زیتون-یلدا امیری: هفده سال از زمانی که مهدی کروبی به نقش مجتبی خامنهای در مهندسی انتخابات اشاره کرد، میگذرد. اودر نامهای به علی خامنهای نوشت: «آقازاده شما (مجتبی) در همه مسائل دخالت میکند.» خامنهای هم در جواب گفته بود «ایشان آقازاده نیست، آقاست.»
علی خامنهای نخستین کسی بود که تلویحا به گمانهزنیها و شایعات در مورد جانشینی پسرش رسمیت بخشید، چرا که بخش زیادی از هواداران رهبر جمهوری اسلامی، از او با عنوان «آقا» یاد میکنند.
پس از ۱۷ سال، علی خامنهای و تندروهای حکومتی توانستند با آزمودن تمامی راهها، مخالفان و منتقدان را از صحنه سیاست حذف کنند و حکومتی یکدست ایجاد کنند. دولت و مجلسی که پس از تحریم گسترده انتخابات و با پایینترین میزان مشارکت، بر سر کار آمده و اعضای آن نظامیان، شبهنظامیان و تندروها هستند.
اکنون همزمان با برگزاری نشست مجلس خبرگان رهبری، از گوشه و کنار اخبار رسمی به نقل از منصوبان حکومتی در مورد جانشینی مجتبی خامنهای به گوش میرسد.
مجلس ناظران یا مجیزگویان
روز سه شنبه ۱۵ شهریور، دهمین اجلاس رسمی مجلس خبرگان رهبری با حضور ۵۰ نفر از اعضای این مجلس برگزار شد. از ۸۸ نفر عضو مجلس خبرگان رهبری ۳ نفر (محمد ریشهری، محمد فقیه و محمد فیض سرابی) فوت شدهاند، اما ۳۰ نفر از اعضای این مجلس در اجلاس اخیر شرکت نکردند.
غایبین سرشناس این جلسه، صادق آملی لاریجانی، محمدعلی موسوی جزایری، احمدرضا شاهرخی، هاشم هاشمزاده هریسی و عباسعلی اختری بودند.
خبرگان رهبری، در بیانیهی پایانی دهمین اجلاس رسمی خود در دوره پنجم، از خود با عنوان «معتمدان ملت» یادکرد که « بر حسب وظیفه ذاتی، قانونی و شرعی» «شبهه پراکنی ها را بی معنا دانسته و اعلام می دارد سابقه این مجلس وزین حاکی از توجه به شایستهگزینی و انتخاب اصلح بوده است».
بهنظر میرسد مراد از «شبههپراکنیها» با تاکید بر «شایستهگزینی و انتخاب اصلح» اشاره به نوشته اخیر میرحسین موسوی باشد.
چند هفته پیش میرحسین موسوی، رهبر محصور جنبش سبز، در یادداشتی نسبت به جانشینی موروثی رهبری در حکومت جمهوری اسلامی هشدار داد و نوشت: «زبانشان لال! مگر سلسلههای ۲۵۰۰ ساله بازگشتهاند که فرزندی پس از پدرش به حکومت برسد؟»
موسوی در ادامه با اشاره به اینکه ۱۳ سال است اخبار این توطئه به گوش میخورد پرسیده بود که «اگر به راستی در پی آن نیستند چرا یک بار چنین نیتی را تکذیب نمیکنند؟»
تکذیبیهای که بهنظر میرسد مجلس خبرگان نیز ترجیح داده در خصوص آن سکوت کند و بهجای آن از شبههافکنی در «سابقه این مجلس وزین حاکی از توجه به شایستهگزینی و انتخاب اصلح» بگوید؛ مجلسی که در سال ۱۳۶۸ حجتالسلام خامنهای را برخلاف ضوابط و شرایط قانون اساسی بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب کرد.
