خامنه‌ای و رئیسی در «ایرانِ موازی»

«چه‌کسی اطلاعات نادرست و باورنکردنی می‌دهد؟»

زیتون – علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، درباره‌ب میزان موفقیت و ویژگی‌های بارز دولت رئیسی، به ذکر مواردی پرداخت که تطابق آن با وضعیت واقعی زندگی مردم و کیفیت حکمرانی دولت، ناممکن است.

خامنه‌ای صبح روز سه‌شنبه در دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت، اعلام کرد: «به نظر من مهمترین توفیق این دولت زنده کردن امید و اعتماد در مردم است، مجموع عملکرد دولت چه شخص رئیس‌جمهور محترم، چه مسئولین در بخشهای مختلف به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است، دارد تلاش می‌کند.»

مشخص نیست که خامنه‌ای بر اساس چه معیار و با استناد به چه آمارهایی امید و اعتماد مردم ایران را، احیاء شده می‌بیند. اما آن چه که بر ارض واقع و در زندگی روزانه‌ی مردم ایران قابل لمس است، حاکی از گرانی و تورم بی‌سابقه، اوج گرفتن فساد مالی، افزایش آمار بیکاری و مهاجرت است. قیمت اغلب اقلام و مواد غذایی از روزی که رئیسی بر سر کار آمده، غالبا ۲ برابر شده، نرخ فروش و اجاره‌ب خانه و آپارتمان در سراسر ایران با افزایش ۸۰ تا ۱۲۰ درصد روبرو شده و حالا تب مهاجرت، نه فقط نخبگان و پزشکان، بلکه پرستاران، تکنیسین‌ها، کارگران و رانندگان را نیز فرا گرفته است.

آقای رئیسی، ایرانِ شما کجاست؟
دیدار رئیسی و اعضای کابینه‌ی او با رهبر، تنها یک روز پس از نشست مطبوعاتی رئیس دولت صورت گرفت؛ همان نشستی که چند ساعت طول کشید اما از دل آن، چیزی بیرون نیامد و رئیسی، به جای آن که تریبون را به خبرنگاران بسپارد، در آغاز، نیم ساعت صحبت کرد و آمار و ارقام و اطلاعاتی درباره‌ی توسعه‌ی کشور و روند مبارزه با تورم ارائه داد که مورد انتقاد قرار گرفت.

بسیاری از کاربران فضای مجازی، سخنان رئیسی در مورد بهبود اقتصادی ایران را این‌گونه تعبیر کردند که در یک ایران موازی همه چیز سر جای خودش است و اتفاقا رئیسی هم، رئیس جمهورِ آن ایرانِ موازی است.

در یادداشت روزنامه‌ی شرق نیز، به این شکل، بدین موضوع پرداخته شد: «آقای رئیسی در یک ایران زندگی می‌کند و ما مردم در یک ایرانِ دیگر. در ایرانِ آقای رئیسی کشور در بهترین حالت خودش از لحاظ مدیریت قرار دارد و حتی رکوردهایی هم در آن شکسته شده است. در ایرانِ مردم اما وضعیت نیازی به توصیف ندارد و داریم زندگی‌اش می‌کنیم. از دیروز خیلی دارم به این مسئله فکر می‌کنم که به آقای رئیسی نامه بنویسم و از او بخواهم مرا هم ببرد جایی که خودش زندگی می‌کند.»

عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی اجتماعی در روزنامه اعتماد و در یادداشتی با عنوان «نشست خبری رئیسی چه دستاوردی داشت؟» چنین نوشت: « نشست رسانه‌ای آقای رییسی به یک معنا دستاورد مثبتی نداشت. بخشی از اطلاعات مربوط به عملکردهای دولت، ادعاهای بدون دلیل بود. اینکه فلان مقدار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب شده است، فقط یک ادعا است، لازم است که جزییات این ادعاها طرح شود. یا اینکه بدون استقراض از بانک‌ها و بدون خلق پول کسری بودجه را تأمین کردیم، معلوم نیست از کجا تأمین شده؟ به علاوه اگر از طریق استقراض و‌ خلق پول نیست، پس این تورم‌های بسیار بالا از کجا آمده است؟»

عبدی درباره‌‌‌ی گزارش غیرواقعی رئیسی در خصوص تورم می‌گوید: «بدترین بخش این گفتگو، ارایه شاخص‌های آماری کاملاً نادرست از دو موضوع مهم تورم و اشتغال است. بدون تردید آمارهای مربوط به تورم سال گذشته و امسال غلط است و نه تنها کمتر نشده که بیش‌تر هم شده است.»

محمد مهاجری، روزنامه‌نگار و تحلیلگر اصولگرا، نیز چنین نگاهی دارد: « فقط یک روز پس از آنکه آقای رئیسی در کنفرانس مطبوعاتی‌اش، اطلاعات ناقص، غلط ، و غیرقابل باور ارائه داد، رهبرمعظم‌انقلاب در دیدار دولت توصیه کردند اطلاعات رسانی‌تان باورپذیر باشد. اگر رئیس جمهور بخواهد می توانم بگویم چه کسانی به ایشان اطلاعات نادرست و باورنکردنی می دهند.»

