خواندنی‌ها

مدیولوژی، عبور از پیش‌فرض‌ها و خلق مهارت‌های گفتگویی

هرکسی از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
سر من از ناله‌ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست

۱) در حال طی مراحل درمان پس از جراحی سرطان در شیراز هستم و همچنان در اندیشه به تصویر درآوردن فهم و تجربه خویش در عبور از جهان‌های موازی و متفاوت. در هشتمین نوشته از ضرورت اهتمام به «ژانر روزنامه‌نگاری گفتگو»، برای کمک ارتباطات و رسانه‌ها به خروج از جامعه غیرگفتگویی و رهایی از «اتاق‌های پژواک» نوشتم؛ فضاهای بسته‌ای که هم در شکل‌های قدیم و هم در صورت‌های جدید آن جایی برای گفتن و شنیدن صدایی جز صدای خود باقی نمی‌گذارند.

۲) امروز می‌خواهم از اصطلاحی نام ببرم که به گونه‌ای تکمیل‌کننده مبانی و مهارت‌های روزنامه‌نگاری است. اصطلاح «مدیولوژی» که از سوی برخی نویسندگان و فیلسوفان دارای پیشینه انقلابی و رادیکال مطرح شده است.

نام «رژی دبره» بر تارک این نام‌ها می‌درخشد. دبره همرزم چگوارا که پس از دستگیری در بولیوی به سی سال زندان محکوم شد، پیش از آن فلسفه سیاسی را زیر نظر لویی آلتوسر در دانشگاه پاریس گذرانده بود و تجربه پرشور دانشجوی‌اش را در جنبش اول ماه مه فرانسه سپری کرده بود.

دبره با نگارش کتاب «انقلاب در انقلاب» در ۲۵ سالگی که یکی از پرتیراژترین کتاب‌های تأثیرگذار جهانی در آن ایام شد، از سال ۱۹۶۷ در شمار نظریه‌پردازان و کنشگران برجسته انقلابی جهان قرار گرفت. وی پس از طی فرازها و فرودهای فراوان، سرانجام به اثرگذاری از طریق رسانه‌های جمعی رسید و بر این مقوله تأکید کرد که با اهمیت روزافزون رسانه‌ها و تغذیه آنان از سوی روشنفکران می‌توان همان آرمان‌های انقلابی و حتی کنش‌های سیاست‌ورزانه را از طریق پیشبرد قدرت گفتگو دنبال کرد؛ طی طریق از کوه‌های بولیوی و زبان اسلحه تا کنش گفتگویی و پی گرفتن قدرت واژه‌ها و افکار عمومی مسیری طولانی و تأمل‌برانگیز است.

۳) دبره خود در گفتگو با یک خبرنگار ترک از مدیولوژی چنین سخن گفت: «مدیولوژی عبارت است از تحقیق در این‌که یک تفکر و جهان‌بینی یا یک پیام به‌وسیله چه وسایلی انتشار می‌یابد و تقویت می‌شود. لحظه‌ای وسایل ارتباطی عصر خود را در نظر بیاورم ولی فراموش نکنیم که این ابزار سابقه تاریخی طولانی دارند. مدیولوژی ظرفیت وسایل و محمل‌های انتقالات پیام‌های ایدئولوژیکی و نمادین را مورد بررسی قرار می‌دهد.»

وی در کنار این موضوع از مفهوم دیگری تحت عنوان «اکولوژی افکار» نام می‌برد. به تعبیر او «اکولوژی افکار، محیط و چگونگی گسترش یک فکر و ایدئولوژی است و این‌که چگونه آن فکر انسان‌ها را به حرکت درمی‌آورد.»

در واقع فضا و زمینه (کانتکست) که شکل‌‌دهنده متن (تکست) هستند، از خود فکر مهم‌ترند. از این تعبیر دبره می‌توان چنین برداشت کرد که برای شکل‌گیری گفتگو، مکان‌ها و امکان‌های گفتگو اهمیت اساسی دارند و به همین اعتبار او نیز بر قالب‌های فنی رسانه‌ای اعم از خط، کاغذ، تصویر، چاپخانه، روزنامه، رادیو، تلویزیون و رسانه‌های جدید توجه دارد.

