زیتون-محمدرضا سرداری: «عمری با جون کندن یه خانه درست کردیم، نمیدونستم خاری میشه توی چشمتون. اگه تونستین بگیرین. فدای سر مردمم». این واکنش علی کریمی به حمید رسایی از سران جبهه پایداری و رسانههای نزدیک به سپاه مانند فارس است که خواستار توقیف اموال او به خاطر حمایت از اعتراضات سراسری در کشور شده اند.
در همین حال یک کاربر موسوم به ارزشی به نام رضا دارابی نیز تصویری یک اعلان قرمز برای علی کریمی از سوی پلیس اینترپل در توئیتر خویش منتشر کرده. پیشتر خبرگزاری فارس در گفت و گو با یک وکیل امنیتی از امکان بازداشت او توسط اینترپل گفت و جرم او را البته محاربه و مفسد فی الأرض خواند. این در حالی است مراجعه به سایت اینترپل نشان می دهد که نامی از علی کریمی در فهرست اشخاص تحت تعقیب اینترپل وجود ندارد و اعلان مذکور فاقد اعتبار است.
علی کریمی ستاره فوتبال ایران و آسیا که القابی چون «جادوگر» و « مارادونای آسیا» به او داده اند؛ این روزها فوتبال را کنار گذاشته و دوش تا دوش مردم معترض ایران، پرچم مبارزه با جمهوری اسلامی را در دست گرفته است. روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن اخیرا با انتشار گزارشی نوشته است که سپاه پاسداران قصد دارد تا او را برباید و به ایران بازگرداند. پس از واکنش علی کریمی به جان باختن مهسا امینی و حمایت او از اعتراضات، کانال سپاه قدس او را ضد انقلاب خواند.
از تختی تا کریمی، پهلوانان کنار مردم میایستند
در تاریخ معاصر ایران، کم نیستند ورزشکارانی که در کنار فعالیت حرفهای خویش نگاه ویژهای به جامعه و مسائل آن داشتند و خود را تسلیم قدرتهای وقت نکردند. جهان پهلوان غلامرضا تختی نخستین ورزشکاری است که وقتی مدال طلای جهانی را بر گردن آویخت؛ حاضر نشد سر خم کند و بوسه بر دست قدرت زند و همین شد که او بر قلب مردم راه یافت و شاه کینه او را بر دل گرفت تا جایی که پس از مرگ مشکوکش انگشتها به سمت دربار شاه نشانه رفت. تختی پس از انقلاب نیز به عنوان سمبل یک ورزشکار آزادیخواه محبوب باقی ماند و نام او در اکثر مناسبتها و اماکن ورزشی و میادین شهرها نقش بست.
علاوه بر تختی ورزشکاران دیگری نیز از این ویژگی در مقابل هیات حاکمه جدید برخوردار شدند. از زنده یاد ناصر حجازی دروازه بان و کاپیتان نامدار تیم ملی فوتبال تا علی دایی رکورددار آقای گلی جهان، رسول خادم قهرمان کشتی المپیک ؛ وریا غفوری کاپیتان سابق و محبوب تیم استقلال و بالاخره علی کریمی که این روزها فراتر از القابش در جایگاه لیدر یک ابر جنبش مدنی قرار گرفته است. اما علی کریمی چگونه علی کریمی شد و آیا جادوگری او میتواند تاریخ جدیدی را در ایران رقم زند؟
علی کریمی و کنشگری مدنی
ورود علی کریمی به عرصه کنشگری مدنی از دوره احمدینژاد آغاز شد. تحقیر احمدینژاد وقتی که وی و تیم دولتش برای حرکتی تبلیغاتی به اردوی تیم ملی رفتند تا بازیکنان تیم ملی توپ بازی کنند نخستین کنش مدنی او بود که بازتاب وسیعی یافت. انتشار عکسی که احمدی نژاد در حال توپ بازی است و علی کریمی روی زمین دراز کشیده و به حضور او در اردوی تیم ملی بی اعتنا است؛ اثر بخشی زیادی روی افکار عمومی داشت. علی کریمی در دوران ریاستجمهوری احمدی نژاد، به هیچ وجه روی خوش به دولت او نشان نداد. او در بازی ایران و کره جنوبی در راه رسیدن به جام جهانی در سال ۲۰۰۹ به اتفاق تعداد دیگری از بازیکنان تیم ملی با مچبند سبز وارد میدان بازی شد. حرکتی که بازتاب وسیعی در داخل کشور و در میان رسانههای جهان داشت.
