پوشش زنان و حجاب آنان بیش از یک سده است که به موضوعی چالشبرانگیزی در جامعه ایرانی تبدیل شده است، چه آن زمان که در دوران پهلوی اول با زور چادر را از سر زنان برداشتند و چه بعد از انقلاب که دوباره با اجبار حجاب را بر سر آنان کردند، هر دو کام مردم را تلخ با این تفاوت که پهلوی دوم از تلخکامی مردم عبرت و از مداخله در حوزه خصوصی جامعه حذر نمود اما بعد از انقلاب حاکمیت همواره از کمرنگ شدن حجاب در عرصه عمومی نگران و مقابله با بدحجابی مورد توجه و دخالت حکومت در آن باعث شکاف و دو قطبیهای مزمنی شده که رنج و هزینههای ناگوار و جبرانناپذیری را بر پیکر جامعه وارد نموده است. جان سپردن مظلومانه و ناباورانه زنده یاد ژینا امینی هنگام بازداشت مولود اینگونه تقابلها بود که داغی جانکاه و جگرسوز بر روح و روان جامعه وارد و اعتراضهای بیسابقهای را در سراسر کشور بهویژه مناطق کردنشین برانگیخت.
روزگار مدیدی است که هتک حرمت زنان و دختران این سرزمین تحت عنوان مبارزه با بیحجابی و تحمیل حجاب اجباری به رویهای ویرانگر برای خشونت علیه زنان و تبعیض علیه آنان تبدیل و علیرغم هشدار خیرخواهان بسیاری مبنی بر ناصواب بودن این شیوه زنانهستیز و خردگریز اما شوربختانه عموماً با بیتوجهی و بیاعتنایی از سوی حاکمیت مواجه و حاکمان هر زمان نیاز به “پاک کردن صورت مسئلهای” داشته باشد با سوءاستفاده از موضوع حجاب و سبک زندگی بخش عظیمی از جمعیت، به خشونت متوسل و بحرانها را به صورت مقطعی و کوتاهمدت کنترل میکند.
واقعیت این است که حجاب و پوشش زنان علیرغم اینکه بخشی از شبکه “باور و حریمِ شخصی زنان” محسوب میگردد اما بنا به ماهیت ایدئولوژیک نظام به بخشی از «هویت» حکومت تبدیل شده است. مبانی فکری و اعتقادی جمهوری اسلامی با قرار گرفتن ذیل عنوان اسلامِ هویت در برابر اسلامِ حقیقت، دغدغه خود را حفظ شرافت در برابر دگراندیشان دانسته و چون الگویی سخت و متصلب از دین را برای حکمرانی انتخاب و آنرا بهعنوان شناسه و معرف خود برگزیده است لذا این موضوعات با هویت نظام چنان گره خورده است که دستکشیدن از آن برای حاکمیت چندان آسان بهنظر نمیرسد. از طرف دیگر چون این هویت بر اساس شناخت سطحی از دین شکل گرفته و از معرفت درونی دین بیبهره است بنابراین تنها آن بخش از ظواهر دین را که تامینکننده منافع حاکمیت است، مورد توجه قرار داده و با تقدس بخشیدن به آن بعثت باطلی را ایجاد که در واقع نوعی جهل مقدس را در ذهن و فکر عوام بهوجود می آورد. جاهلان که درک درستی از حقیقت دین نداشته و به پوسته ظاهری آن چسبیده اند چون از فقر اندیشه در رنجند، برای حفظ قداست ظاهری و دفاع از آموزههای نادرستی که از عالمان گناهکار آموخته اند، خود را مکلف به انجام و اجرای آن دانسته و جامعه را به مصیبت های بزرگی مبتلا میسازند.
هانا آرنت در نظریه معروف خود تحت عنوان “ابتذال شر” در کتاب آیشمن در اورشلیم و در توضیح آن آورده است که شرهای بزرگ در کل تاریخ بشر نه توسط متعصبان کور یا بیماران با مشکلات روانی بلکه به وسیلهٔ مردم عادی که استدلالهای دولت-ملتهایشان را پذیرفتهاند به اجرا درآمده و به همین دلیل از نظر این مردم اعمالشان رفتاری طبیعی بودهاست. در واقع ارتکاب به خشونت و هر نوع جنایتی بمنظور اجرای فرامین فرا دستان طبیعی و قابل توجیه است. ادوارد هرمن در توضیح بیشتر این عبارت بر روی “طبیعی جلوه دادن غیرقابل اندیشیدنیها” تأکید دارد. او میگوید “انجام کارهای هولناک به روشی منظم و سازمانیافته مبتنی بر عادیسازی است. این همان روندی است که طی آن اعمال زشت، خشن و تحقیرآمیز به یک کار عادی تبدیل میشوند.”
از آنجایی که این کاسبی ریاکارانه با دین همانگونه که گفته شد به موضوعی هویتی تبدیل شده است لذا هنگامی که موضوعی تحت تعالیم نادرست برای جاهلان قداست پیدا کرده و وجود آنها سرشار از ایمان به آن میشود، این ایمان تمام وجود آنها را تسخیر و عواطف، ذهن و فکر شان را به خود مشغول میکند. در چنین شرایطی با انسانهایی که صرفاً خواهان حفظ کرامت خود هستند به راحتی خشونت میورزند و از انجام هر کار غیر عادی ابایی نخواهند داشت. در این صورت فضا برای گفتگو مسدود و هرگونه اعمال زشت و تحقیرآمیز علیه شهروندان در قالب روشی منظم و سازمانیافته به کاری عادی و در چارچوب انجام وظیفه تبدیل و قبح این گونه اعمال غیر متعارف و دور از اخلاق، زائل می گردد.