دبره می‌گوید «به جای حرف باید به مسیر هم نگاه کرد، اکولوژی افکار با حرکات جوامع تغییر می‌یابد.»

بنا به همین نگاه رژی دبره تندی نقدش را به جای رسانه‌ها به طرف نویسندگان، گزارشگران و مقاله‌نویسان یا به قول خودش‌ حزب روشنفکران می‌چرخاند.

او اگر چه واژه رسانه‌سالاری (یا مدیاکراسی) را در چارچوب مدیولوژی مهم می‌داند، اما قائل به این است که با توجه به قدرت یافتن روشنفکران و کنشگران فکری از مسیرکم‌هزینه‌تر رسانه‌، مسئولیت آنان سنگین‌تر است. بنا به این نگرش دبره، عاملان و فاعلان اصلی گفتگو صاحبان اندیشه و قلمند.

۴) علاوه بر رژی دبره، مبارزان صاحب‌نامی مثل «مارکوس» فرمانده ارتش آزادی‌بخش ملی ژاپاتسیت‌ها نیز در رسیدن از سلاح به گفتگو حرف‌های شنیدنی دارد. او می‌گوید «واژه، سلاح ماست که می‌تواند از طریق مقاله، شعر، گفتار و نوشتار پیش رود.»

وی در نامه‌ای به یکی از گروه‌های چریکی در ترجیح گفتگو بر سلاح می‌گوید که تنوع و گستردگی واژه‌ها این امکان را فراهم می‌کند که کودکان ما از آغاز، قدرت انتخاب کلمات و کاربرد احساسات انسانی را در کنار ادراکاتشان یاد بگیرند. کتاب «گفتگو» (دیالوگ) او در این زمینه خواندنی است.

۵) تجربه‌های من از کار در کیهان دهه شصت در این زمینه بسیار است. فقط به یک نمونه اشاره می‌کنم که چگونه پیش‌فرض‌ها و کلیشه‌های برخاسته از فضاهای ستیز و گسست، راه را بر گفتگو می‌بست: مرحوم سید هادی خسروشاهی از محققان بنام مسلمان و آشنا به فواید و شیوه‌های گفتگو، مدتی عهده‌دار مسئولیت سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان شده بود.

وی به دیدار روانشاد محمدعلی جمالزاده نویسنده پرآوازه ایرانی در سوئیس رفته بود و گفتگویی بسیار نغز و پرمعنا درباره ایران و فرهنگ آن انجام داده بود. این گفتگو در روزنامه اطلاعات همان ایام دهه شصت با تصویری جذاب که یک دانشمند برجسته را با کراوات و یک روحانی آراسته را در کنار هم نشان می‌‌داد، منتشر شده بود.

همه این زیبایی‌های محتوایی به دلیل یک پیش‌فرض مبتنی بر به‌رسمیت نشناختن سبک‌های متفاوت زندگی، در لحظه‌ای نادیده گرفته شد و مسئول بلند‌پایه‌ای از دولت از ما در روزنامه کیهان خواست که نقد او را بر کراوات و تقبیح عمل مرحوم خسروشاهی منتشر کنیم.

گفتگوی من و نامبرده بی‌ثمر بود که پاسخ مقاله اطلاعات باید در همان‌جا منتشر شود و در واقع به این رسمیت نشناختن «دیگری» که از جمله اصول بدیهی گفتگو است، تحت تأثیر پیش‌فرض‌ها و کلیشه‌های متاأر از «اکولوژی افکار» مغفول ماند.

Recent Posts

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ملاحظاتی فرامحتوایی بر یک مناظره؛ عبدالکریم سروش و فقه

۱. بدیهی است که می‌توان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره عبدالکریم سروش با…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ترامپِ جنگ‌افروز

دونالد ترامپ، چهره جنجالی این سال‌های آمریکا و جهان، پس از سال‌ها تلاش و پایداری…

۱۸ آبان ۱۴۰۳

معنای بازگشت ترامپ برای اقتصاد ایران چیست؟

بازگشت ترامپ به کاخ سفید، بن‌بست راهبرد "نه جنگ، نه مذاکره" رهبر حاکمیت ولایی را…

۱۸ آبان ۱۴۰۳