اگر به چشم امروزی به تاریخ گذشته نظر کنیم و اتهام «زمانپریشی» را کنار بگذاریم، میتوان گفت اولین حقوق بشریِ تاریخ همانا ابراهیم خلیل بوده است. اگر تورات و قرآن را مستند تاریخی بدانیم یا حتی ترکیبی از اسطوره و تاریخ بدانیم، آنگاه وقتی فرستادگان خدا آهنگِ عذاب قوم لوط میکنند، پیش از عذابرسی به منزل ابراهیم وارد میشوند تا وعدهی تولد اسماعیل یا اسحاق را به او بدهند. آنان به ابراهیم میگویند قرار است قوم لوط را مجازات کنند. ابراهیم مخالفت میکند تا حدی که وارد جر و بحث با آنان میشود.
بر اساس آنچه در تورات آمده، ابراهیم وارد چانهزنی میشود. او میگوید حتی اگر یک نفر بیگناه هم کشته شود عذاب الهی مجاز نیست. در اینجا قصد بحث الهیاتی ندارم. منطق ابراهیم در گفتوگو با فرستادگان خدا محل بحث من است. منطق ابراهیم همان فلسفهای است که بخش اعظم مخالفین حکم اعدام هم روی آن تأکید میکنند: اگر حکم اعدام موجب شود بیگناهی اعدام شود بهتر است که این حکم از اساس کنار گذاشته شود. ولو یک در هزار هم مجازات اعدام به خطا صورت گیرد، باید برای پیشگیری از آن یکهزارم خطا کل آن فرایند را متوقف کرد.
این نکته را آوردم تا دستمایهی مخالفت با حامیان تحریم و حامیانِ حامیان تحریم قرار دهم. تحریم یعنی زجرکِشی و زجرکُشی سفید انسانها، تحریم یعنی قتلِ عام خاموش. تحریمهای «هدفمند» هم درست مانند مجاز کردن شکنجه برای افرادی است که گمان میکنیم مجرم اند. اما تاریخ، این واقعیت تلخ را همچون سیلی سرخی به گوشمان نواخته است که: شکنجه اگر مجاز شد، تعزیر اگر سفیدشویی شد، هیچکس جلودار آن نیست.
لازم است به کسانی که از تحریم و حامیان تحریم حمایت میکنند بهویژه فعالان حقوق بشر بگوئیم اگر تحریم به یک نفر انسان بیگناه خسارت وارد کند حمایت از آن مجاز نیست، چه رسد به اینکه به یک ملت مظلوم خسارت عظیم وارد کند. همانگونه که فعال حقوق بشر نمیتواند با کشتنِ ولو یک نفر توافق داشته باشد، با گرسنگیدادن جمعیِ یک ملت و محرومیت ملی از دارو و درمان نمیتواند موافق باشد.
کسانیکه که زیر چتر تحریمییان قرار میگیرند، غافل اند از آنکه «پای [تحریمیان] چوبین بود». حتی لازم نیست که تنها معایب اخلاقی تحریم را در نظر گرفت تا این نکته را دریافت. تنها کافی است به عواقب سیاسی تحریم فکر کرد: محروم کردن مردم از حداقلهای یک زندگی شرافتمندانه، آن هم از سوی استبداد داخلی و هم از سوی نواستعمارگری خارجی، زمینهی گذار به دموکراسی پایدار را به طور جدّی سدّ میکند.
2 پاسخ
این چه طرز استدلال هست؟ یعنی ته بحثتون قیاس ابراهیم هست اونم که نهایتا قوم لوط مجازات شد که باز هم نقض غرض شماست. اگر از جنس خودتون استدلال کنیم: حکومت آپارتاید هم تحریم شد و باید هم میشد (بعد از کلی ممارست)، سرطان رو هم شیمی درمانی میکنن و قس علی هذا که مثال و اینچنین دلیل آوردن به سبک شما راحته. اینم تلنگری در مخالفت.
مردم توسط حکومت تحریم شده اند و سود برداشتن تحریم ها به جیب حکومت و حکومتیان می رسد. اگر تحریم ها نبود جمهوری اسلامی الان بمب اتن داشت و هیچ خدایی را بنده نبود. تحریم برای این حکومت واجب و خیر است اگر چه مردم هم اسیب می بینند.
دیدگاهها بستهاند.