بر کسی پوشیده نیست که مدتهاست با کمرنگ شدن حجاب در عرصه عمومی جامعه و کشف حجاب بهعنوان یک مبارزه مدنی توسط زنان و اثرات سوء حاصل از مقابله با آن توسط عوامل قدرت مسلط، نظم سیاسی برآمده از شعائر ظاهری مذهبی نیز رو به افول و از کارآمدی و مشروعیت حاکمیت برای اداره جامعه کاسته شده است. این حجم از خشونت محصول نوعی حکمرانی است که نه تنها برای سخن و نظر مردم ارزشی قائل نیست و با سرکوب و حکمرانی آمرانه چرخهی بازتولیدِ زندگی را دچار نابودی و جامعه را از سرزندگی و طراوت محروم میکند بلکه بالاتر از آن برای خود شان منزلتی قدسی و فرا زمینی قائل و خود را نماینده بلامنازع حق بر روی زمین میپندارد. “کتاب خدا را چنان می خوانند که سود ایشان است”و در تقابل با خواست عمومی، از یکسو خود را از فرصت نقد و اصلاح محروم و از سوی دیگر حق باز تولید شادی، نشاط و زندگی در فضایی آرام و دور از استرس و اضطراب را از شهروندان سلب مینماید.
اتفاقات روزهای اخیر مجدداً حاکمیت را با چالش دیگری بر سر موضوع حجاب روبرو و در تقابل جدی با بخش بزرگی از جامعه قرار داد، خرد در حکمرانی حکم میکند که به خرد جمعی تمکین شود، انتخاب پوشش و سبک زندگی را حریم خصوصی و شخصی افراد دانسته و آنرا مسئلهای اجتماعی تلقی و از تبدیل آن به موضوعی امنیتی پرهیز شود.
قهری عمیق میان مردم و حاکمیت در اثر برخوردهای آمرانه و ناکارآمدی حکومت بالاخص در سالهای اخیر بوجود آمده است لذا به تعبیر دکتر سروش “فقط به فکر هدایت مردم نباشید به فکر رضایت مردم هم باشید».
5 پاسخ
از همان ابتدا با نا روا پردازی “دوران پهلوی اول با زور چادر را از سر زنان برداشتند” نوشته را امضا کرده اید.
و بعد با مغالطه ” واقعیت این است که حجاب و پوشش زنان علیرغم اینکه بخشی از شبکه “باور و حریمِ شخصی زنان” محسوب میگردد” واقعیت بیش از یک قرن تاریخ جنبش کشف حجاب (طاهره قره العین ۱۲۶۴) را تا به خونریزی همین روزهای دردناک را بطور کلی حذف کرده اید.
و بعد هانا آرنت لعنتی رفته تا پلی به سروش بزنید تا این دین پوسیده را بطریقی ازگزند وقایع پیش رو (که همین دین عامل اصلی آن است) نجات بدهید.
از عالمان نادان هم یاد کرده اید خوب است که به نام آنها و چند عالم دانا هم اشاره ای داشته باشید.
پ.ن؛ از عجایب روزگار محبوبیت غیر عادی هانا آرنت و هایدگر نزد اصلاح طلبان است که ایندو بی محابا به اصلیترین مراجع آنها برای «توجیه موجودیت» نظام ولایی و «تلطیف»رفتار و خشونتهای این نظام بر علیه مردم تبدیل شده اند.
شماها که از پوشش مناسب خانم ها ناراصی هستید،چون وقتی زن خود رابپوشد نمی توانید از او بهره کشی واستثمار جنسی ببرید،ناراحتی شما به خاطر دلسوزی نیست.
اگر زن خود را بپوشاند قابل بهرهکشی و استثمار جنسی نیست؟!! رسالههای عملیه مراجع تقلید را خواندهای که به این دسته از زنان دستور داده در قبال یک نفقه بخور و نمیر باید به هر نوع تمایلات منحرف جنسی شوهرانشان تسلیم مطلق شوند؟! نکند سواستفاده جنسی شوهر از همسرش از نظر شما بهتر از دید تحسینآمیز یک مرد عادی به یک زن است؟؟ از زنان حرمسراها که همه محجبه بودند،کسی بیشتر مورد بهرهکشی جنسی قرار گرفته است؟! صیغه چطور، مصداق بهرهکشی جنسی هست یا نه؟؟ بس است شعارهای بیمعنی!
مطلبی که مبتنی بر توهین به باورمندان به حجاب نوشته شده و تمام زنان محجبه را سربازان پیاده نظام دستگاه سرکوب تلقی کرده است. حال انکه دعوا بر سر «اجبار» به حجاب است و نه «حجاب». زنان محجبه بسیاری در داخل مخالف ۱۰۰٪ اجبار به حجابند و زنان مسلمان فراوانی هم در کشورهای ازاد همچنان محجبه اند. ندیدن این دو مولفه مهم و کلان، موجب توهین به باورمندان به حجاب شده و نویسنده در کینه ایی که از اجبار به حجاب به خود حجاب پیدا کرده ناتوان از تفکیک این سطوح از هم شده. عجیب است که وبسایت زیتون به این چنین مطالبی فرصت انتشار می دهد. سپاس
میشه فقط یک آدرس و سند معتبر از زمان خود ارائه بدهید که نشان دهد چادر را به زور از سر زنان برداشتند. حداقل از ادمهایی که دستی در قلم دارند انتظار می رود که منابع خودشان را از پای منبر و محاوره انتخاب نکنند . انقدر این دروغ شاخدار که چادر را با زور از سر زنان برداشتند تکرار کردن که واقعا یه عده باورشون شده مطلقا چنین اتفاقی در هیچ جای ایران رخ نداده
دیدگاهها بستهاند.