علی کریمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نیز بار دیگر سوی مردم ایستاد و با حمایت از ریاستجمهوری حسن روحانی نقش مهمی در روی کار آمدن دولتی متفاوت از سلیقه علی خامنهای ایفا کرد. با این وجود وقتی نارضایتی مردم از بی کفایتی حسن روحانی را مشاهده کرد در اینستاگرامش خطاب به او نوشت و صریح گفت: «کاش از کسایی استفاده کنید که دلسوز باشن ، خیلى زود دیر میشه دکتر، بزارین مردمى که به شما راى دادن بابت راىشون سر خورده نشن، یه تجدید نظر روى افراد اطرافتون بکنین، کار را دست کاردان بسپارید، حتماً لطفاً»
درباره فعالیت های اجتماعی و انساندوستانه او نیز موارد بسیاری منعکس شده است. از تازهترین نمونههای آن خرید تبلت برای دانشآموزان محروم در دوره کرونا بود تا بتوانند دروس آنلاین خود را بگذرانند.
علی کریمی چگونه لیدر اعتراضات شد؟
ورود علی کریمی به اعتراضات سراسری پس از خبر جانباختن مهسا امینی نبود؛ او همزمان با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی و مواجهه با مشکلات مردم بار دیگر به کنشگری مدنی روی آورد. پس از افزایش قیمت مرغ پیامی منتشر کرد تا مردم مرغ نخرند. در فاجعه ریزش ساختمان متروپل آبادان با مردم آبادان همدردی کرد و در پیامی نوشت: با کشتی سانچی غرق شدیم، با پلاسکو سوختیم ، با هواپیما ۷۵۲ سقوط کردیم و … با متروپل ویران شدیم ،،، من چه گویم که غریب است دلم در وطن!!!».
ماه محرم که رسید؛ طعنهای معنادار به کسانی زد که میلیاردها خرج هیئتهای مذهبی می کنند در حالی که در کشور عدهای نیازمند نان و لباس و داروی خویش هستند. این موضع با واکنش کسانی مواجه شد که علی کریمی آنان را ریاکارانی خوانده که حق الناس برگردن دارند. کریمی روز ورود زنان سرخ پوش پرسپولیسی به استادیوم آزادی را شکست یک طلسم خواند و این حضور را به آنان تبریک گفت و آرزو کرد کاش میتوانست در حضور آنان بازی کند.
اما واکنش علی کریمی به جانباختن مهسا امینی از جنسی دیگر بود؛ از جنس یک خشم غیر قابل مهار که در دو جمله جاری شد:«فرزندان آنان میروند؛ فرزندان ما میمیرند». سپس در پیام دیگری با خطاب کردن نام کُردی مهسا نوشت:« ژینا گیان! در تاریخ ، ننگ این دوره را با آب زمزم و کوثر هم نمیشه شست».
از آن روز به بعد جادوگر پنجههای خود را در پنجه جمهوری اسلامی انداخت و در انتشار پستی دیگر نوشت:«یه سریها سال ۵۷ فهمیدن، یه سریها سال ۶۷ فهمیدن، یه سریها سال ۸۸ فهمیدن، یه سریها سال ۹۶ فهمیدن، یه سریها سال ۹۸ فهمیدن، یه سریها سال ۱۴۰۰ فهمیدن، وای به حال اونایی که هنوز نفهمیدن»
پس از انتشار این پست، یک اکانت نزدیک به سپاه قدس علی کریمی را حامی فتنهگران و اغتشاشگران معرفی کرد. اما تهدیدات او را متوقف نکرد و در کریمی در پیام های دیگری به هدایت اعتراضات پرداخت. توصیه به عدم خشونت و توهین به مقدسات کرد. ویپیانهای امن معرفی کرد؛ توصیههایی برای شناسایی لباس شخصی ها در تجمعات ارائه داد؛ دعوت به اتحاد و همبستگی کرد؛ از ارتش خواست اجازه خونریزی ندهد و از حضور بانوان باحجاب در اعتراضات قدردانی کرد.
