این چند کلمه پیامی است از یک شهروند ایرانی تبعیدی به آقای خامنهای رهبر نظام جمهوری اسلامی.
در آغاز بگویم که مرادم از کلمه «انقلاب» در عنوان «رهبر انقلاب»، انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نیست که در ۲۲ بهمن همان سال پایان یافته است، بلکه انقلابی است که در راه است. هرچند که هنوز خیزش رادیکال جاری را در موقعیت انقلابی معطوف به تغییر رژیم کنونی نمیبینم، اما با توجه به دلایل مختلف میتوان یقین داشت که دیر یا زود انقلاب معهود از راه میرسد.
حداقل استدلال آن است که جمهوری اسلامی تحت مدیریت آقای خامنهای نه تنها توان مدیریت درست و بهینه را ندارد بلکه تا کنون نشان داده است که عمدتا بر خلاف مصالح ملک و ملت عمل کرده و گویا بنا ندارد مسیر را تغییر دهد و به سود مردم و کشور عمل کند. سخنرانی دیروز (شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱) او نیز مؤید این نظر است و برخورد اغلب مردم با تیم فوتبال ایران در جام جهانی قطر نیز، هشداری دیگر به ایشان و نظام مقدس.
با این همه در این یادداشت کوتاه نمیخواهم به این گونه امور بپردازم. در اینجا فقط و فقط میخواهم به آقای خامنهای سخن مهندس بازرگان را به یاد بیاورم که در تابستان سال ۱۳۵۷ (سال انقلاب) در پاسخ خبرنگاری خارجی که از او پرسیده بود کدام تان (سنجابی، فروهر و یا شما) رهبر انقلابید؟ وی هوشمندانه جواب داده بود: هیچکدام! بعد افزود: این انقلاب دو رهبر دارد، منفی و مثبت؛ رهبر منفی(سلبی) اعلیحضرت است و رهبر مثبت(ایجابی) آیتالله خمینی.
حال جناب خامنهای! با توجه به این سخن حکیمانه و درست بازرگان در ۴۴ سال پیش، میگویم رهبر منفی انقلاب آینده ایران تنها و تنها شخص شما هستید. دلیل آن نیز همان دلیل بازرگان است. چرا که اگر جناب اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی وفق قاعده مشروطه سلطنت کرده بود و نه حکومت، و راه استبداد را برنگزیده بود، بیتردید علیه او انقلاب مردمی ۵۷ رخ نمیداد و در پی آن این همه رنج و ویرانی در بطن بیتدبیریهای رهبران انقلاب و به طور خاص در ظل رهبری شما بر مردم تحمیل نمیشد.
حال اگر در ایران انقلابی رخ دهد، خواهناخواه معلول بدعملی و نوع حکمرانی استبدادی شخص شماست. در این صورت، هر نوع تفسیری نادرست از انگیزههای خیزش مردم در حال و آینده بلاوجه و بیتردید گمراهکننده خواهد بود. قابل تأمل این که جناب اعلیحضرت پیشین هم ادعا می کرد که «دشمنان ملت» چون تاب پیشرفت ایران و حرکت شتابان به سوی دروازههای تمدن بزرگ را ندارند، دست به خرابکاری و اغتشاش در داخل زدهاند. پس از واقعه ۲۹ بهمن ۵۶ در تبریز رسما اعلام شد که عده ای از آن سوی ارس آمده و اغتشاش کردهاند! توهمی که هنوز هم برخی سلطنتپرستان تکرار می کنند. عبرتآموز است که منطق دو رهبر منفی انقلاب در دو زمان متفاوت یکی است!
باز به یاد میآورم که در سال ۳۴، زمانی که بازرگان پس از سرکوبی نهضت مقاومت ملی ایران در زندان بود، نامهای به شاه نوشت و در آن گفت: حالا تمام کارها را به شما نسبت میدهند در این صورت نمیتوان فقط کارهای خوب را به شما نسبت داد و کارهای بد و خلاف را به دیگران. راه درست آن است که شما پادشاه مشروطه باشید و حکومت در دست مردم باشد و در آن زمان قدرت و مسئولیت همراه خواهد بود (قریب به مضمون). اما شاه نه تنها نشنید، بلکه دقیقا خلاف آن عمل کرد. حال شما، هم دارای قدرت مطلقهاید و نظرا و عملا برای خودتان حق دخالت در تمام امور کشور قایل هستید اما کمترین مسئولیتپذیری را ندارید؛ با این حال اگر خلافی و شکستی غیر قابل انکار مطرح شود، شما خود را مبرّا نشان میدهید و کاستیها را به گردن دیگران میاندازید. یقین بدانید بر شما نیز همان میرود که بر پادشاه خودکامه رفت.
جناب خامنهای! سخن زیاد است. فقط خواستم به شما بگویم اگر فرصتی باقی مانده (که بعید است باقی مانده باشد) مسیر اشتباه را ادمه ندهید. از تجارب تاریخی از جمله معاصر (پهلوی دوم و صدام و قذافی) عبرت بگیرید و در فکر جبران مافات باشید. این، هم برای شما بهتر است و هم برای مردم و حراست از استقلال کشور مفیدتر. هرچه رخ دهد مسئولیتش مستقیما و بیش از همه بر عهده شماست.
میدانم که شما این وجیزه را نمی بینید و اگر هم ببینید آن را درخور اعتنا نمیدانید و شاید هم طبق معمول حمل بر دشمنی و بدخواهی کنید، ولی به تعبیر زندهیاد مهندس سحابی، این تذکرات از باب ارادت به شما نیست، بلکه از باب خیرخواهی برای ملک و ملت است. همین! حداقل بماند برای ثبت در تاریخ!
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…