زیتون- منصوره حسینی یگانه: اعدام زنان امری است که بعد از جمهوری اسلامی «عادیسازی» شده است. از اعدام زنانی که به عنوان کارگر جنسی فعالیت میکردند تا زن فرهیختهای مانند فرخرو پارسا که در زمان پهلوی وزیر بود.
از تعداد زنانی که در اعدامهای دهه ۶۰ جان خود را از دست دادند آمار دقیقی در دست نیست اما آنچه مسلم است در تاریخ معاصر ایران پیش از جمهوری اسلامی اعدام زنان رواج نداشت. پس از سال ۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی زنان حداقل در یک جا به برابری جنسیتی رسیدند و آنهم در گرفتن احکام اعدام بود.
حالا هفت زن زندان سیاسی در بند زنان اوین نامهای منتشر کردهاند و ضمن محکوم کردن احکام اعدام نسبت به «سایه شوم اعدام و تهدید به مرگ» بر سر تعدادی از زندانیان زن هشدار دادهاند. این نامه به مناسبت پنجمین سالگرد دستگیری فعالان محیط زیست در صفحه اینستاگرام نرگس محمدی منتشر شده و به امضای هستی امیری٬ نوشین جعفری٬ رها عسگریزاده٬ سپیده قلیان٬ نرگس محمدی ٬عالیه مطلبزاده و بهاره هدایت رسیده است.
فعالان محیط زیست: نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی دو فعال محیط زیست، که در این نامه به آنها اشاره شده: «با پروندهسازیهای بیاساس سپاه پاسداران بازداشت شدند و ۲ سال در سلولهای انفرادی بند امنیت تحت فشارهای روحی و روانی و جسمی قرار گرفتند ، تا به کارهای نکردهای اعتراف کنند که بازجویان سپاه «اعدام» را برایشان تدارک ببینند. یکی از منزجرترین ابزارهای بازجویان برای اعمال فشار برای اخذ اعتراف، نمایش صحنه «اعدام» برایشان بوده و حقیقتا تهدید به «اعدام» در تنهایی و بیکسی سلولهای انفرادی ، فاصله چندانی با «اعدام» ندارد».
نیلوفر بیانی، دانشآموخته زیست شناسی از دانشگاه مک گیل کانادا و کارشناسی ارشد حفاظت حیاتوحش از دانشگاه کلمبیای آمریکا ست. او تابستان ۱۳۹۶ به ایران بازگشت و زمستان همین سال دستگیر شد. دادگاه انقلاب او را به ۱۰ سال و رد مال حاصل از شش سال کار در سازمان ملل محکوم کرده است.
نیلوفر بیانی در نامه ای که از زندان منتشر کرده است آورده که ماموران در جریان بازجویی، وی را تحت فشار به «تقلید صدای حیوانات وحشی» وادار ساخته و به «تزریق آمپول فلجکننده و آمپول هوا» تهدید کردهاند. او تاکید کرده که بازجویان، با نشان دادن عکس جسد کاووس سیدامامی گفتهاند: «عاقبت خودت و تمام همکاران و اعضای خانوادهات نیز همین است مگر آنکه هر آنچه ما میخواهیم بنویسی».
بیانی همچنین در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ نامهای به آیتالله خامنهای نوشت و به توضیح رفتار بازجویان سپاه پرداخت و در بخشی از آن آورد که او «به همراه ۷ مرد مسلح به ویلایی خصوصی در لواسان منتقل شده تا با وجود امتناع، مجبور به نظاره رفتار غیراخلاقی و غیراسلامی آنها در استخر خصوصی بشود». او یک ماه قبل از این هم در نامهای جداگانه به حسینی، رئیس بند الف بازداشتگاه سپاه، بخشی دیگر از رفتارهای ماموران را چنین توصیف کرده است: «تکرار مکرر کثیفترین توهین های جنسی که در بازجوییهای طولانی با حضور تیم بزرگی از بازجوها با جزییات چندشآور تخیلی مطرح میکردند، و درخواست (مجبور کردن) از من که تصورات جنسی آنها را تکمیل کنم». در همین نامه، همچنین با اشاره به بی اثر ماندن تظلمهایِ صورت گرفته به مقامات گوناگون تاکید شده: «در کمال ناباوری هر بار پس از افشاگری و درخواست کمک از مسئولین مربوطه با مضاعف شدن فشارها روبهرو شده و تهدیدها و شکنجهها فزونی یافت و مکررا به من یادآور میشدند… کاری نکن که لج سیستم را درآوری».
سپیده کاشانی کنشگر محیط زیست و کارشناس موسسه حیات وحش پارسیان بود. برخی گزارشها حاکی است که کاشانی گاهی دورههای آموزشی در ایران برگزار میکرده است. او هم اخیرا نامهای منتشر کرد که برای نخستین بار پس از ۵ سال، جزئیاتی را از شکنجههای اطلاعات سپاه فاش میکند. او در بخشی از این نامه آورده که بازجو اصرار داشت که من کلیمی-بهایی مخفی هستم.او میگوید که ساعتها ایستاده بازجویی میشدم. حتی اجازه نداشتم سرم را به دیوار تکیه بدهم.
دائما و ساعتهای متوالی از پلههای ترسناک بازجویی مجبور به بالا و پایین شدنم میکرد.