ظرفیتهای اجتماعی برای پیشبردن جنبش مدنی
شاید تا پیش از این اعتراضات، به ذهنی کسی خطور نمی کرد که یک شخصیت ورزشی از دل جامعه مدنی ایران بتواند محور اعتراضاتی قرار گیرد که خواهان عبور از یک نظام فاسد سیاسی-مذهبی است. پیشتر و در اعتراضات گذشته همواره این سوال مطرح بود که چرا اعتراضات سراسری به نتیجهای نمیرسد. اعتراضات سال ۷۸ را دانشجویان هدایت کردند اما دوره آن به خاطر استقرار دولت اصلاحات به طول نیانجامید. در جنبش سبز هدایت اعتراضات بر عهده شخصیتهای سیاسی بود که بخشی از جریان اپوزیسیون و اصلاحطلب با آنان زاویه داشتند. از سوی دیگر پس از حصر خانگی امکان هدایت اعتراضات از آنان گرفته شد. اعتراضات سال های ۹۶ و ۹۸ نیز فاقد هدایتجر خاصی بود و عمدتا از سوی جریان اپوزیسیون سلطنتطلب تلاش میشد مصادره شود. اما در اعتراضات اخیر شاهد حضور فعالان مدنی هستیم که به هیچ یک از جریانهای سیاسی تعلق ندارند. در این میان البته علی کریمی تنها نیست. حضور چهرههای هنرمند و ورزشکاران دیگری چون کتایون ریاحی، بهاره رهنما، حامد بهداد، رسول خادم، اشکان دژاگه، سردار آزمون و دیگرانی که میتوانند به این جمع افزوده شوند؛ نشان میدهد که این جنبش میتواند از وجود خردهرهبرانی برخوردار شود که بدون هیچ واسطهای با مردم ارتباط دارند و میتوانند خلا یک رهبری سیاسی را پر کنند؛ مطالبات مردم را دنبال کرده و کشور را به سمت تغییرات ساختاری سوق دهند.
رهبری نوین و غیر خودکامه؛ «شماها خفه»
عطا هودشتیان، استاد دانشگاه علوم سیاسی پاریس، اخیرا در کتاب خویش با عنوان «رهبری نوین سیاسی و نظریه ۲۱» به مدلهای جدید رهبری جنبشهای مدنی پرداخته است. به باور او در جنبشهای مدنی امروز دیگر نمیتوان از رهبر سخن گفت بلکه باید از واژه «خرده رهبران» استفاده کرد. به باور هودشتیان «خرده رهبران»، رهبران خودکامه و اقتدارگرا را نمیپذیرند. آنان ترسیمی از مدل رهبری سیاسی امروزین هستند و آنتیتز مدل رهبری قرن بیستمی.
این استاد دانشگاه سپس از افلاطون وام میگیرد که گفته بود سخنوری و خوشبیانی یک رهبر، نشانی از مدیریت سالم و کارآمد وی نیست بلکه هدایت کشتی را باید به دست کسی داد که کشتیرانی میداند نه کسی که از ویژگیهای کشتی میگوید. به باور افلاطون رمز رهبری سالم آن است که رهبر در پی قدرت نباشد. او باید قدرت را برای چیزی فرای قدرت بخواهد. این رهبر از طبیعت دیگریست. میآید که برود، نه آنکه بماند. میآید و شعله میافروزد، روشنایی میآفریند و سپس از نگاهها محو میشود. در این روند سیال، وی نام و خاطره و افتخاری برای خود باقی گذارد. لیکن خود گفته است که اقتدار او، برای سرافرازی ملت و آزادی مردمانش بوده است و بس.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…