زیتون-محمدرضا سرداری: «ما همه مهسا هستیم؛ بجنگ تا بجنگیم.» تازه ترین شعاری است که از قلب پایتخت و در چند صد متری بیت رهبر خودکامه ایران به گوش می رسد. مراسم خاکسپاری فوری مهسا امینی در سقز، دختر جوانی که برای دیدار با خاله اش به همراه خانواده به تهران آمده بود اما پس از بازداشت از سوی گشت ارشاد جان سپرد؛ به سراسر کردستان و ایران کشیده شد. تا زمان نگارش این متن، علاوه بر شهرها و استان های کردنشین، در تهران، مشهد، رشت، ساری، اصفهان، شیراز، بوشهر، بندرعباس، کیش، بیرجند، یزد، رفسنجان، کرمان، قزوین، تبریز، ارومیه، خرم آباد، کرج، شهریار، زنجان، شهرکرد؛ آبادان، همدان، گرگان، سبزوار، اراک و قم اعتراضات گستردهای شکل گرفته است. شهر سقز همانطور که از نامش پیداست، باقیمانده شهر ساکز از شهرهای روزگاران باستان بوده و از زمان حکومتهای قبل و بعد از مادها و سکاها تمدنهای مختلفی در آن پدیدار شده و فراز و فرودهای زیادی را پشت سر نهاده است.
اعتراضات سراسری اخیر اما ویژگی بسیار متفاوتی با اعتراضات سراسری در گذشته دارد. اعتراضی که از نه جنس تیر ۷۸ است؛ نه از جنس خرداد ۸۸، نه از جنس دی ۹۶، نه از جنس آبان ۹۸ و فاجعه متروپل آبادان. بلکه ترکیبی است از هر چهار اعتراض سراسری خونین. اعتراضی که نخبگان و مردم کوچه و بازار را به هم پیوند زده، همان کابوسی که خواب و آرامش را از چشمان علی خامنه ای زدوده بود. رهبر خودکامه ای که گفته می شود در بستر بیماری نفس های آخر را می کشد و دیگر توان منسجم کردن نیروهای وفادار به خویش را ندارد. اما ویژگی اعتراضات اخیر چیست و چرا همه ایران را به هم پیوند زده است.
مرگ به خاطر زیبایی
امروز کمتر کسی است که نداند که مهسای مظلوم در عین بی گناهی جان جوان خویش را از دست داده است. همانطور که ۱۶۹ کودک و زن و مرد مسافر هواپیمای اوکراینی قربانی شلیک موشک عمدی سپاه پاسداران شدند. با این وجود مرگ مهسا احساسات عمومی را چنان جریحهدار کرده که شاهد خشمی سراسری در گوشه گوشه ایران هستیم. مرگ مهسا همچون خودسوزی دستفروش تونسی پرده از مقابل چشمان بسیاری برداشته است تا جایی که یکی از حامیان جمهوری اسلامی که همواره در پی توجیه سیاستهای حکومت در شبکه های فارسی زبان است نیز دلیل بازداشت و ضرب و شتم مهسا را توسط گشت ارشاد چنین توصیف می کند:«مهسا امینی اگر پول داشت سوار یک ماشین شاستی بلند آخرین مدل می شد و به تهران می آمد و هیچ وقت هم گیر گشت ارشاد نمی افتاد» البته تا این لحظه هیچ گزارشی از وضعیت اقتصادی خانواده مهسا امینی منتشر نشده تا صحت اظهارات تحلیلگر بیبیسی را بتوان ارزیابی کرد. خانواده امینی تنها گفته بودند که در تهران غریب اند و به دیدار با اقوام خویش آمده اند.
ادامه دروغ پردازی سازماندهی شده
حکومتی که داعیه اسلام و تشیع دارد؛ هنوز دست از دروغپردازی برای توجیه اقدامات نابخردانه خویش بر نمیدارد. هنوز حاضر نیست بپذیرد که اگر خطایی رخ داده، باید عوامل آن را معرفی و مجازات کند. هرچند پس از تماس ابراهیم رئیسی با خانواده امینی، خبرگزاری امنیتی تسنیم گفتوگویی با پدر مهسا ترتیب داده و از قول وی نوشته است که از رئیسی خواسته تا عوامل قتل دخترش در ملا عام محاکمه و مجازات شوند.
