با سلام و احترام
فارغ از مرگ اسلام سیاسی در جهان بهواسطه تباهی مطلق حکومت دینی، و دلسوزی نواندیشان و مصلحان مسلمان
نسبت به “اسلام معیار”(اسلام قرآنی نه اسلام فقهی)، وقت آن رسیده که مسلمانان سنت گرا هم برای حفظ همان “سنت خلافت زده” و غیراصیل خود، از حکومت دینی دور شده و نسبت به آناعلام برائت کنند.
مخاطب اصلی من در این “نامهٔ مشفقانه” آن دسته از اصلاحطلبان اسلامگرایی است که هنوز با مخیلهٔ تداوم جمهوری اسلامی زیست میکنند و آن را، رمز بقای ایران می دانند. اگر هنوز اندک امیدی به اصلاحات است کف آن، گفتمان مصطفی تاجزادهٔ مظلوم محبوس است و گر نه پایین تر از آن مسموع و مقبول مردم نیست. شک ندارم که در میان طیف اصلاحطلبان
واقعی و خصوصا جرگه رهبریِ این طیف، انسانهایی هستند محبوب مردم، ولی [مردم] با آغاز جنبش مدنی جدید، انتظار همراهی صریح آنان را نسبت به جنبش و شهادت مهسا دارند.
همانطور که کف اصلاحطلبی مردم را، کنشگری تاجزاده دانستم،موضعگیری گفتاری و نوشتاری کمتر از شیخ بزرگوار کروبی و بانو رهنورد، یک نوع “حیرت سیاسی” و یا همراهی تلویحی با حکومت فاسد است.
انکار نمی کنم که چند سالی است اصلاحات بی رمق و کم مخاطب شده، اما ساحت جنبش مهسا که کف مطالباتش لغو قانون حجاب و سقف آن تبدیل حکومت دینی فردی به دولت سکولار دموکراتیک است، فرصتی برای “خود بازسازی” اصلاحطلبان (واقعی) و آشتی با مردم است.
حیف است سیاسیونی که بهترین کارگزاری و مدیریت را در تاریخ ۵۰ ساله ایران، ثبت کردهاند و به سختی رنج دوگانگی حاکمیت را چشیدهاند، خاموش بمانند و یا موضع کمرنگی بگیرند مانند آن چه “جبهه اصلاحات ایران” کرد.
نوشتن از «حجیت شرعی» در برابر «خون مظلوم» که زیره به کرمان بردن است، اما انفعال یا سکوت در برابر این رخداد بزرگ تاریخ، پایان عمر سیاسی هر اصلاحطلب واقعی خواهد بود.
عبدالله ناصری طاهری
دوم مهر ماه ۱۴۰۱
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…