وقتی لیانکور خبر فتح زندان باستیل را به لویی شانزدهم میدهد، لویی میگوید: این شورش است. لیانکور در پاسخ میگوید که: نه اعلیحضرت، این انقلاب است.
این تمایز، تمایزی صرفا لفظی نیست؛ بلکه دلالت بر دو معنای کاملا مجزا دارد. شورش در درون یک نظم مستقر و مستحکم رخ می دهد و معمولا واکنشی است دفعی نسبت به یک یا چند رویداد یا نهاد خاص. اما جنبش انقلابی زمانی به راه می افتد که دستگاه حاکم دیگر مشروعیت و استحکام پیشین را ندارد و هدف جنبش نیز تمامیت نظام حاکم است و نه بخشی از آن.
البته این عدم مشروعیت و تزلزل در بنیادهای دستگاه حاکم، لزوما و بدوا، نمود خیابانی به خود نمی گیرد. به قول تروتسکی: «انقلاب پیش از آنکه به خیابان بیاید در ذهن ها خانه می کند.»
پیش از این و طی سالهای اخیر، گاه آمار و ارقامی درباره ی تغییرات در جامعه ایران منتشر میشد. مثلاً نتایج بعضی از نظرسنجی ها نشانگر تغییرات ذهنی جدی در میان بسیاری از افراد جامعه بود. این تغییرات شامل رویگردانی نسبت به بسیاری از ارزشها و مفاهیمی می شد که جمهوری اسلامی قوام و دوام خود را بر آنها استوار کرده بود.
اما فارغ از دقت و گستردگی نظرسنجیها، به لحاظ شهودی می شد این دگرگونی ها را در جامعه ایران درک کرد. از طرفی خیزش های سراسری از سال ۹۶ به بعد و طرح شعارهایی که بی اعتنایی به هر نوع سیاست ورزی در درون جمهوری اسلامی را بیان میکرد، همین طور عدم مشارکت گسترده در رویدادهایی چون انتخابات های برگزار شده طی سال های اخیر، همه گواهی بر این واقعیت بودند که این جامعه دچار دگرگونی های بازگشت ناپذیر شده است.
علاوه بر گسترش فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، که گسترش آگاهی نسبت به جنایات صورت گرفته توسط رژیم و خورد و برد های وسیع از ثروت ملت را در پی داشت؛ انقلابی ارزشی و هنجارین نیز در زیر پوست جامعه به وقوع پیوست. بی اعتمادی عیان، نه تنها نسبت به نهادهای حاکمیتی، بلکه حتی نسبت به نهادهای سنتی دینی، از این زمره اند. یا پدیده ای که به عنوان «دهه هفتادی» ها نام گذاری شد و بعد به «دهه هشتادی» و «دهه نودی» رسید و اشاره به دنیای ذهنی و عینی کاملا بیگانه با متولدین دهه شصت داشت، دال بر همین موضوع است. بر هر ناظر و باشنده ی تیزبینی هویدا بود که در صورت فراهم آمدن دیگر شروط انقلاب، اذهان جامعه آمادگی لازم برای ورود به چنین فازی را دارند.
با قتل حکومتی مهسا امینی، مردم عاصی ایران که الگوهای هنجارین و رفتاریشان دیگر نسبتی با حکومت نداشت، و نه هیچ کدام از نهادهای حاکمیت را مرجع و یا ملجا مطمئنی میدانستند، به خیابانها آمدند. شعارهایی که بیان می شود نه تنها حاوی خشم و نفرت نسبت به وضع موجود بلکه واجد جنبه های ایجابی نیز میباشد.
ریمون آرون بر این باور است که برای انقلاب، علاوه بر اعتراض به عنصر امید نیز نیاز است. به گواه تمامی شواهد، امید به تغییر وضعیت در میان معترضین بالاست. از سویی تداوم اعتراضات که از ویژگی های جنبش های انقلابی است و در این حرکت نیز مشاهده می شود، خود تاییدی بر وجود عنصر امید در این حرکت است.
این اعتراضات تنها جنبه خیابانی ندارد و از نهادهای رسمی آموزشی همچون دانشگاه و مدرسه گرفته تا مثلاً در استان سیستان و بلوچستان، عرصه ی نماز جمعه هم مکان اعتراض اند. شعار نویسی بر کف خیابان، دیوارها، بیلبورد ها و بنرها، روی اسکناس و جلد کتاب و دفتر دانش آموزان خود بدل به یک ژانر اعتراضی شده است. مجموع کنش های خلاقانه ی اعتراضی که محصول جنبشهای اجتماعی است، ابعاد بی سابقهای یافته و نمودهای فوق العاده ای داشته است. حجم تولیدات هنری در شاخه های مختلف با مضمون انقلاب، اگر نگوییم بی سابقه، حتما کم سابقه است. ائتلاف و اتحاد گسترده ی معترضین، تمامی مرزهای جنسیتی، سنی، قومی، مذهبی، سطح تحصیلات و تعلق طبقاتی را در نوردیده و هم صدایی داخل و بیرون مرزی بیش از هر زمان دیگری است. علاوه بر شعارها، این جنبش نمادهای دیگری نیز خلق کرده که در سطح جهان با آن شناخته میشود؛ مثل بریدن گیسوان.
فقدان رهبر یا کادر رهبری، نقشه مسیر و همچنین صورت بندی مدونی از خواسته هایی که قرار است پس از سرنگونی جمهوری اسلامی تحقق یابد، مهمترین وجوه تمایز این جنبش با انقلاب های کلاسیک است. البته پاسخ ها و ایضا راه حل هایی نیز برای این موضوع وجود دارد، که از مجال و نیت نگارش این متن خارج است.
این نوشته در راستای توصیف وضعیت جنبشی است که اگرچه تصویر واضحی از آینده ی آن پیش چشم نداریم، اما از ورودش به شرایط منحصر به فرد و امتناع بازگشتش به گذشته، می توان با اطمینان سخن گفت. نقاط عطف متعددی طی چند سال اخیر طی شده و هیچ چیز به سیاق قبل باز نخواهد گشت. ضمنا این نوشته کلیشه ی «کهنه، کهنه شده است و نو هنوز زاده نشده» را نیز پیش فرض ندارد. چرا که علاوه بر کهنه شدن مبانی گذشته، امر نو درون خواست عمومی تجلی یافته؛ لکن هنوز ما به ازای بیرونی خود، در هیات یک نیروی سیاسی تمام عیار، برای تاسیس حکومتی جدید را پیدا نکرده است.
لذا این جنبشِ انقلابی است، چرا که بذرهای انقلاب را در تمامی زمین های بارور پاشیده. این جنبش انقلابی است، چرا که فضای سیاست ورزی جدید و گفتمان سیاسی جدید را ایجاد کرده و برای نخستین بار به صورت کامل ابتکار عمل را به دست گرفته و حکومت را وادار به واکنش میکند. این جنبش انقلابی است، چرا که جوانب سلبی مطالباتش، هم تعمیق شده و هم عمومیت یافته است؛ اما پیشا انقلابی است، چرا که جنبه های ایجابی و تاسیسی اش در شرف وقوع و در کوره ی پردازش اند.
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…
۱. بدیهی است که میتوان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره عبدالکریم سروش با…
دونالد ترامپ، چهره جنجالی این سالهای آمریکا و جهان، پس از سالها تلاش و پایداری…
بازگشت ترامپ به کاخ سفید، بنبست راهبرد "نه جنگ، نه مذاکره" رهبر حاکمیت ولایی را…