البته پیش از نیز سخنانی از این دست مطرح شده بود. در سال ۱۳۹۹ هنگامی اخباری از بیماری خامنهای در شبکههای اجتماعی منتشر شد، عبدالکریم فراهانی که اکنون عضو مجلس خبرگان رهبری است، گفت: «دشمنان بدانند زبانم لال اگر آقا نباشد، ولی بحمدالله او فرزندانی تربیت کرده که یکی از آنها به درجه اجتهاد رسیده، و اگر لازم باشد با رای اکثریت خبرگان، رهبری شیعیان جهان را برعهده خواهد گرفت و دشمنان باید این آرزو که جای آقا خالی میماند را به گور ببرند.»
از طرفی دیگر احمد جنتی ۹۶ ساله که حتی قدرت تکلم واضح ندارد، به عنوان رئیس مجلس خبرگان، در سخنرانی افتتاحیه این اجلاس از علی خامنهای تمجید کرد؛ بر صدر مجلسی که وظیفهاش نظارت و انتخاب رهبر جمهوری اسلامی است.
در حالی که مردم ایران در سختترین شرایط اقتصادی به سر میبرند و هراس از آینده نامعلوم باعث شده که آمار مهاجرت نخبگان و سرمایهداران به بالاترین میزان در ۴۰ سال اخیر برسد، جنتی گفت که «مدیریت حکیمانه» خامنهای «ما را از تمامی فتنهها و بحرانها نجات داده است.»
احمد جنتی افزود که ولایت فقیه «استمرار» ولایت «الله» و پیامبر اسلام است و «ما باید به این باور برسیم که ولایت فقیه چیز جدیدی نیست.»
رئیس مجلس خبرگان با اشاره به سیاست «نگاه به شرق» در مورد سیاست خارجی رهبر جمهوری اسلامی گفت: «توصیه ایشان به محدود نکردن ارتباط با کشورهای دیگر به غرب منجر به این شد که ارتباط با همسایگان مورد توجه قرار گیرد و شاهدیم که این امر ظرفیتهای زیادی برای کشور فراهم کرده است.»
او از «تلاش شبانهروزی دولتمردان» فعلی تقدیر کرد و گفت «اگر در ۱۵ سال گذشته به توصیههای اقتصادی رهبری انقلاب توجه میشد، حتما وضع متفاوت بود.»
جمهوری یا خلافت؟
سه روز پیش از نشست خبرگان رهبری، مهدی تاجزاده، امام جمعه شهر بهارستان در استان اصفهان، ضمن تمجید از مجتبی خامنهای او را به امام دوم شیعیان (حسن مجتبی) تشبیه کرد و تلاش کرد که جانشینی او را بعد از پدرش طبیعی جلوه دهد.
تاجزاده در خطبههای نمازجمعه گفت که اگر مجلس خبرگان فرزند علی خامنهای را به عنوان رهبر آینده انتخاب کند، «اصلا و ابدا» حکومت جمهوری اسلامی «موروثی» نیست، امامجمعه بهارستان گفت که بعد از درگذشت امام اول شیعیان نیز فرزند او جانشینش شد.
او صفاتی را به مجتبی خامنهای نسبت داد که «فرد واجد شرایط» در قانون اساسی برای رهبری باید داشته باشد و افزود: «این که دشمن حضرت آیتالله مجتبی را هدف حمله قرار داده و در رسانههای استعماری مدتهاست به این شخصیت و عالم فقیه، متقی، زاهد، مدیر، مدبر، حمله میکنند چون میترسند.»
امام جمعه بهارستان نخستین شخصیت حکومتی بود که به نوشته اخیر میرحسین موسوی در خصوص جانشینی اشاره کرد و مدعی شد: «معلوم است ایشان خاری است در چشم دشمنان اسلام و انقلاب.»
خبرگزاری رسا نیز روز ۲ شهریور خبر از نامنویسی درس خارج فقه و اصول، مجتبی خامنهای در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۲ را داد. خبری که واکنشهای بسیاری به دنبال داشت.
