شرمِ نگاه به شرق 

مهدی نوربخش

در گذشته، رهبر جمهوری اسلامی ایران به سه اصل «عزت، حکمت و مصلت» در سیاست خارجی کشور اشاره کرده بود اما این مفاهیم در سطح شعار مانده و در عمل تاثیر چندانی در سیاست خارجی کشور نداشته است. این مفاهیم برای تعریف از اجماع اجتماعی بهره‌ای نگرفته‌اند و مانند بقیه صحبت‌های رهبری توصیه‌هایی از بالا به پایین بوده است. استفاده از این‌گونه مفاهیم توسط رهبری بار عملی ندارند و صرفا به‌عنوان شعار مطرح شده و این‌گونه شعارها برای بخش خاصی از جامعه، همان وفاداران به و طرفداران نظام طراحی می‌شوند. این‌گونه شعارها که بیشتر بر احساس و کمتر بر تعقل می‌نشینند، از طرف یک نظام پدر سالار سنتی (Patrimonial) معمولی به‌نظر می‌رسند.

برای فهم اینکه این مفاهیم که فقط جنبه شعاری و نه عملی دارند به دو شعاری که رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال‌های نزدیک سر داده است باید توجه کرد.

یکی از آن‌ها «اقتصاد مقاومتی» است که رهبر جمهوری اسلامی ایران سال‌های پیش بدون آنکه پیشینه‌ای از این مفهوم بداند آن را مطرح کرد. دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی و سال‌هایی بعد از آن، کشورهایی که هنوز روی توسعه اقتصادی خود کار می‌کردند مفهومی را عرضه کردند به‌نام ساخت داخلی صنایع برای جایگزین واردات (Import Substitution) از کشورهای بیرونی. در این تئوری‌سازی مفهومی بحث بر سر این‌بود که کشورها هرانچه را که نیاز دارند خود بسازند تا به بازار بیرون برای واردات احتیاج نداشته و بر آن تکیه نکنند. در کنار این تئوری، از ورود صنایع لوکس هم جلوگیری به‌عمل می‌آمد. کشورهای مختلف منابع زیادی را به صنایع جایگزین اختصاص دادند و نهایتا باین نتیجه رسیدند که تولیدات داخلی نه مرغوب و نه مقرون به‌صرفه در مقایسه با اجناس خارجی‌ست. آنچه در این سالها در دنیای بیرونی در حال شکل گرفتن بود صنعت و اقتصاد رقابتی بود و نه جایگزین و آنچه رهبری جمهوری اسلامی در ایران انرا اقتصاد مقاومتی می‌نامید.

برای بررسی بیشتر این مفهوم کافیست باید به صنعت خودروسازی در ایران توجه کرد. نامرغوب ترین و گران‌ترین کالا در ایران امروز خودروهای بی کیفیت کشور ماست که از استانداردهای اتومبیل‌سازی در دنیا حد اقل سه دهه به‌دور افتاده است. خودروهای بی‌کیفیت در ایران نه‌تنها به محیط زیست و الودگی هوا منجر می‌‌شود که این خودروها از تجهیزات ایمنی برخوردار نبوده و سالیانه جان صدها انسان را گرفته و به مخاطره انداخته است.