مهاجری در ادامه درباره‌ی عملکرد یک سال اخیر دولت رئیسی گفته است: «خوشبینانه ترین ارزیابی از عملکرد دولت رئیسی در سال اول این است که درجا زد و به دادن وعده‌های بی عمل و کشیدن چک‌های بی‌محل دل‌خوش کرد. و ارزیابی واقع‌بینانه اینکه در این مدت، مملکت عقب رفت و در همان حال، دولت برای دلخوشی طرفداران، دستاوردسازی کرد! امید که سال‌دوم به این بدی نباشد.»

سفرهای استانی، کلنگ بی‌حساب و قانون بقای انرژی
خامنه‌ای در ادامه‌ی سخنان خود، یکی از معیارهای خود را نمایان کرده و گفته است: «یک توفیق دیگری که شما پیدا کردید این سفرهای استانی است. این خیلی حادثه‌ی درخشان و مهمی است. این که سی و یک سفر در یازده ماه انجام بگیرد به سرتاسر کشور، نقاط محروم، دورافتاده، صحنه‌های کم‌نظیری اتفاق بیفتد و دیده بشود از همدلی صادقانه‌ی با مردم. نظارت میدانی به مسائل گوناگون مردم این خیلی چیز مهمی است.»

رهبر جمهوری اسلامی، در حالی از سفرهای استانی تحسین کرده که آمارها نشان می‌دهد، این سنت سیاسی و اجرایی مقامات دولت، همواره مشکلات و تبعات اقتصادی بزرگی داشته است.

دقیقا دویست سال پیش، هرمان فون هلم‌هولتز دانشمند آلمانی، قانون بقای انرژی یا پایستگی انرژی را کشف کرد و به جهانیان گفت: انرژی از بین نمی‌رود، بلکه از حالتی به حالت دیگر درمی‌آید. حالا همین قاعده‌ی مهم علمی، دست‌خوش طنز نیشداری شده که می‌گوید: «در جمهوری اسلامی، پروژه‌های نیمه‌تمام به اتمام نمی‌رسد بلکه از سالی به سال دیگر جابجا می‌شود!»

سفرهای استانی، مترادف دادن وعده‌های بسیار، تصمیمات خلق الساعه در حضور مسئولین استانها و بر زمین زدن کلنگ پروژه‌هایی است که بسیاری از آنها، هیچگاه به اتمام نمی‌رسند.

آمار مندرج در گزارش سازمان برنامه و بودجه نشان می‌دهد که میانگین زمانی اجرای طرح های عمرانی به ۱۷ سال رسیده است و باتوجه به تعداد پروژه‌ها اگر هیچ طرح جدیدی کلنگ نخورد، ایران نیازمند ۲۸ سال زمان برای تکمیل پروژه های قبلی است.

مجتبی یوسفی عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، سال گذشته در گفتگو با خبرگزاری تسنیم سپاه اعلام کرد:«۷۰۰ هزار میلیارد تومان حجم پروژه‌های نیمه‌تمام موجود است، با توجه به بودجه‌های قطره‌چکانی از ۵۰ تا ۷۰ سال دیگر زمان خواهد برد تا این پروژه‌ها به اتمام برسد.»

همچنین محمدرضا میرتاج‌ الدینی نایب رئیس کمیسیون برنامه مجلس شورای اسلامی گفته بود: «بیش از ۱۰۰ هزار پروژه نیمه تمام درکشور وجود دارد که وضعیت خوبی ندارند.»

رهبر جمهوری اسلامی، در تقدیر و ستایش از سفرهای استانی ابراهیم رئیسی به نکته‌ی « نظارت میدانی به مسائل گوناگون مردم» اشاره کرده است. شاید پیشفرض ساده‌ی این سخن، چنین نکاتی باشد: در جهان امروز، چیزی به نام امکانات دیجیتالی و مونتیورینگ از راه دور وجود ندارد و بالاترین مقام اجرائی کشور، باید شخصا از نزدیک و در «میدان» بر حسن انجام کار، نظارت کند. یا این که، کارگزاران، اطلاعات درستی ارائه نمی‌دهند و تا زمانی که رئیس‌جمهور شخصا بر سر پروژه حاضر نشود، نه می‌تواند بفهمد پروژه در چه حال و وضعی است و می‌تواند از وضعیت و حال و روز مردم، باخبر شود.

خامنه‌ای در سخنان خود، باز هم به جوان‌گرایی توصیه کرده و گفته است:« توفیق دیگر دولت، جوانگرایی درمجموعه‌ی اجرایی کشور است. این موجب می‌شود که حلقه‌ی فرسوده‌ی مدیران باز بشود، یک نفس تازه‌ای به دستگاه‌های اجرایی کشور دمیده بشود این خیلی چیز خوبی است. این را حفظ کنید.»