در بخشی از نامه کاشانی آمده: «ساعت یک نیمه شب است. همراه یک مراقب خانم از بازجویی برمیگشتم. تمام ساختمان بازجویی در تاریکی مطلق است. مراقب جلو رفت تا در را باز کند. سایهای احساس کردم. ناگهان مردی از پشت سر از فاصله خیلی نزدیک در گوشم زمزمه کرد بالاخره میکشیمت بالا، همین جا دارت میزنیم. وحشت کردم. مرگ همین قدر به ما نزدیک بود».
این دو نفر دو سال در انفرادی بودند که یک سال آن را با وحشت افساد فیالارض و اعدام سر شده است.
مریم حاجحسینی از دیگر کسانی است که به نام او در این نامه اشاره شده است. در این نامه آمده که او « ۴۱۲ روز در منطقهای کوهستانی و بهدور از تهران در انفرادی بوده است و همواره تهدید به حکم اعدام و فساد بالارض شده است».
مریم حاجیحسینی متولد اسفند ۱۳۵۱ و فارغالتحصیل مهندسی پلیمر است . سال ۱۳۷۵ از دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک) فارغالتحصیل شده و از همان سال در بخش تحقیقات وزارت دفاع مشغول به کار شد. همزمان با این همکاری، سال ۱۳۸۰ برای ادامه تحصیل به دانشگاه مارتیک در مسکو رفت. در مارتیک هم در رشته مهندسی کامپوزیت فوقلیسانس گرفت که دو سال طول کشید.
مریم حاجیحسینی سال ۱۳۸۶ برنده رتبه دوم ابتکار در جشنواره بینالمللی خوارزمی میشود. بعدتر هم در دو جشنواره بینالمللی ابتکارات علمی و اختراعات در کرواسی و استرالیا جایزه میگیرد. حاجیحسینی دو اختراع ثبت شده در کشور دارد.
حاجیحسینی ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ در تهران بازداشت شد و پس از ۶ ماه نگهداری در انفرادی و بازجویی در یکی از بازداشتگاههای امنیتی، اوایل فروردین ۱۳۹۹ به بند نسوان زندان اوین منتقل شده است. اتهام او جاسوسی است اما هیچگاه این اتهام را نپذیرفته است.
جامعه بهاییان: مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی هم از هموطنان بهایی هستند که در نامهس منتشر شده از سوی این ۷ زندانی به آنها اشاره شده و آمده است: «ماههای طولانی در سلولهای انفرادی و تحت فشار های روحی و روانی و جسمی شدید، از بدو بازداشت به دلیل باورهایشان با تهدید حکم «اعدام» به موجب اتهام افساد فی الارض و جاسوسی مواجه بودهاند بهطوری که بازجویانشان در بازداشت اخیرشان به صراحت از تلاش وزارت اطلاعات برای تاب دادن ۷ جسد بهائی سخن گفته است».
مهوش شهریاری و فریبا کمال آبادی از اعضای گروه هفت نفره یاران ایران و از جامعه بهاییان هستند .آنها و دیگر اعضای گروه یاران ایران به «جاسوسی برای اسرائیل، توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، متهم شده بودند.
زینب جلالیان هم نامش در این نامه آورده شده است:«فشارهای روانی و شکنجه های جسمی علیه زینب جلالیان برای اخذ اعتراف دروغ مبنی بر انجام عملیات مسلحانه صورت گرفت که او هرگز نپذیرفت».
زینب جلالیان متهم به «محاربه» از طریق «اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی، عضویت در حزب پژاک، حمل و نگهداری سلاح و تجهیزات نظامی، فعالیت تبلیغی به نفع گروههای مخالف نظام» است این در حالی است که به هنگام بازداشت مسلح نبوده و هیچ نوع تجهیزات نظامی از او کشف نشده است. او که از آذر سال ۱۳۸۶ در زندان است. در یکی از نامه هایش آورده است: «لباسهای مرا بر روی تنم پاره کردند، چشمهایم را بستند، دست و پایم را با زنجیر به تخت آهنی بستند و شکنجه وحشتناک مرا شروع کردند. با کابل به زیر پاهایم شلاق زدند، پاهایم خیلی وحشتناک متورم و کبود شده بودند. این قدر مرا شکنجه کردند که دیگر هیچی را احساس نمیکردم، تمام تنم بیحس شده بود و دیگر اختیار جسمم را نداشتم.»
و زنی که دیگر نیست: در این نامه از شیرین علم هولی هم نام برده شده که اعدام شده است. شیرین علم هولی پس از گذراندن یک سال و ۹ ماه حبس در زندان اوین در تهران روز ۸ آذرماه دادگاهی شد و به اتهام همکاری با گروه پژاک به اعدام محکوم گردید. حکم شیرین علم هولی پس از این دوران سخت و پرفشار در زندان اوین به اتهام همکاری با پژاک در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ بدون اطلاع خانواده و وکلایش اجرا شد.
این هفت زن زندانی سیاسی که این نامه را منتشر کرده اند در پایان آوردهاند: واقعیت این است که ما از درک عمق اضطراب و رنجی که بر جانشان نشسته ناتوانیم، اما موظفیم علیه «اعدام»، زیستن زیر تهدید هولناک «مرگ» در تنهایی «سلولهای انفرادی» ، فریاد بر آوریم.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…