زیتون-منصوره حسینی یگانه: چندی پیش ویدیویی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که تصویر راه رفتن اعتراضی خانمی با دامن کوتاه را نشان میداد. منتشر شدن این ویدیو واکنشهای زیادی را برانگیخت؛ کسانی معتقد بودند اینگونه لباس پوشیدن باعث هراس قشر”خاکستری” و “مذهبی” میشود و آنها را از پیوستن به اعتراضات باز میدارد. حتی عدهای این حضور را کار “پرستوهای نظام” دانستند که میخواهند در دل مردم هراس بیندازند که فردای آزادی زنها میخواهند با این پوشش در عموم ظاهر شوند.
اما روی دیگر این حضور، استقبال بخشی از زنان بود که معتقد بودند این انقلاب برای آزادی پوشش است و قرار نیست که دوباره کسی برای آنها حد پوشش انتخاب کند و به هر بهانهای دوباره زنان دچار محدودیت شوند.
از یک راهِ رفته
۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷ و در روز جهانی زن٬ زنان در ایرانی که هنوز “جمهوری اسلامی” نشده بود، تظاهرات کردند. دلیل این تجمع اعتراضی، سخنرانی آیتالله خمینی بود که در مدرسه رفاه (اقامتگاهش در روزهای نخست پس از انقلاب ۵۷) حکمی برای زنان کارمند صادر کرده بود که بر اساس آن زنان کارمند موظف بودند برای “حفظ آبرویشان” در ادارات حجاب داشته باشند. این اعتراضات تا یک هفته ادامه داشت .
زنان معترض میگفتند که تا قبل از پیروزی انقلاب حرفی از حجاب نبوده است. شعارهای نوشته شده روی پلاکاردها به وضوح نشان میدهد که زنان تا چه اندازه آگاه به حقوق خود بودند و تمام تلاششان را کردند تا این حق نادیده گرفته نشود.
“در طلوع آزادی / جای حق زن خالی” – “ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم” – “آزادی فرهنگ ما / خاموش ماندن ننگ ما” از جمله شعارهای این زنان بود.
این اعتراضات نه تنها از سوی آیتالله خمینی و یارانش، که حتی از سوی گروههای چپ که مذهبی و خداباور نبودند هم به بهانه حفظ اتحاد انقلابی مورد حمایت قرار نگرفت.
خمینی در فرانسه وعده داده بود که در آینده زنان آزاد خواهند بود تا خودشان درباره پوشش خودشان تصمیم بگیرند و گفته بود ما فقط “لباسهای جلف” را ممنوع میکنیم.
همین قید که بر لباس پوشیدن زنان در فرانسه و پیش از پیروزی انقلاب گذاشته شد همان خشت کجی بود که این عمارت را تا ثریا بدقواره بالا برد.
چه مرجعی باید لباس جلف را تشخیص دهد؟ معضلی که حکومت جمهوری اسلامی چهل و چند سال است برای آن چاره نیافته است و امروز هم دوباره این “حد” با گفتن تعبیراتی مثل “لباس پورن استارها” تکرار میشود.
“حد یقف” پوشش کجاست ؟
میشود برای آزادی حد گذاشت؟ حد آزادی تا آنجاست که به حقوق دیگران آسیب نرساند. اما چه حدی برای آزادی پوشش در جهان وجود دارد؟ لباس پوشیدن و یا دقیقتر، انتخاب نوع لباس، برای بسیاری از مردم بخش مهمی از حق آنها بر آزادی بیان محسوب میشود که در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح شده است. کنوانسیون رفع تبعیض از زنان هم میگوید تبعیض علیه زنان یعنی هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت براساس جنسیت که به زنان تحمیل بشود .
مصطفی دانشگر، دین پژوه، معتقد است که حد گذاشتن در امر پوشش، اول دارد اما آخر ندارد. او میگوید اگر باب حد گذاشتن را باز کنیم آخرش دوباره به اجبار حجاب میرسیم. وی معتقد است وقتی با نقد ناقدانی مواجه میشویم که نگران از عریانی در جامعه هستند پاسخ این است که متوسط پوشش را عرف جامعه تعیین میکند.
حسین قاضیان، جامعه شناس دراینباره میگوید آزادی یک حق است اما ما همینطور که در زندگی عادی از همه حقوقمان استفاده نمیکنیم ممکن است در مورد آزادی هم نخواهیم از همه حقوقمان استفاده کنیم، این هم حق ما است. ولی معیاری که ما را راهنمایی میکند که چرا از برخی از حقوقمان استفاده نکنیم معیار «سودمندی» است. یعنی ما نگاه میکنیم که استفاده از این آزادی به سود ماست یا ضررهایش بیشتر است؟ اگر سودش بیشتر باشد استفاده میکنیم. مشکل وقتی پیش میآید که ما بخواهیم جلوی آزادی دیگران را بگیریم .
حجابی که در درون ما است
زنانی که با حجاب اجباری زندگی کردند و بعد آن را کنار گذاشتند غالبا یک تجربه مشترک دارند. محدود کردن خودشان برای پوشش حتی در جامعهای که فشار بیرونی برای تعیین پوشش وجود ندارد.
