یکی از ویژگیهای بارز تحقیقات اجتماعی و سیاسی در ایران مرکزمحوری و بیتوجهی به اتفاقات و حوادث مناطق پیرامونی است. این درحالی است که اکثر تحولات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی مناطق حاشیهای و پیرامونی از مرکز کشور تاثیر میپذیرد و با هم ارتباط مستقیمی دارند. به همین دلیل، فهم کلی از جریانات و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بدون توجه به رخدادهای مناطق دور از مرکز و تحلیل آنها امکانپذیر نیست.
مرگ مهسا امینی، زن جوان کرد و سنی، در تهران و خبر تجاوز یکی از فرماندهان پلیس به ماهو، دختر پانزده ساله بلوچ، در چابهار از طریق فضای مجازی به سرعت در میان مردم ایران و جامعه بینالمللی انعکاس یافت. این دو حادثه با نارضایتی گسترده مردم ایران از حاکمیت گره خورد و خشم جمعیت وسیعی از مردم ایران را از تمام اکناف کشور بر انگیخت و باعث همبستگی مردمان سراسر کشور شد. بهروال همیشگی سکوت و عدم شفافسازی و دروغبافی های نیروهای قضائی و امنیتی آتش خشم را در جامعه بیشتر شعلهور کرد.
اگرچه معمولا اتفاقات مناطق پیرامونی (از کردستان تا بلوچستان) در شرایط خفقان و دستگاه پلیسی حاکم توسط مردم مرکزنشین دیده نمیشد اما مرگ این دو بانوی جوان در سراسر ایران پیچید و احساس همبستگی و همدردی اکثریت ملت را یههمراه آورد. و اکنون سه هفته است که شاهد گسترش اعتراضات به گوشه کنار ایران بودهایم و تمام اصناف و اقوام و مذاهب و طبقات اجتماعی نیز با آن همراهی کردهاند.
در دوران مدرن هم استراتژی سیستم قوممحوری استبداد حاکم در ایران، با سوءاستفاده از جبر جغرافیایی و دوری از مرکز، در جهت به حاشیهراندن پیرامون، سیاست سرکوب را دنبال کرده است. ولی این بار مردم این کشور صدای مردم حواشی را هم شنیده و اکنون در کنار هم در مقابل سیستم توتالیتری حاکم برخاسته اند. اکنون حرکات اعتراضی بهصورت یک جنبش اجتماعی عظیم تمام کشور را فراگرفته است و همه با هم یکصدا به دنبال دموکراسی، آزادی ، عدالت و نفی هرگونه تبعیض هستند.
برای ساکنان فلات مرکزی ایران تا پیش از جمعه خونین زاهدان سؤال این بود؛ که چرا در شهرهای پیرامونی مثل بلوچستان خبری از اعتراضات نیست و به جنبش هموطنانشان نمی پیوندند. اما شهروندان بلوچستان در زاهدان و چابهار، هم با غلبه بر ترس و فشار نهادینه شده در منطقه (با دو هفته تاخیر) به اعتراضات مدنی ملت ایران پیوستند ولی نیروهای سرکوب نه تنها معترضان بلکه نمازگزاران داخل مسجد را هم به رگبار بستند، تا جایی که روزانه بر شمار قربانیان تیرخورده افزوده میشود.
شدت بیرحمی و خشونت سرکوبگران در زاهدان در مقایسه با دیگر مناطق بسیار وحشتآور بود. این برخورد قهرآمیز و سبعانه نشان میدهد که حکومت ایران مرزنشینان را به چشم شهروندان درجه چندم نگاه میکند. در اعتراضات مدنی زاهدان از ماشین آبپاش و پینتبال و ساچمه خبری نبود و ماشین سرکوب با مهمات و سختافزارهای جنگی به نمازگزاران و معترضان یورش برد و دهها نفر را در خون غلتاند. به قول زنده یاد هوشنگ گلشیری٬ آنقدر عزا سرمان ریختهاند که فرصت سوگواری نداریم…
اکنون برای ساختن آیندهای دموکراتیک و روشنائی بخش همه در کنار هم قرار گرفتهایم. انسانیت، عدالت و برابری و حقوق برابر زنان با مردان و رفع تبعیض در شعار زن، زندگی آزادی جمع شده است.