زیتون-یلدا امیری: میخائیل گورباچف، مردی بود که جهان را تغییر داد و رفت. او شامگاه ۳۰ اوت ۲۰۲۲/ ۸ شهریور ۱۴۰۱ پس از یک دوره بیماری سخت و مزمن در سن ۹۱ سالگی در مسکو درگذشت.
گورباچف ۱۵ دسامبر ۱۹۹۱ به روزنامه آبزرور گفت: «کاری که در زندگی داشتم کامل شده است. تمام کاری را که می توانستم انجام دادم.»
تعداد سیاستمدارانی که توانستهاند همانند گورباچف به تغییری اینچنینی در جهان شکل دهند، اندک است؛ برخی در قالب فرشته و گروهی در هیبت شیطان.
آدولف هیتلر در سپتامبر ۱۹۳۹ در قامت شیطان ظاهر شد و اروپا را به جهنم روی زمین تبدیل کرد. اما پایان جنگ جهانی دوم، پایان دوزخ نبود،. جنگ سردی که پس از آن آغاز شد، به تمامی دنیا گسترش یافت و سختترین منازعات تاریخ مدرن را رقم زد. میخائیل گورباچف بود که تیتراژ پایانی این کابوس را ساخت.
گورباچف پس از آنکه رهبر اتحاد جماهیر شوروی شد، قراردادهای کاهش تسلیحات اتمی و موشکی را با ایالات متحده آمریکا منعقد کرد، به جنگ سرد پایان داد و با کشورهای غربی برای فروریختن دیوار آهنینی که اروپا را از جنگ جهانی دوم به دو نیم تقسیم کرده بود همراه شد، او مهمترین عامل اتحاد مجدد آلمان بود.
گورباچف، رهبر شیکپوش شوروی در نوامبر ۱۹۸۵ یکی از کت و شلوارهای تیرهاش را پوشید و در ژنو به دیدار رونالد ریگان رفت و خیلی زود با او طرح دوستی ریخت.
گورباچف چند سال پیش در مصاحبه هفتهنامه «نیشن» گفت: «اگر در سالهای ۱۹۸۸-۱۹۸۵، پرزیدنت رونالد ریگان و من بر سر امضای توافقنامههای خلع تسلیحاتی و عادیسازی روابط موفق نمیشدیم، تحولات بعدی خارج از تصور بود.»
او حتی توانست مارگارت تاچر، بانوی آهنین را نرم کند. در اواخر سال ۱۹۸۴، تاچر، نخستوزیر بریتانیا، با گورباچف در مقام رهبر آینده شوروی ملاقات کرد و گفت: «من آقای گورباچف را دوست دارم. ما میتوانیم با هم تجارت کنیم.»
او اصلاحاتی را در داخل کشور در پیش گرفت که شامل دو مرحله بود؛ «پرسترویکا» یا بازسازی که نیازمند ابزاری به نام «گلاسنوست» به معنای شفافیت و فضای باز است.
بدون پرسترویکا جنگ سرد بهراحتی تمام نمیشد و با وجود مخاطره شدید جنگ هستهای جهان نمیتوانست پیشرفتی که تا امروز داشته را تجربه کند. خطر جنگ هستهای چندان جدی بود که گورباچف به این نتیجه رسید که باید قبل از نابودی یکدیگر کاری انجام شود.
میخائیل گورباچف به دنبال پایهگذاری اقتصاد بازار آزاد در شوروی نبود، او همانند بقیه اعضای حزب کمونیست، سوسیالیسم را تنها راه نجات اتحاد جماهیر شوروی میدانست، اما او قصد داشت تا به مردم فضای تنفس بدهد و به سوسیالیسم روسی چهرهای انسانی.
هنگامی که اصلاحطلبان کمونیست چکسلواکی مانند الکساندر دوبچک در سال ۱۹۶۸ از سوسیالیسم انسانی سخن گفتند رهبران قبلی کرملین تانکهایشان را برای سرکوب آنها فرستاده بودند.
اما گورباچف نه تنها به اشغال افغانستان پایان داد، بلکه پس از آنکه تجزیه اتحاد جماهیر شوروی از جمهوریهای بالتیک در شمال آغاز شد و لتونی، لیتوانی و استونی از مسکو جدا شدند همچنان آرام ماند. او حتی زمانی که روز ۹ نوامبر ۱۹۸۹ تظاهراتی بزرگ در برلین شرقی برگزار شدو مردم آلمان شرقی مهمترین متحد شوروی، به برلین غربی رفتند، اعلام کرد که خود آلمانیهای باید در مورد این موضوع تصمیم بگیرند.
در حالی که تنها در آلمان شرقی سیصد هزار نیروی تا دندان مسلح شوروی وجود داشت، گورباچف هیچ اقدامی برای مقابله سخت با این تحولات نکرد و تانکهای شوروی در پادگانها باقی ماندند.
او در مصاحبه با نیشن گفته است: «درمارس ۱۹۸۵ روزی که بهعنوان رهبر شوروی انتخاب شدم جلسهای ویژه با رهبران کشورهای عضو پیمان ورشو ترتیب دادم و به آنها گفتم که شما مستقل هستید، و ما هم مستقل هستیم. شما مسئول سیاستهای خودتان هستید. ما هم مسئول سیاستهای خودمان. ما در امورات شما مداخله نخواهیم کرد. این را به شما قول میدهم و این کار را نکردم.»