فروغ بهمنی، دینپژوه از تجربه شخصی خودش بعد از مهاجرت و کنار گذاشتن حجاب اجباری میگوید که هیچوقت نتوانسته است از حدودی که در ذهنش برای پوشش وجود دارد عبور کند. او از اصطلاح “نهادینه شدن حجاب اجباری” در وجودش استفاده میکند و معتقد است آزادی پوشش را جامعه به فرد منتقل میکند و او هیچوقت در این سن با پوشیدن لباسهای کوتاه یا لباس شنا در عموم کنار نخواهد آمد؛ چون جامعه او را برای این مدل پوشش تربیت نکرده است . فروغ بهمنی آزادی پوشش و حق آزادی لباس پوشیدن را امری میداند که جامعه به زنان آموزش میدهد .
یک جامعهشناس سیاسی و پژوهشگر هم از تجربه کنار گذاشتن حجاب اجباری میگوید که هر چند سالهاست حجاب را کنار گذاشته است اما ابتدا با بیحجابی مو و گردن شروع کرده و بعد به این نتیجه رسیده که پوشش امری کاملا عرفی است .از نظر او عرف چیزی نیست که جامعه تحکم میکند بلکه فهم خود انسان از مناسبات پوشش یک جامعه است. او میگوید که خودم برای آزادیام حد قائل میشوم و خواسته خودم است و بر اساس آن پوشش لباسم را انتخاب میکنم. وی حتی در خصوص پوشش اندام جنسی هم معتقد است که این جامعه بیرون نیست که به ما دیکته می کند؛ بلکه این خود ما هستیم که این پوشش را بر اساس مدنیت انتخاب میکنیم. او معتقد است که هر چیزی که به ما این احساس را ندهد که کرامت نفس ما زیر سوال میرود پوشش در همان جا تعریف میشود. این فعال سیاسی میگوید همه امور تمدنی آموزشی هستند، هر جایی آدابی دارد و هر فضایی لباس خاصی دارد که این امر آموزشدادنی است.
از آن سو عسل عباسیان، کوییر فمینیست، معتقد است که محدودیت برای پوشش فقط ریشه در مسائل مذهبی و سنتی ندارد؛ او میگوید: “حد پوشش چیزی است که مردسالاری در درون ما کنترل میکند گاهی اصلا بحث حجاب نیست. بلکه ما مثلا خودمان را در پوشش محدود میکنیم که چاقتر به نظر نرسیم. ریشههای عمیق چاقهراسی٬ کوییرهراسی یا … وجود دارد که تو با خودت فکر میکنی باید چیزی بپوشی که عموم از طرز لباس پوشیدنت خوششان بیاید. میخواهم بگویم محدودیت پوشش همیشه از جنس سنتی مذهبی که ما سراغ داریم نیست اساسا یک جنسی از احاطه بر کنترل بدنهاست که آن حد پوشش و آزادی را در جوامع رقم میزند”.
شورش علیه خود یا انتخاب آزاد
حسین قاضیان٬ معتقد است مسالهای عمیقتر وجود دارد در اینکه چرا از همه حقوقمان در زمینه پوشش استفاده نمیکنیم و آنطور که دوست داریم تن خود را به جامعه عرضه نمیکنیم؛ و آن مسئله، اجتماعی بودن ماست. او میگوید از آغاز رشد حتی در دوران جنینی جامعه تجاوز خودش را به ما شروع میکند. یعنی ذهن و بدن ما را با قواعدی که از پیش وجود دارد اشغال میکند و آنها را در فرآیند اجتماعی شدن به مغز و بدن ما تزریق میکند. ما مطابق آن چیزها و ارزشهایی که وجود دارد در جامعهای که ما در آن به دنیا آمدهایم، شروع میکنیم به رشد کردن و وقتی میخواهیم علیه آن مقررات و قوانین که روی ذهن ما سوار شده شورش کنیم این تصمیم با نوعی بیم و هراس همراه است. مثلا اگر بخواهیم بدنمان را نه آنطور که جامعه از ما خواسته بلکه آن طوری که خودمان میخواهیم در جامعه عرضه کنیم با این بیم و نگرانی روبرو هستیم که من دارم کار ناشایستی میکنم چون آن “شایست و ناشایست” را جامعه از پیش در ما تنیده و سوار کرده است. بنابراین من دارم شورش میکنم علیه قواعد و مقررات؛ وچون سالیان درازی با این قواعد و مقررات خو گرفتم ترسان و لرزان هستم از این شورش؛ چون این شورش نه تنها علیه آن قواعد و مقررات است بلکه علیه خود من و ذهن من و بدنم نیز هست.
“زن خوب”، حس بد
تجربه شخصی من این بود که اوایل بیحجابیام، خودم را موظف میدانستم که لباسم پوشیده باشد، فکر میکردم نباید از آزادی «سوءاستفاده کنم» سالها «حجاب اجباری» این حس را به من داده بود که آزادی پوشش «حد» دارد. که زن خوب زنی است که «حد خودش» را همهجا میداند.
حسین قاضیان درباره این احساس میگوید: نوعی نگرانی٬ ترس و بیم از آزاد شدن هم هست که وقتی مثلا یک زنی که تا به حال محجبه بوده میخواهد حجابش را بردارد حتی در این حد که روسری اش را کنار بگذارد احساس میکند که عریان است یعنی بیش از آنچه که دیگران میبینند خودش را عریان میبیند، چه برسد به اینکه بخواهد عریانتر در جامعه ظاهر شود و این بار سنگینی است که جامعه در طول اجتماعی شدن بر دوش ما میگذارد؛ برای همین رهایی را سخت و با تنشهای روانی در درون ما همراه میکند.
بدون آزادی برای زنان؟
زنان و مساله پوشش زنان موتور محرک انقلابی شد که امروز در خیابان های ایران در جریان است. کشته شدن مهسا امینی بخاطر نوع پوشش باعث شد که مساله محدودیت پوشش و حجاب اجباری در راس اخبار جهان قرار بگیرد. یک انسان جان خود را بخاطر نوع پوشش از دست داد و اینبار به مدد شبکههای اجتماعی تمام دنیا فهمید که جایی در دنیا زنان با چه محدودیتهایی روبرو هستند و از اولیهترین حقوق خود محروماند. ویترین زیبایی که بازوهای بین المللی جمهوری اسلامی از حجاب زن ایرانی تحت لوای فرهنگ و اسلام چیده بودند فرو ریخت و صدای زنانی شنیده شده که چهل سال سانسور شده بود.
به دنبال این حرکت، مردمی که به خیابان آمدند دیگر نه تنها خواستار برداشته شدن حجاب اجباری که خواستار بر چیده شدن حکومتی شدند که حقوق اولیه آنها را در تمام زمینه ها نادیده میگیرد .
اما حالا که قرار است جنبشی بر آمده از اعتراض به حجاب اجباری به هدفی بالاتر دست پیدا کند بار دیگر این زنان هستند که باید به خاطر عرف و اتحاد و یا هر توجیه دیگری چشم بر خواسته های به حق خود ببندند و فردای آزادی به آن بیندیشند و بر آن اصرار کنند؟ نه! تجربه نشان داده که زنان اگر همین امروز، استوار بر سر خواستههای خود نایستند و جامعه با آنها همراه نشود، “فردای آزادی” از راه نمیرسد! امروز همان فرداست.
5 پاسخ
آیا زنان نمی توانند یا نباید به خاطر هدفی بالاتر کوتاه بیایند؟ ایجاد فضای عرفی معمولا یک شبه نیست.
نخیر. کوتاه آمدیم که اینطور پررو شدید و تا کتک زدن و کشتن ما زنان هم جلو آمدید. هدف بالایتان به درد خودتان میخورد. اگر از دیدن موی ما تحریک و ناراحت میشوید عینک سیاه بزنید یا کافور و داروی ضد تسترون مصرف کنید. ما نمیتوانیم بخاطر مشکلات هورمونی یا فرهنگی شما در گرمای بالای ۴۰ درجه هفت لا لباس مشکی بپوشیم و کتک بخوریم.
تحولات اجتماعی نیاز به نیروی زیادی دارد و اگر هدف فقط حجاب باشد امکان موفقیت کم است چون احتمالآ نیروی محدودی از این هدف حمایت نماید و در واقع همان هدف نیز ممکن است حاصل نشود. ما که از تحریک شدن ناراحت نمی شویم! بلکه شاید خوشمان هم بیاید!
هدف بالاتر؟ آیا شما فاشیست تشریف دارین؟ فکر نمیکنم ولی معمولا «برای هدف بالاتر» و «صلاح ملت» ازونجا میاد.
ایجاد فضای عرفی را تعریف کنید؟ یعنی شما فضای عرفی «ایجاد» میکنین؟ لابد از موضع قدرت هم! دوست عزیز، در هر جامعهای در هر مقطعی عرف وجود داره. عرف همون خط نرمال هست همون میانگین هست. جامعه به هر سمتی بره همواره یک نرمی وجود داره که اکثریتی اونو دنبال میکنن و اقلیتی محافظهکارتر از اون نرم و عدهای بسیار بیپرواتر از اون نرم عمل خواهند کرد. این همون داستان توزیع نرمال هست. خواهربسیجی هموطنت رو ببری بعضی نقاط افغانستان یا عربستان بسیار تحریکآمیز خواهد بود چون پوششی بسیار بیپروا است و با نرم (میانگین) اونجا نمیخونه. این رو جامعه درست مثل یک ارگانیسم زنده به صورت تکاملی جلو میبره و اصلا قابل برنامهریزی (اونم از بالا) نیست چه شاه باشه چه ملا.
اگر روزی ایران آزاد شود، این آزادی را مدیون زنان باید دانست. مهسا امینی سیمبل ژاندارک ایران زمین است.
دیدگاهها بستهاند.