این در حالی است که سیاست کتمان و انکار همچنان در بخشی از سیاست تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای فرار از مسئولیت است. انتشار گزینشی اخبار و شواهد مربوط به جنایت، جعل مدارک و احتمال پرونده سازی و تهدید خانواده قربانی خانواده سیاست رسمی حکومت برای فرار از واقعیتی است که روی داده است. گزارش پزشکی بیمارستان کسری؛ تصاویر چهره مهسا در آیسییو و همچنین عکس سیتیاسکن نشان میدهد که ضربه سختی به سر او وارد شده و جمجمهاش دچار شکستگی شده است. با این وجود هیات نورو رادیولوژی منتسب به وزارت بهداشت در پاسخ به استعلام رئیس سازمان نظام پزشکی گفته که در تصاویر سیتیاسکن مهسا هیچ اثری از خونریزی مغزی دیده نمیشود. ۷۱ پزشک نیز با ارسال نامه ای سازمان پزشکی قانونی خواسته اند تا پرونده پزشکی مهسا با رعایت اصول علم پزشکی مورد بررسی قرار گیرد.
بیداری دانشگاه
حضور پر رنگ دانشگاههای کشور ویژگی دیگری است که اعتراضات سراسری اخیر را از اعتراضات دهه ۹۰ متمایز میکند. دانشگاههای کشور پس از حدود ۱۲ سال سکوت باردیگر پای در عرصه یک جنبش مدنی گذاشتند که نقطه عطف آن طغیان علیه محرومیت است. بر اساس گزارشهای موجود تا کنون در دانشگاههای تهران، بهشتی(ملی) شریف، امیرکبیر، علم و صنعت تهران، دانشگاه تبریز و دانشگاه خوارزمی کرج شاهد اعتراضات دانشجویی گستردهای بوده ایم که از ۸۸ به این سو بیسابقه بوده است. نه تنها در اعتراضات دانشجویان؛ بلکه اعتراض خیابانی نیز نوآوری هایی دیده میشود. از دخترانی که موهای سر خویش را در اعتراض به رفتار خشونت بار «گشت ارشاد» چیده اند تا سوزاندن روسری در اعتراض به حجاب اجباری، نشان از خشمی است که نسل جدید علیه سیاستهای مرتجعانه جمهوری اسلامی فریاد میکشد. اکثر اعتراضات دانشجویی با مداخله عوامل بسیج دانشجویی به خشونت کشیده شده اما دانشجویان به خاطر حضور زیاد خود در تجمعات مانع سرکوب شده اند.
شجاعت مدنی در سایه خشونت و سرکوب
تصاویر انتشار یافته از تجمعات و صحنههای درگیری میان تظاهراتکنندگان و نیروهای امنیتی نشان میدهد که سطح هوشیاری معترضان در این اعتراضات ارتقای قابل ملاحظه چای یافته و روشهای به کار رفته در اعتراضات برای نیروهای امنیتی غیرقابل پیشبینی و غافلگیر کننده است. برداشتن حجاب از سر، چیدن دیوار دفاعی در مقابل نیروهای یگان ویژه، به تلهانداختن ماموران و لباسشخصیها، مسدود کردن مسیر عبور خودروهای زرهی و آبپاش و تهییج سایرین به شرکت در هسته تظاهرات مواردی است که به دفعات در تصاویر دیده شده است. این شهامت در شهرهای کردنشین که سرکوب به مراتب شدیدتر گزارش شده، مشهودتر است. چه پیران و جوانانی که تن بیدفاع خویش را در مقابل گلولههای ساچمهای و جنگی قرار داده اند. گزارشها از جان باختن تعدادی از معترضان در کردستان حکایت دارد. خبرنگاران مستقل گزارش کرده اند بانو سالخورده هاجر عباسی اهل مهاباد، فواد قدیمی اهل بانه، رضا لطفی اهل دهگان، فریدون احمدی اهل سقز در این اعتراضات جان خویش را از دست داده اند. همچنین صحنه دلخراشی از مجروح شدن دختری ۱۰ ساله در کردستان دیده شده است.
گزارش های میدانی از شهرهای ایران نشان میدهد که در هر شهر مردم با ابتکار عمل جدیدی اعتراض میکنند. در ساری مراسم روسری سوزان به راه افتاده است و مردم روی ساختمان شهرداری تصاویر خمینی و خامنهای را پاره کردند. همچنین در شهرهای مشهد و شیراز نیز مراسم روسری سوزان گزارش شده است. در تبریز مردم شعار میدهند آذربایجان بیدار است؛ پشت و پناه و تکیه گاه کردستان است. در کرمان زنی در حضور انبوهی از تظاهرکننده گیس های خود را قیچی میکند. در برخی از شهرها گزارش شده که تظاهرکنندگان خشمگین در دفاع از خویش خودروهای پلیس را آتش زده و برخی از ماموران یگان ویژه و همچنین لباس شخصی های حاضر در صحنه فراری می دهند.
