یادداشت

خیزش «نسل زِد» و ایران فردا

الف) مدخل سخن:
حوادثی در ایران امروز جریان دارد که پیش از هر گونه اظهار نظر در باب آن، باید از چند کار دوری جست:

۱.گرچه این جریانات ادامه تحول‌خواهی و جنبش‌های اجتماعی دست کم تاریخ معاصر ایران است، اما اگر آن را بدان پیشینه تقلیل دادیم،  اولا: سخن تازه‌ای در میان نیاوردیم و ثانیا: راه فهم درست سوژه تازه را می‌بندیم و از شناخت دقیق باز می‌مانیم. بله! این داستان ادامه حرکت آزادی‌خواهان ایرانی است؛ اما از جنس دیگر و با سرعت بیشتر و لاجرم با نتایجی درخشان‌تر، با توضیحی که در پی می آید.

۲.معمولا چه سیاست‌گذاران و چه اهالی آکادمی در ایران، پیوسته شتاب دارند برای هر چیز نسخه بنویسند و نتیجه بگیرند که چه باید کرد؟ این پرسش را زمانی می توان درست پاسخ داد که اول از چیستی و کیستی سوژه، درک درست داشته باشیم! به نظرم از کارگزاران اصلی جنبش فعلی، متاسفانه شناخت درست وجود ندارد. پس خوب است کمی به عقب بازگردیم و با حوصله به تامل بنشینیم.

ب)نسل زد ایرانی
۱.می‌دانیم که پس از جنگ دوم جهانی، از نسل‌های انسانی قرن ۲۰ و پس از آن طبقه‌بندی صورت پذیرفته و به نسل میان سنین سال‌های ۱۹۹۵ تا حدود ۲۰۱۰، نام «نسل زد» (Z) نهادند. این نسل به ویژه در جامعه ما (متولدین حدود سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۰) قطعا نسل دیجیتال و اینترنت است. یعنی از زمانی که خود را شناخت، کودک موبایل و تبلت به دست است و به سهولت از طریق اینترنت و دنیای مجازی با جهانیان هر قدر که اراده کند، در تماس است و آگاهی شگرف و مهارت‌های محیرالعقول دارد. از کرامات این نسل آنکه همه محدودیت‌های ایجاد شده در دنیای خود را دور می‌زند و چون از آگاهی‌های باورنکردنی برخوردار است، دیگر با زور و تزویر، به عقب باز نمی‌گردد. او سلطه‌گری را چون خوب و آگاهانه حس می‌کند و می‌شناسد، هرگز زیر بار ستم نمی‌رود.

۲. شک نکنید که نسل پس از آنها (دهه نودی ها) هم ماهرتر و دیجیتالی‌تر خواهد شد و مطالبات پر شتاب‌تری (از «متاورس» و «اینترنت اشیا» گرفته تا ….) خواهند داشت. پس با «موج کوتاه مدتی» از مطالبات نیز مواجه نیستیم که با اندکی صبر، دوباره وضع به حالت پیشین باز گردد. داده‌های عظیم نسل زِد و نسل پس از آن، سبب می شود که مقامات و حتی سایر نخبگان فکری از آنان عقب افتند و بی‌جهت نیست که به‌درستی گفته می‌شود: «متوسط هوش نسل جدید از مقامات بالاتر است»!

۳.نسل قدیم؛ به ویژه بالای ۸۰ ساله‌ها حتی اگر بخواهند و بتوانند اینان را هم کنترل کنند، چون پیمانه‌شان پر شده، کم‌کم باید غزل خداحافظی را بخوانند و ایران را خواه ناخواه بدینان بسپارند. تا ابد که نمی‌توان برای نسلی خلاق، ماهر و آگاه، قیم‌مابانه تصمیم گرفت! (جدای از اینکه اصلا فرهنگ تازه تاسیس را از این نسل به هیچ عنوان نمی‌توان ستاند! و هنوز اول عشق است؛ سخن دنباله دارد!) حکومت حتی از خانواده‌ها و بزرگترهای اینان نیز نمی‌تواند انتظار یاری داشته باشد، چون واقعا در طی چند دهه به همگان بد کرد و همه طبقات و شئونات را از خود رنجاند و… از این رو نسل قدیم هم دلیلی ندارد با نسل تازه مخالفت کند و دنیای آنان را که به وضوح زیبایی‌های خاص خود را دارد، نفی کند. اینجاست که خواسته‌های اینان، به سایر خواسته های متنوع و بلاجواب ملت، ضمیمه و اضافه می گردد.

۴.نسل زِد، خیلی چیزها را متفاوت می‌بینند و دگرگون می‌خواهند. مثلا ایده «نیازهای اساسی مازلو» بسیار مورد بهره‌برداری اهالی دانش در تحلیل مناسبات انسانی بود؛ اما قطعا برای این نسل نیازهای اساسی دیگری (مثل نیاز به اینترنت؛ آن هم از نوع پر سرعتش! و….) را باید بدان موارد افزود. فراتر از نیاز اساسی، در سایر ابعاد نیز نسل زِد، ایران غمگین، عقب مانده و ایزوله شده در خود را نمی پسندد؛ آنها ایرانی شاد، پیشرفته و در تعامل با جهانیان را می‌پسندند. پس اینان مشکلی با دین و کشور نه تنها ندارند، بلکه روایت سازنده‌تر و سرزنده تر از آن خواهند داشت. کافی است روی همین شعار خلاقانه، عاطفی، همه جانبه و تاثیرگذارشان یعنی «زن، زندگی، آزادی» تاملی داشت و آن را با سایر شعارهای جنبش‌های پیشین مقایسه کرد. این نسل هنجارها و ارزش‌های خویش را خواه ناخواه و دیر یا زود به کرسی می‌نشاند، بدون اینکه نسبت به سرفرازی کشورش ذره ای کم بگذارد، زیرا شعارش «جانم فدای ایران» است.

۵.به نظرم با اتفاقات این ایام، نه تنها اصحاب حاکمیت، بلکه کل جامعه باید خود را برای تغییرات اساسی آماده سازند. دیگر این سامان به روزهای پیش از مهرماه ۱۴۰۱ باز نخواهد گشت و تاثیرات این خیزش به صورت آشکار و پنهان در جای جای دولت و ملت به چشم خواهد آمد. دیگر تشدید روایت‌های ایدئولوژیک در جامعه از طریق رسانه‌های رسمی و حتی نهادهای آموزش ممکن نیست؛ ایده حکومت یک‌دست، غیر کارآمد و مهندسی صندوق رای و … به محاق می رود؛ شیوه زندان‌بانی و زندان‌داری دچار تحول می‌شود و… حتی این نسل آداب و اخلاق خویش را به نسل‌های پیشین هم تا حد بالایی تزریق خواهد کرد زیرا بهترین شیوه تعامل با این نسل، گفتگوست و در «گفت و شنود»، دست اینان خیلی پر است و دانش و مهارتشان به سایرین سرریز می گردد.

ج)نتیجه
نسل جدید برخلاف تصور اصحاب قدرت و قلم‌فروشان، تجمل زده، ترسو، فاسد و… نیست، بلکه نسلی آگاه و شجاعی است با مطالبات کیفی‌تر و انسانی‌تر و به قدری هم هشیار و با عزم و جزم است که خواه ناخواه سرنوشت ایران را آن‌گونه که خود می‌خواهد رقم می‌زند و همگان را (تند و کند؛ خواه و نا خواه ؛ مستقیم و غیر مستقیم؛ دیر یا زود) با خود همراه می سازد. به ویژه که «دختران»، یعنی «مادران فردا» در این جنبش نقش بی‌بدیل و پیشتازی دارند.

Recent Posts

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ملاحظاتی فرامحتوایی بر یک مناظره؛ عبدالکریم سروش و فقه

۱. بدیهی است که می‌توان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره عبدالکریم سروش با…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ترامپِ جنگ‌افروز

دونالد ترامپ، چهره جنجالی این سال‌های آمریکا و جهان، پس از سال‌ها تلاش و پایداری…

۱۸ آبان ۱۴۰۳

معنای بازگشت ترامپ برای اقتصاد ایران چیست؟

بازگشت ترامپ به کاخ سفید، بن‌بست راهبرد "نه جنگ، نه مذاکره" رهبر حاکمیت ولایی را…

۱۸ آبان ۱۴۰۳