یادداشت

مشکل غامض نواندیشی و بحران اصلاح دینی

نواندیشی دینی زبان غامضی پیدا کرده است که مخاطب برای فهم آن به داشتن لغت‌نامه مخصوص نیاز پیدا می‌کند؛ جملات و کلماتی مانند «ذات و عرض»، «فهم و حقیقت دین»، «تبیین و معرفت دینی یا فهم دین»، «اصلاح دین یا اصلاح معرفت دینی». صدها واژه از این قبیل که از چله کمان دهان ایشان به بیرون می‌رود تا بر هدف بنشیند تا دیگری را در این گفتگو مجاب یا مغلوب کند. بحث‌ها بسیار درونی بین خود این جریان جاری می‌شود که مخاطب مناسبی هم ندارد. هر چه قدر هم این بحث تکرار می‌شود، موج آن درونی‌تر می‌شود و مخاطب عام از آن دورتر می‌شود. برای نمونه در این مورد بحثی است که میان سروش و کدیور و نوشته‌های دیگران در گرفت که البته با دو پیش فرض این بحث شکل گرفت.

۱– تندی کلام مهم نیست، به خصوص اگر از سوی سروش باشد.
۲– موضع کدیور مصداقی است و پاسخ‌ها به وی (و به مرافعه میان این دو) بیشتر به مفاهیم کلی پرداختن است و اصرار بر وارد نشدن به مصداق‌ها.

من با توجه به مفاهیم کلی به نتیجه‌اش در مصداق‌ها می‌پردازم که مهم‌اند، البته اگر اصلاح دینی را باور داشت، که من بر این باورم .

کدیور در نقدش به سروش و دیگران به دنبال نتیجه مصداقی است. کدیور می‌گوید با این درک از محمد و قدرت و خواب‌های انبیا دیگر چه اصل قطعی برای دین می‌ماند؟ مسئله دین‌داری فردی سروش هم نیست، چرا که او متشرعی به تمام معنا است که شاید نیایش او را خدایش از نیایش امثال من خوش‌تر بدارد. پس مسئله تکفیر سروش نیست. کدیور برداشت‌های سروش را تکذیب کرده نه تکفیر، اما سروش آن را تکفیر خواند.البته هر دو ایشان قبلا تکفیر شده‌اند. امثال نگارنده و دیگران هم اتهام توهین به مقدسات را در پرونده داریم.

اما بحث این است که سروش عرصه نقد عقلانی دینی را در آثار اخیرش غیرممکن می‌کند، که بحث مفصلی را می‌طلبد. این رویه با اصلاح دینی و ایده سید جمال الدین اسدآبادی و اقبال لاهوری چه میزان همراه است؟ به سخنرانی سید جمال در کلکته هند مراجعه کنید.

در نتیجه، برخی تفاسیر سروش از باور دین به جایی می‌رسد که اصلاح دینی به نوعی پروتست فردی با گرایش عرفان نظری می‌رسد که اصلاح دینی نیست. خلاصه این است که آن خسرو دین یعنی محمد هر چه کرده در جای خود کرده است و درست هم بوده. وظیفه او بوده، ما را نرسد که کار او کنیم.

می‌دانیم با این توصیه نه نهاد دین اصلاح می‌شود نه اسلام سیاسی عقب می‌رود. نه اصلاح دینی که نسبتی با عقل و محک عملی دارد به سمت درستی می‌رود. البته سروش می‌گوید دغدغه من کشف حقیقت است.

ضمنا بحث‌های تخصصی مطرح از سوی برخی از عزیزان از نگاه بالای فلسفی و کلان به سوالات کدیور و موضع سروش به نظرم نوعی وارد نشدن به حاق مطلب است و همان بحران کلی‌گوئی روشنفکری را نشان می‌دهد. عزیزی می‌گوید «داعش همان قدر اسلامی است که یک لیبرال اسلامی است». دیگری می‌گوید «شناخت دین امری غیرممکن است». دوستی می‌گوید که «اسلام واقعی نداریم». دیگری می‌گوید «اسلام آن است که من یا نوع انسان دیگر می‌فهمد».عزیزتری  هم می‌گوید «اسلام واقعی نداریم و مسلمان واقعی هم نداریم».

البته بگویم که این مواضع کلی و سلبی علت دارد تا دلیل! اما چرا علت دارد به خاطر این است که اتفاقا زیاد هم این نظرات عقلی و دلیلی نیستند بلکه علتی هستند. یعنی نتیجه سخت‌گیری حکومتی به نام دین باعث شده که به نسبیتی هولناک و پرهراس برسیم که در مناسبات واقعی و شرایط قدرت، اسلام را تحویل مصباح یزدی می‌دهیم، چرا که اگر مخاطبان ما همه متخصص بودند که دیگر به روشنفکر و نواندیش نیاز نبود.