شهامت مدنی در میان برخی هنرمندان و ورزشکاران نیز مشاهده می شود. برداشتن حجاب از سر، حضور در تجمعات خیابانی که بازداشت منجر شده، انتشار پیام در حمایت از اعتراضات حرکتی است که از سال ۸۸ تاکنون کمتر شاهد آن بود ایم. از آناهیتا همتی بازیگر سینما که موهای خود را در مقابل دوربین تراشید تا کتایون ریاحی که استوری بدون حجاب منتشر کرد؛ از پیامهای شهرام ناظری، علی کریمی و وریا غفوری، نمونههایی از حمایت یکپارچه جامعه ایران از اعتراضات سراسری اخیر است. اخیرا فیلمی از یک بانوی خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان یزد منتشر شد که در وی در آن ضمن اشاره به فساد اخلاقی مدیران جمهوری اسلامی که حجاب را عفاف مینامند، در اعتراض روسری خویش را از سر برداشته و آتش میزند.
بازتاب اعتراضات سراسری در خارج از کشور
اعتراضات سراسری به جان باختن مهسا امینی این بار به سرعت در خارج از ایران و در میان رسانههای بینالمللی و افکار عمومی جهان بازتاب یافت. اکثر رسانههای بین المللی که خبر اول آنان همچنان به مراسم تدفین ملکه بریتانیا اختصاص دارد؛ گزارشهای مربوط به اعتراضات سراسری در ایران را بازتاب داده و بسیاری از چهرههای سیاسی و فرهنگی جهان به این رویداد واکنش نشان دادند. همچنین در بسیاری از شهرهای اروپایی و کانادا از جمله پاریس، برلین و تورنتو و هامبورگ تجمعات اعتراضآمیزی برگزار شده است و فراخوان هایی برای تجمعات بیشتر در سایر شهرها صادر شده است.
همچنین جامعه ایرانیان خارج از کشور در اعتراض به سفر ابراهیم رئیسی به نیویورک برای تجمع در مقابل مقر سازمان ملل متحد فراخوان های گسترده ای صادر کردهاند. هنرمندانی چون داریوش اقبالی و ابراهیم حامدی نیز اعلام کرده اند در این تجمع حضور یافته و از ایرانیان مقیم آمریکا و کانادا برای شرکت دعوت کردهاند.
معترضان چه میخواهند؟
زن، زندگی، آزادی یکی از کلیدی ترین شعارها و مطالبات مردمی است که امروز صدای خود را به سراسر ایران و جهان رسانده اند. هر چند در لابه لای شعارها، نفرت و خشم نسبت به مقامات جمهوری اسلامی و اساس نظام موج می زند؛ اما پایان سیاست تبعیض جنسیتی و بهره بردن از نعمت آزادی در تمام شئون زندگی خواسته روشن معترضان است. با این وجود هنوز هیچ مقامی در جمهوری اسلامی مفهوم این شعار را درک نکرده است و جز ارسال چند پیام تسلیت به خانواده مهسا امینی و دادن وعده هایی از جنس وعده های توخالی به خانواده های قربانیان هواپیمای اوکراینی، واکنش دیگری از سوی آنان صادر نشده است.
آیا جمهوری اسلامی به پایان خود نزدیک شده است؟
آنچه در که واکنش های معترضین در کف خیابانها، فعالان سیاسی و مدنی دیده می شود؛ امید به تغییرات اساسی و عبور از جمهوری اسلامی پررنگ است. موج گسترده حضور مردم در تهران و شهرهای بزرگ و کوچک نشان می دهد که یک سونامی اعتراض در ایران در حال شکل گیری است که به سادگی از سوی حکومت قابل مهار نیست. هر چند که هنوز نشانه ای از این که مقامات جمهوری اسلامی بخواهند در مقابل این اعتراضات عقب نشینی کنند وجود ندارد. برخی بر این باورند که سیستم امنیتی جمهوری اسلامی هنوز احساس خطر نکرده تا ماشه را کامل به سوی اعتراضات بچکاند. همزمانی این اعتراضات با مراسم اربعین و سفر ابراهیم رئیسی به نیویورک نیز می تواند علت مماشات نسبی حکومت و پرهیز از برخورد شدیدتر با این اعتراضات باشد. با این وجود همه چیز به میزان همبستگی و استقامت معترضان در خیابان بستگی دارد. هر چه قدر این حضور استمرار بیشتری یابد و گسترده تر شود و از حمایت قشرهای بیشتر جامعه برخوردار شود؛ شانس برای عقب راندن حکومت و تن دادن به خواسته های معترضان بیشتر می شود.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…