یادداشت

گذار از جمهوری اسلامی، سناریوها و هزینه‌ها

جنبش «زن، زندگی، آزادی» وارد چهارمین هفته ظهور و بروز خیابانی خود شده است؛ جنبشی که ترکی عمیق روی ساختار حقیقی جمهوری اسلامی انداخت و صدای لرزه پایه های آن در سراسر جهان شنیده شد. جان باختن زنده‌یاد مهسا امینی را شاید بتوان با ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ مقایسه کرد. روزی که جرقه انقلاب ۵۷ در قم زده شد و جمعی از روحانیون و متدینین در قم در اعتراض به یادداشت روزنامه اطلاعات درباره روح‌الله خمینی تظاهراتی برپا کردند و سرکوب شدند. آن اعتراض و سرکوب بازتاب گسترده‌ای در سراسر کشور داشت و هر روز در نقطه ای از کشور اعتراض و اغتشاشی برپا شد و نهایتا پس از گذشت یک‌سال از حکومت پهلوی گذر کرد. با این تفاوت که آن روز بهانه انقلاب توهین به یک مرجع تقلید و رهبر مذهبی بود اما اکنون بهانه انقلاب قتل یک دختر مظلوم به خاطر حجاب، کرد بودن و اهل تسنن بودن. یعنی انقلابی علیه تبعیض جنسی، قومی-نژادی و مذهبی.

اکنون بسیاری از ایرانیان نگران آینده ایران هستند، با وجود امیدواری بسیاری که برای تغییر در اوضاع و احوال کشور به‌وجود آمده است. کانون اصلی این نگرانی نحوه گذار از جمهوری اسلامی است، هرچند نگرانی بر سر سرکوب این جنبش مدنی نیز بر جای خویش باقی است.

در مسیر گذار از جمهوری اسلامی سه سناریوی احتمالی قابل تصور است.

نخست جنگ داخلی است. جنگ داخلی زمانی اتفاق می افتد که نه دولت قادر باشد اعتراضات را کاملا سرکوب کند و نه مخالفان بتوانند حاکمیت را به زیر بکشند. در این سناریو اگر دامنه اعتراضات و میزان خشونت هم‌زمان با هم ادامه یابد، امکان مسلح شدن معترضان با حمایت و دخالت نیروهای نیابتی مسلح در غرب و شرق متصور است.

سناریوی دوم تکرار بهمن ۵۷ است. یعنی با اعلام بی‌طرفی نیروهای مسلح، انقلاب پیروز می شود و حاکمیت در دست مخالفان قرار می‌گیرد. اما با وجود آنکه توافقی عمومی میان مخالفان برای اداره کشور پس از جمهوری اسلامی تا کنون بوجود نیامده و قرار است به دوره پس از گذار موکول شود؛ با شناختی از که روحیات و مواضع نیروهای سیاسی مخالف وجود دارد؛ ریسک تکرار حوادث انقلاب ۵۷ و استقرار یک حکومت خودکامه دیگر کاملا قابل پیش‌بینی است.

عطا هودشتیان در کتاب نظریه نوین سیاسی، و نظریه ۲۱ می نویسد: «آنچه هرج و مرج پس از سرنگونی جمهوری اسلامی را تقلیل می‌دهد توافق عمومی بر سر مهمترین موازین میان نیروهای اصلی اپوزیسیون پیش از سرنگونی و انتقال قدرت است. تجربه تخریب و در هم‌ریزی در انقلاب‌های قرن ۲۰ و نیز در لیبی، سوریه و مصر در قرن حاضر نشان می دهد که نباید ایجاد نظم سیاسی پس از سرنگونی را به دست برتر یک نیروی اپوزیسیون بر دیگر نیروها واگذار کرد. نظم سیاسی را باید بر اساس توافق نیروهای اصلی متحقق کرد نه برتری یک نیرو بر دیگری.»

سناریوی سوم دست زدن حکومت به یک‌سری اصلاحات اساسی است از جنس امتیازاتی که محمدرضا پهلوی در آستانه انقلاب پیشنهاد و اجرا کرد، مانند انحلال ساواک، آزادی رسانه‌ها، نخست‌وزیری بختیار و هم‌چنین خروج شاه از کشور. یعنی دست کم علی خامنه‌ای نیز همچون شاه بپذیرد که از باید از قدرت کنار رود و اختیارات خود را به شورایی واگذار کند که بخش‌های متنوع جامعه را نمایندگی می‌کند؛ آزادی به مطبوعات و گروه‌های سیاسی با هر گرایشی داده شود؛ مقدمات رفراندوم برای اصلاح قانون اساسی فراهم شود؛ سپاه در ارتش ادغام شود و اصلاحاتی جدی در ساختار قوه قضاییه شکل گیرد. اما این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که در شرایط فعلی نه جمهوری اسلامی آن‌قدر ضعیف شده که بخواهد به مخالفان امتیاز دهد و نه مخالفان چنان قدرت گرفته‌اند که بتوانند جمهوری اسلامی را به اعطای چنین امتیازاتی وادار کنند.

بدیهی است هیچ سناریوی دیگری جز این سه احتمال پیش روی آینده ایران وجود ندارد. از این رو با منطق هزینه و فایده می‌توان گفت سناریوی اول که می‌تواند پای کشورهای خارجی را نیز به کشور باز کند پر هزینه‌ترین سناریو و سناریوی سوم که بازی برد-برد برای حاکمیت و مخالفان است کم‌هزینه‌ترین سناریو است. از این رو جنبش مدنی گذار از جمهوری اسلامی قاعدتا باید سناریویی را انتخاب کند که هزینه کمتری دارد.

روشن است که راه تحقق هر کدام از این سناریوها قدرت گرفتن مخالفان تا جایی است که جمهوری اسلامی قدرت مخالفان را باور کند. آن‌گاه این بسته به تعامل مخالفان و حاکمیت دارد که برای مقابله با یکدیگر تعامل را بر می‌گزینند تا تقابل. روند موجود نشان می‌دهد که هر چه زمان بیشتر می‌گذرد، افراد بیشتری جذب جنبش می‌شوند. از سوی دیگر هیچ برآورد دقیقی از توان ماشین سرکوب جمهوری اسلامی وجود ندارد. اما روشن است که اگر هم‌زمان با رشد جنبش، حاکمیت هم‌چنان بخواهد از توان سرکوب خویش برای تداوم بقای خویش استفاده کند و مخالفان را نادیده بگیرد؛ جنبش را ناگزیر به سمت سناریوهای پر هزینه‌تر سوق خواهد داد. از طرف دیگر نحوه تعامل مخالفان با حاکمیت نیز می‌تواند در تحقق سناریوهای توصیف شده موثر باشد. بدیهی است به همان میزانی که مخالفان همچون دوره انقلاب ۵۷، نخواهند با حاکمیت تعامل کنند، امکان « گذار کم‌ هزینه‌تر از جمهوری اسلامی» نیز کاهش خواهد یافت.

Recent Posts

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ملاحظاتی فرامحتوایی بر یک مناظره؛ عبدالکریم سروش و فقه

۱. بدیهی است که می‌توان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره عبدالکریم سروش با…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ترامپِ جنگ‌افروز

دونالد ترامپ، چهره جنجالی این سال‌های آمریکا و جهان، پس از سال‌ها تلاش و پایداری…

۱۸ آبان ۱۴۰۳

معنای بازگشت ترامپ برای اقتصاد ایران چیست؟

بازگشت ترامپ به کاخ سفید، بن‌بست راهبرد "نه جنگ، نه مذاکره" رهبر حاکمیت ولایی را…

۱۸ آبان ۱۴۰۳