شعار دوم رهبر جمهوری اسلامی در سال گذشته «صنعت دانش‌بنیان» بوده است. باز و این بار هم رهبر جمهوری اسلامی شعاری داده است که کاملا نسبت به آن جاهل است و این شعار هیچ‌گونه نتیجه عملی در اقتصاد کشور نخواهد داشت. صنعت دانش‌بنیان در چهارچوب اقتصادی دانش‌بنیان قرار می‌گیرد و به مراودات گسترده تکنولوژی در دنیا، کسب دانش برای این نوع صنعت در غرب و به تحصیل علم در اقتصاد دانش بنیان نیازمند است. صنعت دانش‌بنیان بدون اقتصادی دانش‌بنیان میسر نیست زیرا صنایع مختلف اگر بخواهند دانش‌بنیان باشند باید به‌شکل یک سیستم در اقتصاد دانش بنیان به آن‌ها پرداخت. صنایع در درون یک کشور به یکدیگر وابسته‌اند و به هم کمک می کنند و اصلا نمی توان تصور کرد که در بخشی از صنعت دانش‌بنیان باشد و در بخشهای دیگر نه. برای اقتصاد دانش بنیان باید دانشجو تعلیم داد، به استادان دانشگاهها منابع متعددی اختصاص داد، موسسات تحقیقی ایجاد نمود، درهای کشور را به ‌روی سرمایه‌گذاری خارجی باز کرد و دانشجو برای تحصیل و تحقیق به خارج و در دانشگاههای معتبر غربی اعزام کرد. چین برای تکنولوژی به دنیای غرب سخت وابسته است و روسیه به خاطر اقتصادی که نتوانسته از تکنولوژی بیرونی استفاده بهینه کند هنوز در ابتدای راه قرار گرفته است و می بینیم که حتی در صنایع جنگی نتوانسته از تکنولوژی های جدید استفاده کند و اکنون در مقابل تکنولوژی غربی در اوکراین به زانو در امده است. پوتین دائما امریکا و غرب را تهدید می‌کند که اسلحه های مدرن خود را به اوکراین ارسال نکنند. تکنولوژی غربی در بخشهای مختلف صنایع چین بسیار لازم و حیاتی است.

اما همین سه مفهوم که در سیاست خارجی ایران توسط رهبر توصیه شده‌اند، با تناقضات زیادی روبرو بوده و به‌عنوان یک راهکار نتوانسته راهگشای سیاست خارجی ایران باشد. رهبر جمهوری اسلامی در جای دیگری بر ای تبیین این سه اصل می‌گوید، ” اینکه ما تصور کنیم اگر ارزش‌های معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بن‌بست خواهد خورد، غلط است؛ به بن‌بست نمی‌خورد. می‌توان با حفظ همین ارزش‌ها، با پای‌فشاری بر همین ارزش‌ها، در عرصه‌ی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و به‌تدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است.  سئوال اینجاست که رهبر جمهوری اسلامی ایران از کدام ارزش معنوی یاد می‌کند و چرا فکر می‌کند که ارزش‌های معنوی با نوع اخلاقی که خود در سیاست به آن دل‌بسته است میتوانند راهگشای سیاست خارجی کشور باشد. آیا ایجاد تنش در بیرون مرزها و به‌عنوان مثال مسلمان کشی در سوریه برای حفظ اسد و یا کمک به پوتین در جنگ اوکراین برای نسل کشی آن‌هم به‌خاطر اینکه در هر دوحالت مردم این دو کشور از حق حاکمیت ملی خود دفاع کرده اند، با ارزشهای معنوی هیچ دیانتی قرابتی دارد؟ یک روز ماکیاولی حفظ قدرت را بزرگترین فضیلت برای یک زمامدار می دانست و امروز رهبر جمهوری اسلامی ایران برای گسترش ایدئولوژی غرب، امریکا و اسرائیل ستیز خود جنایت انسان کشی را مادامی که نظام جمهوری اسلامی و رهبری آنرا به اهداف خود نزدیک کند، معنوی و یک فضیلت می‌داند. در سوریه و در ابتدای جنگ‌های داخلی این کشور و زمانی که اسد در آستانه شکست بود، به نظامیان خود توصیه می‌کند که اسد حالت مریضی را دارد که باید دارو به او خورانیده شود هر چند که او آن دارو را دوست نداشته باشد. اقای خامنه‌ای از حمایت ایران برای اسد و سرکوب مردم سخن میگوید. ارزش‌های معنوی او اینجا در کنار قتل صدها هزار مسلمان در سوریه قرار می‌گیرد تا نظام استبدادی اسد برای اهداف توهمی ایران حفظ شود.

زمانی که شی جین پینگ به تهران رفت یکی از تبلیغات نظام جمهوری اسلامی ایران این بود که یک قرارداد ۲۵ ساله با او امضا می‌شود. روزنامه جوان متعلق به سپاه پاسداران آن را یک پیروزی بزرگ در تهران و برای نظام یاد کرد. رهبر جمهوری اسلامی آن را برگرفته از حکمت و مصلحت نظام و نهایتا عزت برای ایران خطاب نمود. او و دستیارانش در غفلت و بی بصیرتی مطلق نمی‌خواستند بدانند که چین قراردادهای بی‌شماری ر ا با دشمنان ایران در منطقه امضا کرده و این تفاهم‌نامه برای کشور ما امتیاز خاصی را قائل نیست. قرارداد ۲۵ ساله در سطح یک تفاهم‌نامه ماند، در حالی که کشورهای رقیب  و دشمن ایران در منطقه نظیر عربستان سعودی، امارات و اسرائیل با چین قراردادهای مختلفی را امضا کرده و وارد مراودات اقتصادی بزرگی شده بودند. چین در حیفای اسرائیل در حال بندر سازی برای اسرائیل بود. چین و روسیه هردو از تکنولوژی اسرائیلی‌ها در بخشهای مختلف اقتصادی خود برای ایجاد صنعت دانش بنیان استفاده کرده بودند. چین به طور مشخص با عربستان سعودی روابطی را بر قرار کرده که بتواند از سرمایه گذاری این کشور در بخشهایی از صنایع خود خصوصا در بخش انرژی بهره گیرد.
به موازات تاخیر برای عقد برجام و اینکه محافظه کاران افراطی در ایران جلوی هرگونه مراوده ای با غرب ایستاده بودند، کشورهای عربی منطقه به بسط رابطه خود با چین ادامه داده و جمهوری اسلامی ایران هنوز به امید عملی شدن تفاهمنامه ۲۵ ساله به یک قرارداد با چین مانده بود. چینی‌ها بارها به ایران گفته بودند که نمی‌توانند روابطشان را در بخشهای مختلف اقتصادی با ایران گسترش دهند مادامی که تحریم‌های غربی بر سر ایران مانده است. اما محافظه کاران افراطی دانش آن را نداشتند و در غفلتی به سر می‌بردند که آن را جدی بگیرند. روس‌ها از طرف دیگر نظام را در سراب جنگ اوکراین و توهم پیروزی خود در این جنگ نگه داشته تا نظام حل مشکل عقد قرارداد برجام را به تاخیر انداخته و فکر کند که جنگ روسیه در اوکراین می‌تواند فرصت‌های جدیدی بر ای ایران به خاطر نزدیکی به روسیه ایجاد نماید. سخنان جوزف بورل نماینده اروپا بعد از سفر به تهران و اینکه مسکو نمی‌خواهد که نفت ایران از تحریم خارج شود، محافظه کاران افراطی و نظام را از خواب غفلت بیدار نکرد تا به‌فکر منافع ملی کشور باشند. بدتر از آن، در زمان مذاکرات در وین، باقری کنی همچون یک برده به نماینده روسیه می‌گوید ایران روی شما در این مذاکرات حساب باز کرده است. ظریف در گذشته گفته بود که روسیه نمی‌خواهد که برجامی امضا شود اما محافظه کاران افراطی ایران اورا باور نداشته و صحبت‌های او را به استهزا می‌گرفتند. زمستان سرد برای اروپا که روس‌ها در گوششان دمیده بودند توسط مترجم باقری کنی، مرندی، که یکشبه سیاستمدار و عضو تیم مذاکره کننده شده بود، کرارا به زبان آورده می‌شد. نظام و حامیان آن در خواب غفلت سخت فرو رفته و حسین شریعتمداری در کیهان میخواست که عقد قرارداد برجام به تاخیر افتاده، چندماهی به آن مهلت داده شود تا به خیال او اروپائیان در جنگ اوکراین دست به دامن ایران شوند تا انرژی انها را تامین کند و کشور ما بتواند به قرارداد بهتری دست پیدا کند. سعید جلیلی باز یکی از این غفلت‌زدگان بود که فکر میکرد اگر ایران صبر پیشه کند و به غنی‌سازی بیشتری اهتمام ورزد، غربی‌ها با دست‌های بالا رفته به سراغ ایران خواهند امد تا برجامی را با شرایط ایران امضا کنند.

برجام به تاخیر افتاد و توهم دستیابی به برجامی دیگر و بهتر کاملا غیر ممکن گردید. اکنون ایران به دنبال عقد بر جام و یا برجام دیگری‌ست اما آمریکا و کشورهای اروپایی هیچ‌گونه عجله ای برای دستیابی به این قرارداد از خود نشان نمی‌دهند به‌خاطر اینکه ابزارهایی در دست آنهاست که دستیابی ایران را به اسلحه های اتمی کاملا محدود و غیر ممکن می‌سازد. در همین راستا دولت دست راستی ناتانیاهو در اسرائیل که تازه بر سر کار آمده بسیار فعال شده و با توسعه رابطه با کشورهای عربی منطقه، تهدیدات جدی و جدیدی را متوجه کشورما ایران کرده است. کسانی که بدنبال به تاخیر انداختن مذاکرات برای عقد قرارداد برجام بوده اند، فکر نمی‌کردند که منطقه ما دستخوش تغییرات بنیادیست و کشور ما مادامی‌که نظاره گر باشد، با چالش سخت این تغییرات به اشکال گوناگون روبرو می‌شود.

اما این تغییرات کدام هستند؟

اول؛ قرارداد صلح ابراهیم روابط بهتر و نزدیکتری را در بین اسرائیل و کشور های عربی ایجاد کرد. اگر چه بین سیاست خارجی ترامپ و بایدن تفاوت‌های فاحشی وجود داشته و دارد اما صلح ابراهیم و ایجاد روابط بهتر بین کشورهای عربی و اسرائیل در هر دولتی در آمریکا یکی از اهداف مهم بشمار میرفته است. یکی از اهداف سفر بایدن به منطقه و عربستان سعودی این بود که روابط و همکاری‌های امنیتی را بین کشورهای عربی منطقه و اسرائیل تشویق نماید. آمریکا بخشی از منابع نظامی خود را به جنگ روسیه در اوکراین اختصاص داده و فکر می‌کند که امنیت منطقه می‌بایست به کشورهای عربی در یک رابطه عملی با اسرائیل برون‌سپاری شود. روابط امنیتی اسرائیل با کشور های عربی منطقه گسترش پیدا نموده و سال گذشته این کشورها بیش از سه میلیارد دلار از اسرائیل اسلحه خریداری نموده اند. اسرائیلی‌ها در امارات و بحرین دیوار آهنین نصب نموده تا از تهدیدات موشکی ایران مانند آنچه در آرامکوی عربستان سعودی اتفاق افتاد جلوگیری بعمل آورند.

