و اندی حصر، با نوشتن چند جمله هزاران سلام دریافت کند، سلامهایی که علی خامنهای با میلیاردها تومان نتوانسته بدست آورد.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…