این در حالی است که گماردن عبدالملکی به پست وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران، تنها یکی از خطاهای جدی رئیسی بود و خیلی زود مشخص شد که او توان چنین کاری را ندارد. در موارد دیگر نیز، بارها دیده شده وزرا و کارگزاران جوان منصوب شده توسط رئیسی، از ابتدایی‌ترین ویژگی‌های مدیریت و کفایت، برخوردار نیستند.

رئیسی و مواهب دولت و حاکمیت یک دست
خامنه‌ای در بخشی دیگر از سخنان خود در این دیدار، خطاب به رئیسی گفته است: «این دولت از فرافکنی و بهانه ‌تراشی احتراز کرده. مسئولیت‌پذیر بوده. ما نشنیدیم در این مدت از مسئولین محترم دولتی که بگویند آقا نمی‌گذارند کار کنیم، اختیار نداریم. از این حرف‌ها نشنیدیم از شما. این مسئولیت‌پذیری خیلی چیز خوبی بود.»

چنین به نظر می‌رسد، چیزی که خامنه‌ای، آن را به عنوان مسئولیت‌پذیری توصیف کرده، همان یک‌دست شدن دولت و حاکمیت است. در دوران مسئولیت روحانی و خاتمی، بخش مهمی از حاکمیت، شامل سپاه، قوه‌ی قضائیه، صدا و سیما و بسیاری از نهادهای اطلاعاتی و مالی، قدرتمندانه چوب لای چرخ دولت می‌گذاشتند. اما حالا، علاوه بر این نهادها، همه‌ی ارگان‌های در سایه، جریانات سیاسی شبیه به پایداری و موتلفه و گروه‌های تندرو، هر کدام سهمی گرفته‌اند و دولت، همچون یک دورهمی حاکمیتی اداره می‌شود. در نتیجه طبیعی است که رئیسی برخلاف اسلاف خود، شکایتی در مورد اختیارات و کارشکنی نداشته باشد.

از «هیچ کس برای من هاشمی نمی شود» تا…
بخش مهمی از سخنان علی خامنه‌ای درباره‌ی رئیسی و تقدیر از اقدامات دولت او، کنایه و انتقاد از حسن روحانی بود. روزگاری، روحانی گفته بود همه چیزِ اقتصاد کشور و معیشت مردم، به برجام ربط دارد. ولی خامنه‌ای گفت: «‌یک توفیق دیگر این دولت این بود که جامعه را از حالت چشم‌انتظاری و نگاه به بیرون خارج کرد. از اینکه دائم منتظر باشیم ببینیم دیگران درباره‌ی ما چه می‌گویند چه تصمیم می‌گیرند چه کار می‌خواهند بکنند، از این حالت خارج شده. اینکه بگویند که حالا باید حتماً با فلان کشور ارتباط برقرار کنیم تا مشکلات‌مان حل بشود یا فلان گره باید از فلان جا باز بشود تا مشکلات ما حل بشود این خیلی برای کشور مضر است.»

برای تحلیل عبارات ستایشی خامنه‌ای در مورد رئیسی، باید سراغ سوابق مواضع او درباره‌ی چهار رئیس جمهور پیشین برویم. تحلیل مواضع خامنه‌ای درباره‌ی هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی، می‌تواند روند تغییر نگرش‌های او درباره‌ی روسای جمهور پیشین و فعلی را به نمایش بگذارد.
خامنه‌ای، زمانی درباره‌ی خلف خود در پست ریاست جمهوری گفته بود: «هیچ کس برای من هاشمی نمی‌شود.» این سخن در آغاز به معنی این بود که رهبر، هاشمی را تحت هر شرایطی بر خاتمی ترجیح می‌دهد. اما بعدها، اکبر هاشمی رفسنجانی، چنان از چشم خامنه‌ای افتاد که آشکارا اعلام کرد نظر من به احمدی‌نژاد نزدیکتر است تا هاشمی! این مساله چنان ژرفایی پیدا کرد که خامنه‌ای در نمازی که بر میت هاشمی خواند، حاضر نشد این عبارت را بخواند: «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا .» (خداوندا! ما به جز خوبی، چیزی از او نمی‌دانیم).

بعدها، علاوه بر هاشمی، محمود احمدی‌نژاد که آشکارا در برابر خامنه‌ای ایستاده بود، از چشم رهبری افتاد و از «پشت بلندگو» هم او را از ورود به انتخابات منع کرد . همچنین طیف گسترده‌ای از رجال نامدار انقلاب، از میرحسین موسوی گرفته تا محمد خاتمی، ناطق نوری، مهدی کروبی، حسن روحانی، علی لاریجانی و همچنین بسیاری از علمای حوزه‌ی علمیه، همگی از نظر خامنه‌ای، در اردوگاهی قرار گرفتند که مشی رویکرد سیاسی آنان، مبتنی بر آرمان‌های امام و انقلاب و رهبری نیست.

تا اینجای کار، خامنه‌ای نشان داده که به تمام معنی کلمه، از رئیسی راضی است و ترجیح می‌دهد، فردی در راس قوه‌ی مجریه باشد که تابع رهبری باشد و بگوید: «رهبری فرمانده‌ هستند، بنده و سایر دوستان عمل کننده هستیم.»

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »