یادداشت

بازی با آمریکا و رد نوسان در دو قطبی قهرمان- ضد قهرمان

واکنش‌ها نسبت به بازی‌های تیم ملی فوتبال در جام جهانی قطر وضعیت بدی را پدیدار ساخته‌‌است. جمعی از بهترین‌های فوتبال ایران که از زاویه فنی و حرفه‌ای هرگونه نگریسته شود سزاوار عضویت در تیم ملی فوتبال ایران هستند مورد حمله عده‌ای از مردم ایران و کنشگران قرار گرفته‌اند که آنها تیم «جمهوری اسلامی ایران» و تیم «ملاها» هستند! حکومت هم برای تبلیغات و هم برای جلوگیری از تبدیل شادی مردم از موفقیت تیم ملی فوتبال به فرصتی برای بازتاب گسترده نارضایتی و مخالفت از شکاف بوجود آمده استفاده کرد تا به ناحق تیم ملی فوتبال را از آن خود کند!

اما این تلاش در نهایت شکست خواهد خورد. حکومت نمی‌تواند اعتبار تلاش فردی و جمعی فوتبالیست‌هایی که برای مردم و کشور ایران افتخار آفرینی کردند را به نام خود ثبت کند. فوتبال در ذات خود از سیاست جدا است اگرچه فوتبالیست‌ها بمثابه ورزشکاران در قبال جامعه خود مسئولیت سیاسی دارند. همچنین فوتبال به دلیل اثرگذاری اجتماعی بالا ناگزیر عرصه سیاسی را متاثر می‌کند.

نظام‌های استبدادی چون هیچ عرصه‌ای را مستقل نمی بینند، درصدد تسخیر ورزش هم هستند. اما در کشورهای دمکراتیک ورزش از نهادهای حاکمیتی و سیاست مستقل بوده و به جامعه مدنی تعلق دارد. ولی مستقل از این دسته بندی‌ها نتایج فوتبال در رقابت‌های بین‌المللی به نام یک کشور ثبت می‌شود! اینکه دولت‌های مستقر آن کشور چه بودند، محلی از اعراب ندارد. کسی نمی‌گوید دو قهرمانی از چهار قهرمانی ایتالیا در جام جهانی در زمان دولت فاشیستی موسولینی رخ داده‌است. در احتساب شمار حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی هم شاهنشاهی پهلوی و هم جمهوری اسلامی لحاظ می‌شوند. در بیان موفقیت‌ها و دستاوردهای کشورهای در المپیک و مسابقات جهانی به شخصیت فردی ورزشکاران و میزان همراهی آنها مردم کشورشان و پایبندی به موازین انسانی و معیارهای حقوق بشری توجه نمی‌شود بلکه فقط نتایج بدست آمده از منظری ابجکتیو در نظر گرفته می‌شوند.

حضور در جام جهانی فوتبال سقف آرزو و خواست بازیکنان فوتبال است. تحقق چنین آرزویی نیز یک پنجره زمانی محدودی دارد. موفقیت در جام جهانی فوتبال و مسابقات جهانی سطح بالا یک سرمایه اجتماعی برای هر کشور نیز محسوب می‌شود. تقویت همبستگی ملی، کمک به برندسازی، بهبود اعتبار کشور و ملت در انظار جهانی، ایجاد فرصت‌های اقتصادی مزیت‌های عمده هستند.

بازیکنان کنونی تیم ملی فوتبال ایران توسط نهادهای حاکمیتی انتخاب نشدند، از فیلتر گزینش ایدئولوژیک نظام نیز عبور نکردند. آنها منتخب یکی از شناخته شده‌ترین مربی‌های فوتبال در دنیا هستند. هر مربی دیگری هم باشد نود درصد اعضای تیم ملی فوتبال همین افراد هستند. آنها به دلیل اهمیت جایگاه فوتبال با محدودیت‌ها و مداخله‌های حکومت و نهادهای امنیتی سر و کله می‌زنند. این فشارها بعد از بروز جنبش انقلابی ۱۴۰۱ بیشتر شد.

اکثر اعضای تیم ملی فوتبال در همان ابتدا به درجاتی همراهی خود را نشان دادند اما در ادامه در نحوه دیدار با ابراهیم رئیسی، امتناع از طرح صحبت انتقادی و یا طرح مطالبات مردم و نوع عکس‌هایی که از آنها منتشر شد مرتکب اشتباه شدند. در ادامه سخنان احسان حاج صفی کاپیتان ملی در شب قبل از بازی با انگلستان، نخواندن سرود جمهوری اسلامی و بستن مچ‌بند به طرف جنبش اعتراضی سمت‌گیری کردند. سپس در بازی با ولز باز مرتکب خطای دیگری شدند که سرود جمهوری‌اسلامی را خواندند.

منتهی باید توجه داشت هیچیک از بازیکنان تیم ملی فوتبال از سرکوب حکومتی حمایت نکردند؛ هیچکدام در روند معطوف به جام جهانی فوتبال قطر سخنی در حمایت از مقامات نظام نگفتند. تیم ملی فوتبال اگر مواضعی صریح و روشن در حمایت از مطالبات و شعارهای مردم اتخاذ کند از جنس فضیلت و عملی قهرمانانه است. ولی از انسان های متوسط نمی توان انتظار قهرمان شدن را داشت. اگر آنها به این انتظار عمل نکردند ضد قهرمان نمی‌شوند.

اما این اشتباهات یک وجه مشکل است. وجهبزرگ دیگر مشکل سوء استفاده و برنامه جمهوری اسلامی در جدا کردن تیم ملی فوتبال از مردم بود. مستقل از نتایج کسب شده، حضور خیابانی بعد از پایان بازی‌ها فرصتی بزرگی در دست نیروهای معترض می‌داد که تجمعات بزرگ مردمی در سراسر ایران شکل بگیرد. هزینه برخورد برای جمهوری اسلامی بالا بود. هراس از این اتفاق بالقوه باعث شد تا نظام تدارکات گسترده‌ای برای ایجاد حساسیت منفی انجام دهد.

بازداشت وریا غفوری یک روز قبل از بازی ایران با ولز و رخداد بی‌سابقه شادی علنی نیروهای انتظامی در کنار ماشین آلات سرکوب اقداماتی هدفمند برای ایجاد نفرت علیه تیم فوتبال در بین مردم معترض و اقشار خاکستری بود.

اینجا وجه دیگر مشکل هم نقش ایفا کرد. از دو سال پیش کمپینی علیه تیم ملی فوتبال و کلا ورزش ایران شکل گرفت و بدون اعتنا به این واقعیت که ورزش در ایران بعد از انقلاب حوزه مقاومت علیه جمهوری‌اسلامی بوده، تلاش شد تا در صورتبندی کاذب ورزشکاران ملی ایران به عنوان نمایندگان نظام شناخته شده و از مسابقات جهانی محروم شدند. آنها در شکل دیگری ملاحظات سیاسی و ایدئولوژیک را دخالت داده و مشابه حکومت خواهان محرومیت ورزشکاران از حقوق خود شدند. این کمپین بعد از بروز اعتراضات سراسری در شهریور ۱۴۰۱ کوشید تا تیم ملی فوتبال از جام جهانی حذف شود. بعد از ناکامی نیز تبلیغات و پروپاگاندای بزرگی علیه فوتبالیست‌های ملی با بزرگنمایی، تقطیع و بازنمایی نادرست و آگراندیسمان‌شده راه انداخته است.

اما عامل زیربنایی که باعث شده تا تیم ملی فوتبال بمانند گذشته حمایت قریب به اتفاق مردم ایران را نداشته باشد، معضل فرهنگی در نوسان سریع بین دو قطبی قهرمان و ضدقهرمان و برخورد صفر و صدی است.

بازیکنان تیم ملی فوتبال خطا کردند اما این خطا در حدی نیست که آنها را از عنوان ملی تهی کرد و در کنار «جنایتکاران» قرار داد. کسانی در بین ورزشکاران و مجری‌های ورزشی میدان دار این معرکه شدند که خودشان وقتی در ایران بودند هیچ سابقه ای در حمایت از مطالبات مردم ایران و حقوق تضییع شده آنها نداشتند.

جنبش انقلابی ایران به دنبال دمکراسی، تحقق دمکراسی و بهبود شرایط زیست آنها است. در آینده قرار است ورزش از مداخلات سیاسی بدورباشد. قرار نیست ملاک‌های سیاسی و حتی حقوق بشری ملاک گزینش تیم های ملی ورزشی باشد. ورزشکاری که پهلوانی کند و در کنار وجه حرفه‌ای به ملاک های انسانی و آزادی‌خواهانه پایبند باشد در بین مردم اعتبار و جایگاه ویژه پیدا می‌کند اما در موقعیت ورزشی او تغییری ایجاد نمی شود. ستاره‌های بسیاری در تیم ملی فوتبال برزیل بازی کردند اما در بین آنها دکتر سوکراتس به دلیل فعالیت‌های حقوق بشری در برزیل و جهان از احترام بیشتری برخوردار است. جنبش انقلابی با تحمیل و همسان‌سازی اجباری ناشی از مجازات تقابل دارد. اتخاذ شیوه مشابه این جنبش را چالش مواجه می‌کند.

نیروهایی که ساکت بوده و یا همراهی مورد انتظار را نداشتند اگر مورد حمله قرار بگیرند مانعی برای پیروزی جنبش انقلابی ایجاد می‌شود. می توان آنها را محترمانه مورد خطاب انتقادی قرار داد و روش هایی برای تشویق و جذب پیدا کرد. تخطئه آنها باعث می شود تا وضع موجود تقویت شود. وقوع انقلاب نیازمند همراهی اکثریت بزرگی از مردم یک جامعه است. این اتفاق نیز نه تنها با همراه کردن همه موافقان و بخش خاکستری بلکه با جدا کردن مخالفان و ایجاد شکاف در آنها حاصل می‌شود. اکثریت قاطع بازیکنان تیم ملی فوتبال مستقل و مخالف هستند و تعلقی به نظام بویژه نهاد ولایت‌فقیه ندارند.

این نخستین بار نیست که جمهوری اسلامی مرتکب جنایت و نقض حقوق بشر شده است؛ این امر از ابتدای حیات آن تا کنون به درجاتی وجود داشته است. اما هیچگاه ورزش ایران و فرصت تحقق حقوق ورزشکاران برای شکوفایی استعداد و دستیابی به موفقیت‌های حرفه‌ای گروگان مبارزات سیاسی واقع نشده است.

در این شرایط می‌توان منتقد آنها بود اما از تیم ملی حمایت کرد و خواهان موفقیت آن در جام جهانی فوتبال قطر شد. این تیم به مردم و کشور ایران تعلق دارد و نتایج بازی‌ها به نام ایران در تاریخ می‌ماند. ابراز خوشحالی از شکست تیم ملی فوتبال و یا حمایت از تیم های رقیب بیراهه هستند و با رعایت شئونات ملی تعارض دارند.
شایسته است تا با خودداری از توهین و تخریب به بازیکنان تیم ملی فوتبال فرصت داد تا به نحوی که مناسب می‌دانند با اتخاذ مواضع و اقدامات مناسب به تنش پیش آمده خاتمه بدهند.
می توان مشابه آرژانتینی ها در جام جهانی ۷۸ درعین بروز خشم از حکومت وقت از ملی‌پوشان حمایت کرد. البته از آنها هم انتقاد کرد و خواستار مقاومت در برابر فشارها شد. در عین حال شرایط آنها را نیز درک کرد. آنها اگرچه مرتکب خطا شدند باز فرزندان ملت هستند نه نمایندگان نظام؛ باید با زبان و روش مناسب خواهان اصلاح خطاها شد.

بازی با آمریکا در پیش است. این بازی را می توان تغییر داد و نظام را در ایجاد شکاف بین تیم ملی فوتبال و مردم معترض شکست داد. از بازیکنان تیم ملی فوتبال هم انتظار می رود تا متوجه حساسیت اوضاع باشند. اما شایسته است تا از تیم ملی فوتبال حمایت کرد و به آنها برای پیروزی در دیدار با آمریکا و تاریخ سازی در صعود ایران به مرحله یک هشتم نهایی جام جهانی فوتبال انرژی داد. هیجان ایجاد شده در موفقیت تیم ملی فوتبال را تبدیل به حضور اعتراضی در خیابان ها کرد و شعارهایی علیه حکومت و دفاع از ایران داد. سه شنبه ۸ آذر مشابه بیست و پنج سال پیش می‌تواند تبدیل به حماسه دیگری شود که همراه با برخورد مثبت با تاریخ سازی شعارهای در ضرورت عبور از جمهوری اسلامی و نفی تمامیت آن سر داده شود. موفقیت تیم ملی فوتبال در حضور در جمع ۱۶ تیم برتر جام جهانی ۲۰۲۲ نشانگر توان مردم ایران برای تغییر شرایط خود و پایان دادن به رنج‌ها، اندوه‌ها و مشکلات است

Recent Posts

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