علی خامنهای و بنیادگرایان نظام جمهوری اسلامی سالهاست که اقدامات عملی خود را برای فراهم سازی شرایط مناسب برای «دوران انتقال رهبری» آغاز کردهاند. اما آنها به تضمینی نیاز داشتند که دوره انتقال رهبری به «رهبری جدید» بدون تنش سپری شود. آنها تصمیم گرفتند که با ایجاد یک «حکومت یکدست» با همکاری نظامیان و خفه کردن صدای مخالفان و منتقدان در عرصه سیاسی، شرایط مناسب را برای دوران انتقال رهبری فراهم سازند.
تندروها چون سرنوشت حکومت را به سرنوشت یک فرد گره زدهاند عملا مدل سیاسی مد نظر خود را هم بر این اساس انتخاب کردهاند؛ بنیادگرایانی که بسیاری از آنها از روحانی تندرویی مانند مصباح یزدی تبعیت میکردند. مصباح به انتخاب رهبر و ولی فقیه توسط مجلس خبرگان معتقد نبود و بر «نظریه کشف و نصب» (گزینش جانشین توسط رهبر قبل) تاکید میکرد.
اما بنیادگرایان نظام جمهوری اسلامی نتوانستند الگویی جدید از نظام سیاسی ابداع کنند و نهایتا به دنبال راهکار «بنیادگرایان سنی» رفتند.
جانشینی مجتبی که اکنون هواداران رهبر جمهوری اسلامی به دنبال آن هستند در واقع تفاوتی با سلطنت موروثی ندارد. با این تفاوت که آنها تایید مجلس خبرگان رهبری، که مجلسی فرمایشی است را به منزله «بیعت» جلوه میدهند و در واقع به دنبال پیادهسازی «خلافت» در حکومتی هستند که نام جمهوری بر آن نهادهاند.
اما بازسازی «نظریه خلافت» در عصر جدید به کمک دو مجلس «خبرگان» و «شورای اسلامی» کار سادهای نیست. تندروهای جمهوری اسلامی گمان میکنند که در حکومت یکدست انقلابی تنشهای دوره انتقال رهبری به حداقل رسیده است. مخالفان یکی یکی از صحنه بیرون رفتهاند و شرایط محیاست.
اما آنها از درک این نکته غافلاند که ایران از زمان مشروطه تاکنون، با وجود سرکوبهای حکومتی، احزاب مخالف، نشریات و روزنامههای گوناگون و حالا جامعهای تحصیلکرده، شبکههای اجتماعی، نخبگان سرشناس و حتی روحانیون مخالف دارد و اجرای چنین پروژهای در عمل ساده نخواهد بود.
یک پاسخ
حتی اگر انتخاب مجتبی خلاف قانون اساسی نباشد شکل اقداماتی که از اول دوره احمدی نژاد توسط مجتبی و اعوان و انصارش شروع شده شباهت تام به نظامهای پادشاهی استبدادی داره: توطئه ها، ترورها، مهندسی انتخابات، سرکوبی جنبش سبز، زندانی کردن نزدیکترین سیاسیون به رهبر فقید انقلاب، کشتن بی محابای مردم بی سلاح در خیابانها و سرکوب همه نهادهای مدنی و رسانه ها؛ کاملاً اقدام برای استقرار نظام پادشاهی دینیه. اونایی که تاریخ خونده ن بهتر از بنده میدانند که وقت نزدیک شدن مرگ پادشاه و زمان تعیین جانشین، انواع اقدامات و توطئه ها شروع میشد و پادشاه جدید حتی همون روز شروع پادشاهی نزدیکان پادشاه قبلی رو از دم تیغ میگذروند. اینها صفحات تاریخ سلسله های پادشاهی ایران رو کاملاً لکه دار میکنه.
حالا چه شده که این آقایون میخوان همون نظام پادشاهی رو مستقر کنن؟!
دیدگاهها بستهاند.