در رسانهها اظهار نظری از بهزاد نبوی منتشر شد که مهمترین سخنش این بود که خودش از ۸۸ به بعد به جایی رسید که انقلاب کردن اساسا خطاست و در باب جنبش اجتماعی «نسل زد» هم گفت که نمیتوانیم با معترضان برانداز، همسو شویم و ما میخواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم.
و اما چند نکته در باب این مواضع:
۱. در دهه ۶۰ نوارهای کاست بهزاد نبوی در باب «آموزش روش تحلیل سیاسی»، دست بهدست میشد. الان خودشان اقرار میکنند که تلاش برای انقلاب خطاست؛ ناگفته این سخن این است که تمام تحلیل های این چریک پیر، در پیش از انقلاب (برای ایجاد انقلاب) و سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب خطا بود! اما پرسشی هم می توان اکنون داشت که از کجا مطمئنید تحلیل کنونی شما خطا نیست؟
۲. میگویید میخواهید از درون نظام را اصلاح کنید! خوب بکنید تا همگان ببینند! مگر کسی جلوی شما را گرفته است؟ مثلا به ما بگویید در این سالهای اخیر که «مجلس تقلبی- انقلابی» و «رئیس جمهور انتصابی» را با ایده «دولت یکدست» ساختند، یک قلم کار موثر شما به نفع کشور و ملت چه بود؟ سرزندهترین اصلاحطلبان «مصطفی تاج زاده» بود که ارتباطش را با مردم حفظ کرد و با زبان و گفتگو به نصیحت مقامات پرداخت، و نتیجه کار مدنی آرام و اصلاحطلبانه را می بینید (تامین جانی حتی در زندان ندارد)! نگرانم اندک آبرویی که «مصطفی» با شهامت، شجاعت و صداقت برای جریان اصلاح طلبی دست و پا کرد را امثال «بهزاد» برباد دهند!
۳. نمیخواهید با این نسل معترض همسو شوید؛ نشوید. اما مگر واجب است اظهار نظر نسنجیده و ناوقت کنید و نسل جدیدی را کاملا از جریان اصلاحطلبی برانید؟ میتوانید مثل همین سالهای اخیر آرام «تدبیر منزل» کنید و بگذارید نسل جوان راه خویش را برود. حتی اگر میخواهید امتیازی از حاکمیت هم بگیرید، مگر قبلا نمیگفتید «فشار از پایین و چانهزنی از بالا»! حالا قدری چانهها را بجنبانید و ثمره اش را به دیگران نشان دهید.
۴. هنوز به اینجا نرسیدم که بهزاد نبوی را «عافیتطلب و یا فرصتطلب» بدانم، ولی برایم عجیب است که این چریک مثلا تحلیلگر، چگونه به ذهنش نرسید که در منازعه طرفین، دست کم برای حفظ ظاهر هم که شده است نهیبی به کسانی می زد که با تفنگ، گاز اشک آور و هر گونه اعمال خشونت به جان نسل جدید افتادند و از آنان تنها توقع سکوت، تعبد و تسلیم دارند؟ چرا اگر هم بنا به مصالح کشور، با توصیه اصحاب قدرت! چنین موضع یکطرفه ای گرفتند، دست کم امتیازی برای مطالبات مردمی میگرفتند و میگفتند حال که اینان قدری کوتاه آمدند، شما نیز قدری کوتاه بیایید؟ وگرنه موضعگیری «میرحسین موسوی» را ببینید که یکبار هوشمندانه نسبت به اتفاقات اخیر موضع گرفت؛ و به جای مرزبندی با مردم، از «نظامیان» خواست در کنار مردم باشند!
۵. اینکه لازم است از خشونت حتی در مبارزه بپرهیزیم، سخن درست و حقی است؛ اما این تجویز شامل هر دو طرف چالش میشود. نمیشود یکطرف بی مهابا بکشد، بزند، زندانی کند، اعتراف بگیرد، دروغ بگوید، تهمت بزند، و… اما طرف دیگر دعوت به مطالبات آرام شود! یک طرف حتی گام کوچکی را رسما به عقب برندارد، اما گروه معترض به خانه اش باز گردد. دست کم میتوانستند از طریق «مجمع تشخیص مصلحت»، مثلا طرح حجاب اجباری را موقتا متوقف سازند؛ فیلترینگ فضای مجازی را بردارند و…. آنگاه بهزاد نبویها رگ غیرتشان برآمده و از معترضان درخواستی داشته و یا حتی اعلام برائت کنند. وگرنه این تحلیل سیاسی بیوقت، نسنجیده و سطحی، جز آفت برای اصلاحطلبان، هیچ ثمری در پی ندارد. این نقطه نظرات به قدری مسموم است که من اگر جای جناب «سید محمد خاتمی» بودم، به صراحت موضع می گرفتم و اعلام می کردم که «بهزاد» از طرف خودش در پیری حالا چیزهایی گفت؛ خیلی جدی نگیرید.
6 پاسخ
ممنون از جناب منصورنژاد که اشتباه فاحش بهزاد نبوی را گوشزد کردند.
به واقع دریغ است که جنبش حاضر از جنبش سبز بهره ای و ارثیه ای نبرد، که در ظاهر چنین است. و از بهزاد نبوی، کسی که از زندانیان کودتای سال ٨٨ هست انتظار نمیرفت که تجربه و درسهای آنسال را چنین بیمقدار به باد بسپارد.
جنبش نسل جوان امروز نبازمند فرهنگ مبارزاتی بجای مانده از دهه های قبل بخصوص جنبش سبز است. اتحاد وسیع اقشار گوناگونی که امروز به پا خاسته اند ادامه اتحادیست که در سال ٨٨ شکل گرفت و حامیان و همراهان آن جنبش وظیفه دارند که میراث گفتمانی آن جنبش را بروز کنند و توشه راه مبارزین امروز سازند. اگر این نسل به پا خاسته زبانش قاصر از بیان بلیغ خواسته های تاریخی جامعه هست و دچار لغزشهایی میشود، به دلیل قطع یا ضعف ارتباط منسجم با مبارزات آزادیخواهان از مشروطه تا به امروز است.
به هوش باشیم که این جنبش به خاطر این انقطاع دچار انحراف، نزاعهای بیهوده و تفرقه نشود. زبان منحط و فحاشی جز تحریک تحریک عوامل حزب پادگانی به اعمال خشونت بیشتر و ایجاد تفرقه در صفوف معترضین حاصلی ندارد. اما در شرایطی که این نسل حرکت اعتراضی خود را نوپا و بی ارتباط با مبارزات گذشته ببیند ، به ناچار گرفتار آزمون و خطا و عصیان برای ابراز عصیان خواهد شد.
چریک پیر توی جوانیش هم چریک نبود چه برسه به الان !!
درک اینکه آقای بهزاد نبوی و آقای تاجزاده (که نتیجه انقلاب بر علیه جمهوری اسلامی را از هم پاشیدگی کشور در آینده میداند) از نقش خود در انقلاب (بیهوده) اسلامی و دایر کردن جمهوری اسلامی (که حقیقتا اسم شایستهاش حکومت اسلامی است) پشیمان هستند، دشوار نیست. اختلاط دین و حکومت کار نادرستی بود که حالا نتیجهاش هم باعث سستی بنیاد دین شده و هم ضد توسعه دمکراتیک. این موضوع را عده بسیاری از علما و مراجع دینی زمان انقلاب میدانستند و یاداوری کردند و نهایتا قربانی عقیده خود شدند. اینکه برای رهایی و آزادی یک ملت از این همه ظلم و جفا، فساد و نکبت فقط یک راه است و آن اصلاحات در حکومت اسلامی نمیتواند عقیده درستی باشد. تا ۴۰ روز پیش چه کسی یک پارچگی مردم ایران و گروههای مختلف را تصور میکرد؟ مرگ جانگداز مهسا امینی و دیگر جوانان و نوجوانان، ایران و ایرانی را یک صدا کرد و راه و افق بسیار روشنی در مقابلش گذاشت. ما نسل انقلاب جمهوری اسلامی که همه چیز برایمان هموار شده بود راه بسیار دشواری در پیش نسل جوان امروزی قرار داده ایم. به جای پخش بذر ناامیدی شایسته بود که نسل ما و بخصوص امثال آقای نبوی برای ادای دین به نسل حاضر در اعتراضات پیشاپیش این جوانان و نو جوانان، به عنوان پیشمرگه قرار میگرفتیم.
سلام
در پاراگراف آخر، «بیمهابا» درست نیست.
«بیمحابا» درست است.
احسنت، صحیح است صحیح است. ۲۰ سال وقت داشتید که اصلاح کنید اما آخر سر یک تدارکاتچی در آمدید!
زندان و شکنجه و تو سر مخالفان حکومت زدن اینجوری نیست که طرف کتک خورده تو راهی که پیش گرفته مصمم تر بشه و تجربه بیشتری کسب کنه در راه انقلابی ماندن ، بعضی ها هم رویشان کم می شود ، به شکنجه گرش قول مردونه میده که اگه خلاص شد دیگه حرف اضافی نزنه! نبوی هم یکی از اون غلاف کرده هاست ، منتها یک سوابقی داره که نمیتونه راست و حسینی به اطرافیان بگه من اون آدم قبلی نیستم ، شده حکایت اون طبیبی که از طبابت برای هر نوع دردی خاکشیر تجویز میکرد ! بالاخره یکی ازش پرسید مگه خاکشیر دوای تمام امراض است که برای بیماران تنها خاکشیر تجویز می کنی ؟ گفت نه ، اما ضرری هم ندارد ، اگه از خاکشیر بی ضرر تر سراغ داری بگو تا من تجویز کنم ! شده حکایت بعضی از این اصلاح طلبها که اصلاح تدریجی نظام شده تجویز اونها برای خوره و سرطان و ایدز!
دیدگاهها بستهاند.