در «جنبش زد» که در ایران جاری است، یکی از بدعتها، رواج کلمات و فحشهای رکیکی است خلاف انتظار و ادب. در تحلیل این پدیده نکات زیر را میتوان برشماری نمود:
۱.به نظرم ریشههای این بیاخلاقیها زمانی نهاده شد که در این چند دهه اخیر از سوی رسانهها، نهادهای رسمی و آخوندهای درباری، جامعه به بیاخلاقی دعوت شد. بیش از یک دهه پیش شنیدم که آقای «پناهیان»، در بی سند بودن حدیث «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» اینجا و آنجا حرّافی میکند. در یادداشتی، ضمن بررسی سندی حدیث، پرسیدم چرا باید از بین هزاران حدیث بیسند (اکثریت احادیث سنی و شیعه از جهت سند مشکل دارند!)، به احادیث اخلاقی حمله شود، که بنا به رویه قدما، بر اساس اصل «تسامح در ادله سنن» مقبول میافتاد؟
زمانی اخلاقیات آسیب دید که روزنامههای امثال «کیهان»، برای حفظ نظام، هرگونه تهمت و بهتان به منتقدان را روا دانست و سرمایههای انسانی این ممکت را به لجن کشاند؟ زمانی اخلاقیات سست شد که در روز روشن، دختر مرحوم هاشمی رفسنجانی، «فائزه» را، برادران ارزشی … خواندند! زمانی که بازجویان به زن «سعید امامی»، با کلمات رکیک، اقسام نسبت های ضد اخلاقی را دادند و… چقدر اینان روزی که با نثار هجویات، عمامه از سر «عبدالله نوری» و «کروبی» پراندند، مشعوف بودند؛ اینان تازه ادعای ارزشی بودن داشتند، حال آنکه معترضین فعلی چنین ادعایی ندارند و در حقیقت اینان کاشتههای خود را درو می کنند:
از مکافات عمل غافل مشو / گندم از گندم بجوید جو ز جو
۲.معترضان در ایران، سالهاست روشهای دیگر را برای اعاده حقوق نیز آزمودند، اما مگر پاسخ مثبت شنیدند؟ راهپیمایی دست کم ۳ میلیونی تهرانیها، در «سکوت کامل» در سال ۱۳۸۸ هنوز فراموش نشده است. اما آیا کسی به رهبر جنبش سبز و معترضان این جنبش توجهی هم داشت، تا بگوییم در این نظام اگر مطالبات مودبانه خواسته شود، پاسخ درخور می یابد؟ آیا با لحنی منطقیتر از امثال «مصطفی تاج زاده» می توان اصحاب قدرت را نقد کرد؟ این نقدها چه نتیجهای گرفتند؟
۳.کلمات هر چقدر هتاکانهتر و رکیکتر باشد، از عمق زخمها در منازعه حکایت می کند. راستی آیا در هیچ دعوایی، به طرفین میگویند چرا منطقی، مودب، اخلاقی و لیّن با هم سخن نکردید؟ ویژگی کشمکش جدی میان ایرانیان با هم عمدتا سخنان ناملایم بوده و هست و اصلا چیز تازهای هم نیست. هر چه درجه خشونت طرفین بالاتر میرود، احتمال فحشهای «چارواداری» بیشتر از طرفین می رود؛ گرچه ممکن است در شرایط عادی، اصلا چنین سخن نگویند. در اینجا وقتی حکومتی که قرار بود در آن میزان رای ملت باشد و آزادی ها را محقق کند، و… در کنار دهها مفسده (اقسام فساد مقامات که «چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند) و ناکارآمدیهای ذو ابعاد، روز به روز عرصه را بر همگان تنگ کردند، ورود به حریم خصوصی، شنود فضای مجازی، فیلترینگ؛ حجاب اجباری، ارعاب اصحاب رسانه، تهدید نیروهای مستقل، فرار مغزها و… هیچ صنف، طبقه و شانی را از خود راضی نگذاشت و… طبیعی است این «انباشت خشم»، جایی فوران میکند و اگر هم این مطالبات پاسخ حداقلی مییافت، آنگاه میتوانستیم از معترضان تا حدودی گلایه کنیم! اما وقتی علیرغم کشتههای فراوان و زندانیان بیشمار و بیآمار، جراحتها، رجز خواندن پشت دیوار که سر کودکان میبریم! انکار جنبش و… وقتی نسل جدیدی زیر بدترین فشارها، از کلمات نامناسب استفاده میکند، تازه اینان یاد اخلاق و سخنان ادیبانه میافتند!
۴.عجیب آن است دینی که به اخلاقیات، فوقالعاده بها میدهد، و برای کنترل زبان توصیه های فراوان دارد، و… تنها در یک جا افراد را مجاز میداند که بیپروا به صورت فریاد و آشکارا، زشت و بد هم بگویند، آن هم زمانی است که مظلوم واقع شده باشند و در مقابل ظالم باشد. (الا من ظلم: سوره نساء/۴۸) آیا کسی منکر ستمها و رنجهای بیش شمار بر ملت ایران است و بر نسلی که هیچ افق روشنی برای خود نمیبیند؟ چه کسی حق دارد کلمات خشونتآلود و هتاکانه اینان را زیر سوال ببرد؟
بله؛ اگر شرایط عادی شد و به حقوق افراد توجه شد، آنگاه همه همدیگر را به اخلاق خوش و کلمات زیبا هم دعوت می کنیم و همه نیز مودب می شویم.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…