ملیگرایان روسی گورباچف را گورکن اتحاد جماهیر شوروی مینامند. از او به عنوان سیاستمداری یاد می شود که غریزه کسب قدرت نداشت.
حتی تا همین اواخر نیز برخی در روسیه خواهان مجازات او بودند، در سال ۲۰۱۴ پنج نماینده مجلس روسیه در نامهای به دادستان کل این کشور خواهان محاکمه میخائیل گورباچف شدند. این افراد میگفتند که گورباچف به دلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باید محاکمه شود.
گورباچف سیاستمداری عملگرا بود و تنها راه نجات اتحاد جماهیر شوروی را در اجرای اصلاحات میدید. اگرچه او تصور نمیکرد که اقداماتش به فروپاشی کشور منجر شود.
گورباچف سالها بعد از فروپاشی شوروی یک لطیفه مشهور از دوران رهبریاش را در میان مخالفان این چنین بازگو کرده است: «یک مرد اهل شوروی در صف طولانی خرید ودکا از یک فروشگاه مشروبات الکلی بود، مرد خونسردی خود را از دست میدهد و فریاد میزند: دیگر نمی توانم این انتظار را تحمل کنم، من از گورباچف متنفرم، الان به کرملین میروم، میخواهم او را بکشم! پس از ۴۰ دقیقه مرد برمیگردد. جمعیت میپرسند: گورباچف را کشتی؟ مرد پاسخ میدهد: نه، صف کشتن گورباچف از اینجا هم شلوغتر بود.
میخائیل گورباچف قرار است در گورستان نووودویچی مسکو در کنار همسرش رایسا که در سال ۱۹۹۹ درگذشته بود به خاک سپرده شود.
4 پاسخ
کاش این عقل واینده نکری وانسان دوستی در برخی از سردمدارن حکومتی کشورهاوی مانند ترکیه سوریه و………………………….بود تا جهان از این اشوبه ودر گیریها خلاص میشد وملتها نفس راحتی میکشیدند
ایکاش انسانهایی مثل گورباچوف در دنیا بیشتر بودند و انسان نما هایی مثل خامنه ای کمتر!
گفتید “هیتلر در قامت شیطان ظاهر شد و اروپا را به جهنم روی زمین تبدیل کرد” آیا میدانید که اروپا(انگلیس ابلیس، فرانسه، پرتغال، هلند و بلژیک نیم وجبی )تمام قاره سبز افریقا و قاره آسیا از جمله کشور ما را به مکانی بدتر از جهنم تبدیل کرده بودند. ما اگر تجربه مبارزات بورژوا دموکراتیک ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ را داشتیم و شادروان مصدق و دیگران فرصت پیدا کردند تا در صحنه تاریخ خود را نشان بدهند مدیون اقدام هیتلریم و پس از ضربه وارده برسر انگلیس ابلیس با دستان توانا مردم آلمان انجام یافت. اگر گاندی، جمال عبدالناصر، احمد بن بلا، سوکارنو، مائو و دیگران توانستند ملتشان را از دست چنگال امپریالیستها نجات دهند همگی مدیون اقدام هیتلرند و بهائی بسیار سنگینی که ملت آلمان پرداختند و گرنه هیچکدام از آن ملتها نمی توانستند در چنان مدت کوتاهی یکی پس از دیگری یوغ امپریالیستها را از خود دور نمایند. همانگونه که در قرآن آمده است: “خدا قوم نابکاری را بوسیله قومی دیگر از بین می برد” نقل به مضمون. و دیدیم امپریالیستها به مجرد جان گرفتن مجدد چگونه جنبش بورژوا دموکراتیگ خلق ما را در هم کوبیدند.
گفتید “هیتلر در قامت شیطان ظاهر شد و اروپا را به جهنم روی زمین تبدیل کرد” آیا میدانید که اروپا(انگلیس ابلیس، فرانسه، پرتغال، هلند و بلژیک نیم وجبی )تمام قاره سبز افریقا و قاره آسیا از جمله کشور ما را به مکانی بدتر از جهنم تبدیل کرده بودند. ما اگر تجربه مبارزات بورژوا دموکراتیک ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ را داشتیم و شادروان مصدق و دیگران فرصت پیدا کردند تا در صحنه تاریخ خود را نشان بدهند مدیون اقدام هیتلریم و پس از ضربه وارده برسر انگلیس ابلیس با دستان توانا مردم آلمان انجام یافت. اگر گاندی، جمال عبدالناصر، احمد بن بلا، سوکارنو، مائو و دیگران توانستند ملتشان را از دست چنگال امپریالیستها نجات دهند همگی مدیون اقدام هیتلرند و بهائی بسیار سنگینی که ملت آلمان پرداختند و گرنه هیچکدام از آن ملتها نمی توانستند در چنان مدت کوتاهی یکی پس از دیگری یوغ امپریالیستها را از خود دور نمایند. همانگونه که در قرآن آمده است: خدا قومی نابکاری را بوسیله قومی دیگر از بین می برد. و دیدیم امپریاستها به مجرد جان گرفتن مجدد چگونه جنبش بورژوا دموکراتیگ خلق ما را در هم کوبیدند.
دیدگاهها بستهاند.