دوم؛ چین و عربستان سعودی و بقیه کشورهای عربی منطقه در سالهای گذشته روابط گسترده ای را با یکدیگر سامان داده اند. چینیها در حال ساخت موشک بالستیک، پهپاد و تاسیسات هسته ای در عربستان سعودی هستند. روابط اقتصادی چین و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۱ به ۸۷.۳$ میلیارد دلار رسیده که نسبت به سال پیش ۳۰% افزایش داشته است. چین در سال ۲۰۲۱ حدود ۴۳.۹$ میلیارد دلار نفت از عربستان سعودی وارد کرده که ۷۷% کل واردات را از این کشور شکل داده است. امارات دومین کشوری در خاورمیانه است که روابط اقتصادی بسیار بالایی با چین داشته است. در سال ۲۰۲۱ کل مراودات کشورهای عربی با چین، بیش از ۲۰۰$ میلیارد دلار تخمین زده شده است. این آمار در سال ۲۰۲۲ به‌شدت بالا رفته است. چینی‌ها وقتی در عربستان سعودی به‌عنوان مثال پروژه می‌گیرند، بیشتر این پروژه ها با سرمایه گذاری خود عربستان سعودی کیفیت، زمان و هزینه آنها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. عربستان سعودی و کشورهای عربی در چین سرمایه گذاری نموده و  مثلا عربستان سعودی در پالایشگاه و تکنولوژی در چین سرمایه گذاری کرده و می‌کند. کشور قطر، دوست منطقه ای ایران، یک قرارداد ۲۷ ساله گازی با چین امضا کرده است. حجم مراودات تجاری و غیره چین با کشورهای عربی منطقه و اسرائیل چنان بالاست که با ایران اصولا قابل مقایسه نیست. ایران می‌خواهد چین در ایران سرمایه گذاری نماید، انچه در قرارداد ۲۵ ساله مورد نظر بود اما بقیه کشورهای منطقه خود در پروژه های خود و در چین سرمایه گذاری می‌نمایند. این مقایسه به‌لحاظ امتیازی که کشور های عربی با چین در مقایسه با ایران دارند در یک ارزیابی اصولی نمی‌تواند منظور نگردد.

نظام در ایران نه تنها متوجه حجم بالای مراودات کشورهای عربی با چین نیست که همزمان نمی‌خواهد بفهمد که کشورهای عربی چگونه با چین مراودات تجاری و سیاسی دارند. کشورهای عربی به‌خاطر پول‌های هنگفت نفتی و در آمدهای سرشار از بخش انرژی خود، در پروژه ای خود سرمایه گذاری نموده و این پروژه ها را به‌لحاظ هزینه، کیفیت و زمان هدایت می‌کنند. عربستان سعودی به‌طور مشخص در رابطه های اقتصادی خود با چین، از امتیاز سرمایه استفاده نموده و این امتیاز را به‌عنوان یک اهرم نفوذ و تاثیر گذار در مقابل غرب و همسایگان خود به‌کار گرفته است. در مقابل غرب این اهرم نفوذ را در بازار انرژی استفاده نموده و در انتخابات میان دوره ای آمریکا با کاهش تولید نفت، عربستان کوشش نمود که به جمهوریخواهان و خصوصا ترامپ کمک کند که در این بازی نهایتا محمد بن سلمان شکست خورد. سفر شی جی پینگ به عربستان سعودی فصل دومی در این بازی بود تا محمد بن سلمان خصوصا به بایدن نشان دهد که تسلیم انتقادهای آمریکا خصوصا در حیطه حقوق بشر نمی‌شود. اما همین محمد بن سلمان می‌داند که بر ای امنیت خود نمی‌تواند از تکیه گاه آمریکا و اسرائیل چشم پوشی کند.

اما محمد بن سلمان از این اهرم نفوذ اقتصادی خود در رابطه با چین استفاده بهینه کرد و به چینی‌ها گفت که مراودات تجاری با عربستان سعودی هزینه هایی دارد که چینی‌ها باید آن‌را پراخت کنند. این هزینه مواضع چین در اعلامیه مشترک با عربستان در مقابل ایران در سه زمینه دخالت ایران در امور داخلی کشورهای منطقه، توصیه به حل مشکلات هسته ای کشورما با دنیا و نهایتا حل مسالمت آمیز مناقشات ایران و کشورهای عربی پیرامون سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی بود. این اعلامیه بطور ضمنی تایید می‌کند که ایران عامل بی ثباتی در منطقه خاورمیانه است. این بحث بی ثباتی را هم کشورهای عربی منطقه و هم غرب سالها در مقابل ایران اقامه کرده اند. به روایت دیگر چینی‌ها با کشورهای عربی منطقه و غرب موافقند که ایران منطقه خاورمیانه را بی ثبات کرده است. این دستاورد بزرگی برای کشورهای عربی منطقه بود که نشان دهند آن‌قدر روی چین نفوذ دارند که از این کشور بخواهند که در مقابل ایران مواضع سرسختانه ای گرفته و حتی مالکیت بخشی از سر زمین کشور را ما ایران را با چالش روبرو کند.

نگاه بر شرق نه‌تنها با چین با مشکلات و چالش‌های بزرگی روبروست که با روسیه هم مشکلات عدیده ای دارد. بجز کارشکنی‌های روسیه در پروسه عقد قرارداد برجام، روسیه با اسرائیل بر سر سوریه کاملا به تفاهم رسیده است. پوتین در گذشته اظهار کرده بود که نگرانی‌ها و دلبستگی‌های امنیتی اسرائیل در سوریه را به‌رسمیت می‌شناسد. پوتین یکی از اولین رئیس دولت‌هایی بود که از انتقال پایتخت اسرائیل به اورشلیم حمایت کرده بود و برای اینکه اسرائیلی‌ها بتوانند نگرانیهای امنیتی خود را در سوریه برطرف نمایند، پوتین به انها اجازه داده بود که از فضای هوایی سوریه برای حمله به پایگاه‌های نظامی ایران استفاده کنند و زمانی هم اطلاعات دقیق از این اهداف به آنها داده بود. همکاری‌های امنیتی اسرائیل و روسیه از ایران شروع شده بود که هردو توانسته بودند شبکه های جاسوسی بزرگی را در کشورما گسترده و تدارک ببینند و با یکدیگر اطلاعات خودرا به اشتراک گذارند.

رهبر جمهوری اسلامی ایران و حامیان محافظه‌کار افراطی او در توهم این به‌سر می‌برند که قدرت و اقتدار یک کشور در نیروی نظامی آن شکل می‌گیرد و خصوصا با ایجاد تهدید، تنش، تنفر، غرب ستیزی و خشونت میتوان یک دیپلماسی فعال داشت و کشورهای دیگر را به‌مواضع ایران نزدیک کرد. در این‌گونه ارزش‌هایی که او از آنها یاد می‌کند خصوصا با ایجاد خشونت و تنش برای توسعه طلبی سیاسی و نظامی، اکنون نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه بشدت تقلیل پیدا کرده است. ایران برای نشان دادن اقتدار نظامی خود به قمار بزرگی در اوکراین دست زده و در کنار پوتین، چهره خشونت‌طلب نظام کشور ما را بیشتر عیان کرد. دنیای آزاد اکنون به‌دفاع از مردم اوکراین برای احقاق حق حاکمیت خود به‌پا خواسته است تا مردم این کشور به سرنوشت سوریه در خاورمیانه و این‌بار در قلب اروپا دچار نگردیده و خودکامگی نتواند زندگی و کشوری را فروپاشی کند. نظام و رهبری جمهوری اسلامی که حامی قمار بزرگ جنایتکارانه پوتین در اوکراین شده اند نهایتا در این سیاست خارجی که حکمتی در آن نیست، بر بی عزتی خود افزوده خواهند کرد. نظام در ایران هنوز درک نکرده است که اگر مردم یک کشور به آزادی دست دل سپردند اجازه نخواهند داد که مصلحت‌شان را خودکامگان در تنگ نظری و جهالت مطلق خود تعریف کنند. طراحان نگاه به شرق در ایران تصور می‌کردند که جنگ سرد دیگری در راه است و بهتر است که هرچه زودتر در این جنگ جایی برای خود دست و پا کنند اما جنگ سرد یک توهم بود و چین زودتر از اینکه دست آنهارا بگیرد، رهایشان کرد و سرنوشتشان با روسیه هم بهتر از نخواهد بود که پوتین و پوتینیسم هم دارد به پایان قدرت توهمی خود می‌رسد. سیاست خارجی امروز ایران بی حکمتی مطلق خود را عیان نموده و بی عزتی زمامداران ما در دنیا به اثبات رسیده است. آنچه در این سیاست خارجی کاملا مفقود مانده، مصلحت کشور و مردمی‌ست که با فساد، اقتصادی ورشکسته، تورم و بیکاری بالا و حاکمانی خشونت طلب روبرو هستند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »