زیتون–چند روزی است که سکان هدایت یکی از وزارتخانههای مهم ایران به نام «وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی» به یک «وزیر خودی» به نام سید صولت مرتضوی سپرده شده است. این اتفاق بعد از آن روی داد که وزیر پیشین خودی و جوان به نام حجت عبدالملکی، عملا این وزارتخانهی عظیم و ثروتمند را به لبهی پرتگاه برد و غالب کارشناسان زبده و کاربلدهای قدیمی وزارتخانه را به این سو و آن سو پرت کرد و بیرون انداخت، اما سرانجام، مشخص شد که خود او هم به درد این وزارتخانه نمیخورد و باید چمدانش را جمع کند و برود.
پس از حجتالله عبدالملکی، ابراهیم رئیسی فردی به نام زاهدی وفا را برای این پست در نظر گرفت. اما حواشی مرتبط با تابعیت خارجی فرزندان او در کنار ثروت چند هزار میلیارد تومانی، موجب شد از نشستن پشت میز وزارت باز بماند. چنین شد که قرعهی فال به نام صولت زدند و او با ۱۷۶ رای موافق، ۶۴ رای مخالف ، ۱۳ رای ممتنع و ۵ رای باطله از مجموع ۲۵۸ آرای ماخوذه، ردای وزارت بر شانه انداخت.
وزارت کار، شستا، نشستن در ساحل طلا
وزارت کار، یک وزارتخانهی بسیار ثروتمند و مهم است و سرمایههای عظیم تامین اجتماعی و شستا، موجب شده که این دریای پول و نعمت، در کنار کارتلهای عظیمی همچون خاتم، برکت، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی، به قبلهی آمال بسیاری از چهرهها و گروههایی تبدیل شود که در جستجوی دست یافتن به بالاترین میزان منابع مالی هستند.
از دوران احمدینژاد، این وزارتخانه همواره ماجراها و حواشی عجیبی را پشت سر گذاشته است. او افراد ناتوان و حاشیهداری همچون کاظمی، مصری و محصولی را به عنوان وزیر به ساختمان خیابان آزادی فرستاد و هر کدام از آنان به شکلی، به سرمایههای عظیم صندوق بازنشستگان و داراییهای آن لطمه زدند و علاوه بر وزرای کارنابلد، افرادی همچون مرتضوی، دادستان اسبق، زنجیرهی تخریب و تاراج را کامل کردند. اما به جرات میتوان گفت؛ در دوران رئیسی، وزارت کار، به فرجامی بسیار تلختر از قبل، گرفتار شد. «حجتالله عبدالملکی»، جوان خامی که غیر از تحصیل در دبیرستان سپاه و دانشگاه امام صادق و فعالیت به عنوان گویندهی یک برنامهی مسابقهی تلویزیونی، دانش و کولهباری نداشت و در حضور سید علی خامنهای مدعی شده بود که با مبالغ اندک میتوان مشکل بیکاری را حل کرد، در مدت زمانی کوتاه پس از معرفی به عنوان وزیر کار، ساختار این نهاد ثروتمند را در هم کوبید و آش آن قدر شور شد که آشپزخانه از او درخواست استعفا کرد. اما با اندکی کنکاش در سوابق سید صولت، میتوان متوجه این واقعیت شد که هنوز هم، در بر همان پاشنهی قدیمی در حال چرخیدن است و کارنامه و سوابق مرتضوی نشان میدهد که انتخاب اغلب چهرههای کابینهی رئیسی و بالاتر از آن، پیشرفت در نظام جمهوری اسلامی، از الگوهای آشنا تبعیت میکند.
از بسیج باباحیدر تا ستاد انتخابات و وزارت
سید صولت مرتضوی، در سال ۱۳۴۰ در باباحیدر چهار محال و بختیاری به دنیا آمده است. به گفتهی خودش، پدر او، یک روستایی فعال بوده که علاوه بر دامپروری و کشاورزی، در کار دلالی فروش زمین و خانه بوده و به شکل مخفیانه، پذیرای طلبه و روحانیون فراری بوده که از دست شاه به روستاهای دوردست گریختهاند.
مرتضوی، در عمر ۶۱ سالهی خود، پستهای فراوانی داشته اما نکتهی مهم اینجاست که برای رسیدن به هیچکدام از موقعیتها، نه آموزشی دیده و تحصیلات خاصی را از سر گذرانده و نه صاحب تجربهی فنی و عملی بوده است! او مقطع دبیرستان را در دانشسرای تربیت معلم گذرانده و بعدها به خاطر نداشتن مدرک مرتبط، در شهرداری مشهد با مشکل روبرو شد. اما حالا، او نیز به جرگهی «دکترهای جمهوری اسلامی» پیوسته و ظاهرا موفق شده به یک باره، از دانشگاه خصوصی «عدالت» مدرک دکترای حقوق عمومی بگیرد. این نیز یکی از آن موضوعات آشنا در تاریخ دولتهای جمهوری اسلامی است و ناخودآگاه، خواننده را یاد مدرک دکترای حقوق محمد رضا رحیمی معاون رئیس جمهوری در دوران احمدی نژاد و دکترای کردان وزیر کشور میاندازد.
نمودار شگرفِ رشد صولت در دستگاه جمهوری اسلامی
اگر بخواهیم برای بررسی روند رشد و برآمدن صولت مرتضوی از روستای دورافتادهای در استان چهار محل بختیاری تا نهاد ریاست جمهوری و وزارت کار، نموداری رسم کنیم، قطعا اتصال نقاط آن از خطوط زیر صفر به بالاترین خطوط نزدیک به مثبت صد، بسیار دشوار خواهد بود.بگذارید پستهای سید صولت مرتضوی از آغاز تا امروز را با هم مرور کنیم:
عضو بسیج باباحیدذ
فرماندهی بسیج باباحیدر
حضور در جبهههای کردستان و جنوب
عضویت در نیروی ویژهی سپاه
شرکت در آزمون تربیت معلم با امتیاز بسیج
قبولی در تربیت معلم
به جای معلم شدن، عهدهدار شدن پست معاونت آموزش و پرورش شهرستان
کارمند فرمانداری فارسان
بخشدار مرکزی فارسان
فرماندار لردگان
انتخاب در سال ۱۳۷۶ به عنوان فرماندار بیرجند
بگذارید تا اینجای کار را به این شکل مرور کنیم که سید صولت مرتضوی از ۱۸ سالگی که به عضویت بسیج درآمده تا ۳۶ سالگی که به عنوان فرماندار بیرجند انتخاب شده، سرعت چندانی نداشته است. شاید به همین خاطر بوده که بخشی از وقت و سرمایهی خود را وقف فعالیت غیرمستقیم در بازار کرده و در حد توان ثروت اندوخته و در عین حال، روابط نزدیکی با چهرههای سیاسی و امنیتی داشته است. همین روابط موجب شده که در سال ۱۳۸۸ از سوی مصطفی محمد نجار به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور برگزیده شود. این یک نقطهی عطف و جهش طلایی در حیات صولت است. پرش از فرمانداری لردگان و بیرجند به معاونت وزیر و ریاست ستاد انتخابات.
صولت، برای مهندسی انتخابات، زحمات بسیاری کشید. او روابط نزدیکی با خود احمدی نژاد و رحیم مشایی داشت. اما بنگرید دیگر پستها و سوابق اجرایی صولت را:
ریاست سازمان اموال و املاک بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی
شهردار مشهد
استاندار خراسان جنوبی
مدیرکل اقدامات تأمینی سازمان زندانها
مدیرکل امور اداری و مالی سازمان زندانها
مدیر مسئول روزنامه حمایت
دبیر اجرایی انجمن روزنامه نگاران مسلمان
دبیرکل انجمن روزنامه نگاران مسلمان
ریاست ستادهای استانی سید ابراهیم رئیسی
مدیرعامل سازمان موقوفات آستان قدس رضوی
معاون اجرائی رئیس جمهور در دولت سیزدهم
صولت، در بسیاری از مقاطع، همچون یک آچار فرانسه و «آدم خودی» قلمداد شده که طیف وسیعی از پستها و مسئولیتها را تجربه کرده است و هنوز هم مشخص نیست استعداد واقعی او در کدام زمینه است. آیا او یک چهرهی امنیتی موذی و زرنگ است یا یک لابی و معاملهگر؟ او یک «جمعکن» است یا «تمیزکن»؟ او موظف است از برخی سرچشمهها ماهی بگیرد و در سرچشمههاب دیگر بریزد؛ یا به طور همزمان بر کل سرچشمهها نظارت میکند؟ جواب این سوالات چندان مشخص نیست اما هر چه هست، این است که از دید نظام، صولت دو ویژگی مهم دارد: او به مام معنی کلمه «خودی» و «مطیع» است.
صولت مرتضوی در دوران فعالیت خود در شهرداری مشهد، به خاطر داشتن مدرک غیرمرتبط و همچنین به دلیل تخلفات مالی و ممانعت از حسابرسی با نظر دیوان محاسبات کشور از شهرداری مشهد عزل شد. سپس از سوی دیوان عدالت اداری به پنج سال انفصال از خدمت در دولت محکوم شد. علاوه بر این، اتحادیه اروپا طی تصمیمی در تاریخ ۴ فروردین ۱۳۹۱، هفده مقام ایرانی از جمله صولت مرتضوی را به دلیل نقشی که در نقض گسترده و شدید حقوق شهروندان ایرانی داشتهاند، از ورود به کشورهای این اتحادیه محروم کرد. کلیه داراییهای این مقامات نیز در اروپا توقیف شد. در بیانیه اتحادیه اروپا، به این اشاره شده بود که صولت مرتضوی (در زمان تصدی معاونت سیاسی وزیر کشور)، در هدایت روند سرکوب شدید شهروندان، نقش داشته است. اما هیچکدام از این حواشی حقوقی مانع کار نشده و حالا هم یکی از مهمترین وزارتخانههای ایران را در دست گرفته است.
بر اساس این الگو، میتوان به این جمعبندی نهایی رسید که مراکز ثروت و قدرت در جمهوری اسلامی، برای حفظ بقا و منافع خود، از مهرهها و چهرههایی استفاده میکنند که روند برآورده شدن و بالا آورده شدن آنان، همچون پخش یک فیلم سیاه و سفید با دورِ تند است.
یک پاسخ
با سلام
تا جایی که من خاطرم مانده سید صولت مرتضوی برادر زن عبدالله کوپایی استاندار خراسان در زمان هاشمی رفسنجانی است و به واسطه ی او به فرمانداری رسید.سید صولت آدم با هوش و زرنگی نیست بلکه مهمترین ویژگی او اطاعت و فرمانبری از روحانیت است. وقتی فرماندار بیرجند شد اولین اقدامش امضای پیمانی با روحانیت منطقه بود که در آن متعهد شده بود هیچ کاری را بدون صلاحدید و اجازه ی روحانیت شهر انجام ندهد و واقعا چنین نیر کرد. در دوم خرداد او فرماندار بیرجند بود و بعد با یک اصلاح طلب جایگزین شد اما به واسطه ی همان ارتباط مریدانه با روحانیت شهر توسط بختیاری که آن زمان در قوه قضائیه سمتی داشت به آن قوه منتقل شد. احمدی نژاد که آمد بیرجند مرکز استان تازه تاسیس خراسان جنوبی شده بود و او به خاطر دهن کجی و نیز دلجویی از روحانیت محلی سید صولت را این بار در قامت استاندار به بیرجند برگرداند.
شخصا به مناسبتی دو جلسه ی طولانی با او داشته ام و با اطمینان می گویم که او فردی است با بهره ی هوشی بسیار پایین، شاید پایین تر از ریسی، تنها امتیاز او فرمانبرداری مطلق و بی چون و چرای او از بالادستی هاست .
در پایان یکی از جلسات که گمان می کردم موضوع را بخوبی و با مدارک و مستندات برای او توضیح داده ام ، و او در تمام آن مدت فقط خمیازه می کشید، با نهایت تعجب از من پرسید،: من نفهمیدم که باید چکار کنم؟ به من بگو تا همان کار را بکنم!!!
دیدگاهها بستهاند.