در این نوع تحویل دادن دین به امثال مصباح یزدی، خود را مبرا و بی گناه و تقصیر می‌دانیم چرا که ما نسبی‌اندیش هستیم اما متوجه نیستیم که در این ابراز نظر‌های کلی، در عمل از چیزی غافل شده‌ایم که همان محل اصلی ادعای ما یعنی «اصلاح دینی» است که انجام آن از تمام بحث‌های فلسفی و کلام دینی دیگر برای ما لازم‌تر است.

به عبارتی توجیه اصلی وجودی، تبار این جریان متنوع است. از همین روی است که آرش نراقی و برخی دیگر که به استاد خود نقد می‌کنند که کجا می‌روید با این نظر خواب دیدن انبیا و محمد اقتدارطلب.اما همین نراقی که در مورد حقوق دگرباشان جنسی، در مصداق بسیار اصلاح‌گرایانه‌تر از استاد متشرع خود در فروع و فارغ بال در عرفان نظری، عمل می کند.او اصولی را برای اصلاح دینی در نظر دارد.

به عبارتی دیگر او برای مسلمان شیعه در اروپا و غرب با نگاهی متسامح بدون غیرعقلی کردن روش محمد تدارک می‌بیند اما استاد که همیشه در انتزاع زیست کرده ناگهان از همنشینی با فقیهان به مقابله کامل می‌رسد. بعد هم معضل مهمی به نام محمد مسلح را تبیین می‌کند که به نظر من اگر هر آدمی به این محمد ایمان بیاورد یا حتی او قبول داشته باشد، باید در عقلش شک کرد.

بی‌گمان «نواندیش» به نواندیشی در فقه هم باید توجه کند و  در این مسیر امثال کدیور جای تامل دارند چرا که آنان کانال عملی این مسیر هستند. چراغ دین با فقه دود می‌کند و نمی‌شود برای برخی از مومنان فقه را از چراغ دین پیاده کرد. با سجع‌گوئی سروش هم این مشکل حل نمی‌شود چرا که بخشی از مومنان فقهی‌تر هستند.

اصلاح دینی نمی‌تواند با احکام کلی -که دین اصلی نداریم یا دین اصلی واقعی به دست نمی‌آید- به حل مشکل نائل آید. روش این نوع نگاه‌ها پاک کردن صورت مسئله است آن هم صورت مسئله‌ای که پاک‌نشدنی است. تجربه اروپا و غرب را در این مسیر دوره کنیم، تا متوجه شویم.

می‌شود به کدیور بر روی واژگان و دسته‌بندی غیرضروری خرده گرفت اما تلاش او را در نواندیشی برای فقه نمی‌تواند نادیده گرفت و با چند اصل کلی و مبهم وی را به سمت مقابل هول داد.

جالب است که زمانی امثال نگارنده را در ردیف «منهایون» می‌خوانند اگرچه نادرست نبود اما به مرور  زمان دریافتم که بر همان اصول هم باشم. همه مسلمانان منهایون نمی‌شوند پس ما منهایون، باید بعلاویون را هم دارای حق بدانیم. این «حق» تعامل را می‌طلبد چرا که بخشی از اصلاح‌دینی برای بخشی از مسلمانان از نواندیشی در فقه می‌گذرد. (البته برخی از مخالفین منهایون، امروز امحایون نهاد دین شده‌اند که داستانی است جدا)

جوگیر نشویم! این ادعا که نهاد دین برای همیشه تعطیل شده است را باور نکنیم. آدمیان رفت و برگشت دارند پس اصلاح دینی لازم است، هم در فقه و هم در کلام و هم در باورها که در مجموع سبک زیست را شکل می‌دهند، حتی اگر من و امثال من را نواندیشی در فقه خوش نیاید یا مسئله‌ام نباشد، اگر به اصلاح دینی باور داشته باشم و مسئله‌ام حل دغدغه‌های فردی‌ام نباشد و مشکل ذهنی خودم را مشکل همه ندانم. البته اصلاح دینی را به کسی تحمیل نکرده‌اند.

نگارنده در حد بضاعت بارها گفته‌ام و نوشته‌ام که روشنفکران دینی مطرح‌تر ما از اصلاح دینی فاصله گرفته‌اند و در پی پاک کردن صورت مسئله هایی هستند که در ذهن ایشان پاک می‌شود اما در جامعه نه.

مطالب دیگر این پرونده:

گفتوگو

یادداشت و مقاله

میهمان:

Recent Posts

به همه ی اشکال خشونت علیه زنان پایان دهید

در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

۱۴ آذر ۱۴۰۳

آرزوزدگی در تحلیل سیاست خارجی

رسانه‌های گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

سلوک انحصاری، سلوک همه‌گانی

نقدی بر کتاب «روایت سروش از سهراب »

۱۴ آذر ۱۴۰۳

مروری بر زندگی سیاسی طاهر احمدزاده

زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…

۰۹ آذر ۱۴۰۳