زیتون – ۲۰ تشکل صنفی و مدنی منشوری برای «دوازده خواست حداقلی» تدوین و منتشر کرده که به گفته نهادهای امضا کننده تحقق آنها «به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران» میباشد.
آزادی همه زندانیان سیاسی، لغو صدور و اجرای مجازات اعدام، اعلام برابری کامل حقوق زنان با مردان، برچیده شدن ارگانهای سرکوب و عدم دخالت مذهب در قوانین برخی از مطالبات حداقلی این منشور است.
این نهادهای مدنی تحقق این خواستها را همچنین «یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور» دانسته و از «انسانهای شریف که دل در گرو آزادی دارند» خواستند تا «پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی برافراشته دارند.»
به گفته این تشکلهای مستقل «جنبشهای بزرگ اجتماعی پیشرو» در حال حاضر «در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیرگذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند.»
آنها میگویند:«این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.»
این تشکلهای شناختهشده و تاثیرگذار به ویژه روی حقوق دگرباشان جنسی، جرم زدایی و لغو بی قید و شرط قوانین و اشکال تعبض آمیز علیه تعلقات و گرایشهای جنسی و جنسیتی و به رسمیت شناخت جامعه رنگین کمانی “الجیبیتی کیو آیای پلاس” تاکید کردهاند.
خصوصی بودن مذهب و عدم حضور و دخالت دین در مقررات و قوانین کشور، تامین ایمنی کار و امنیت شغلی، افزایش دستمزد شاغلان و بازنشستگان در مشاوره با نمایندگان منتخب آنها، امحا قوانین و نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی، تضمین حق آموزش همه زبانهای رایج جامعه، برچیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت، پایان دادن به تخریبهای زیست محیطی و ممنوعیت کار کودکان از دیگر بندهای این منشور هستند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، اتحادیه آزاد کارگران ایران، اتحادیه تشکلهای دانشجویی، دانشجویان متحد، کانون مدافعان حقوق بشر، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، خانه فرهنگیان ایران، بیدارزنی، ندای زنان ایران، صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز، کانون مدافعان حقوق کارگر، انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، اتحاد بازنشستگان، شورای بازنشستگان ایران، تشکل دانشجویان پیشرو، شورای دانشآموزان آزاداندیش ایران، سندیکای نقاشان استان البرز، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری ایران و شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی این منشور را امضا کردهاند.
متن کامل این بیانیه به نقل از صفحه توییتر «اتحادیه آزاد کارگران ایران» در ادامه میآید.
زن، زندگی، آزادی
منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران
مردم شریف و آزاده ایران
در چهل و چهارمینسالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش – به رغم سرکوب خونین حکومت – لحظهای آرام نگرفتهاند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیرمذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما – عموم مردم ایران – تحمیل شده است.
این اعتراضات زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعی پیشرو – جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و... – در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیرگذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند.
از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکل ها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضدانسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و از همه انسانهای شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند میخواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.
۱. آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲. آزادی بیقید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکلهای محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکههای اجتماعی و رسانههای صوتی و تصویری.
۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.
۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرمهای تبعیض آمیز علیه تعلقات و گرایشهای جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعهی رنگین کمانیِ “الجیبیتیکیوآیایپلاس”، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل مردسالارانه.
۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.
۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نمایندههای منتخب تشکلهای مستقل و سراسری آنان.
۷. امحا قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیر ساختهای مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبانهای رایج در جامعه.
۸. بر چیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد.
۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروتهای اجتماعی مردم ایران را به یغما بردهاند. ثروت حاصل از این مصادرهها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کمتری برخوردار بودهاند.
۱۰. پایان دادن به تخریبهای زیست محیطی، اجرای سیاستهای بنیادین برای احیای زیرساختهای زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شدهاند و مشاع و عمومی کردن آن بخشهایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگلها و کوهپایهها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آنها سلب شده است.
۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده بهکار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.
۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروتهای زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابل تحقق و اجراست.
مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهیست در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیقتری به آنها خواهیم پرداخت.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
اتحادیه آزاد کارگران ایران
اتحادیه تشکلهای دانشجویی دانشجویان متحد
کانون مدافعان حقوق بشر
سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفت تپه
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
خانه فرهنگیان ایران (خافا)
بیدارزنی
ندای زنان ایران
صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
اتحاد بازنشستگان
شورای بازنشستگان ایران
تشکل دانشجویان پیشرو
شورای دانش آموزان آزاد اندیش ایران
سندیکای نقاشان استان البرز
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی (بستا)
13 پاسخ
دوستان محترم ملی گرای فاشیستی چرا پنبه رو از گوشتون خارج نمکنید! هیچ انقلابی بدون محوریت حقوق اقوام مختلف ایران و حکومت غیر متمرکز ایالتی بر مبنای اقوام در ایران صورت نخواهد گرفت. ۵۰۰تا قانون و خواسته مطرح کردید امال خودتون رو به کوچه علی چپ زدید و فقط آموزش زبان اقوام رو در این منشور آریاییتون مطرح کردید. اصناف برید سماغ بمکید! ظاهرا همتون از قماش فاشیسم ناسیونالیست آریایی فارسی هستید که حقوق هیچ ملت و قومیت کهن ایرانی از جمله بلوچ و ترک و کرد عرب و ترکمن رو برنمیتابید و بر طبل پرشین خودتون میکوبید. نکوبید که طبلتون سوراخه. سایت محترم از سانسور خارج شو و حرف حق رو منتشر کن. منشورتون هم مثل منشور ساختگی کوروش خاخامنشی که در زمان رضاخان بر روی منشورهای گلی ایلامیان حک شده تهی و موزیانه هست.
از کجای این منشور شما دریافت کردی که همه شون فاشیست هستن؟
مگه اینها از مدل حکومت حرف زدن که شما می گی حکومت غیرمتمرکز را در نظر نگرفتن و از کجا معلوم حکومت غیرمتمرکز خواست همه مردم باشه؟
منشور را مگه کسی گفت از آسمون اومده که شما می گی ساختگیه ؟ 🙂
این که میگن آموزش زبان همه اقوام، به نظرت بدون به رسمیت شناختن زبان همه اقوامه؟
تو خودت نژاد پرستی و دنبال بهونه می گردی که به بقیه اقوام و زبان ها و ارزش هاشون توهین کنی، بعد بقیه را فاشیست می خونی؟ یک نفس بگیر، مغزت کار کنه بفهمی چی می بافی به هم. حداقل علیه خودت ننویس.
کوروش و زبان فارسی بخش جداناپذیر همه سرزمین ایران و همه نژادها و همه اقوام هستن همانطور که بقیه زبان ها و اقوام و آداب و رسومشون و ارزشهاشون و اسطوره هاشون. این چیزها خیلی بزرگتر از اونه که تو مغز کوچک تو بتونه رسم بشه.
والا ما هیچ طبلی نداریم. شما بیا بگو چی در این منشور کمه یا چه نکته ای باید لحاظ بشه که نشده، اگر کسی ازت حمایت نکرد هر چی خواستی بگو.
یا بیاین اصلا یک منشور و راه حل برای اقوام و نژاد ها بنویسید و ببینید کی از تون حمایت نمی کنه؟
تو کل این چند جمله که نوشتی تنها حرف مفیدی که زدی اینه که این منشور فقط بر آموزش زبانها متمرکزه. خب. چی دیگه باید باشه؟ مگه کسی گفت منشور کامله؟ اصلا منشورها نوشته میشن و منشتر می شن تا نقد بشن. با جفتک انداختن که نقدی صورت نمی گیره.
مثلا بگو مدل سیاسی که مدنظرت هست چی هست. چرا بقیه مدل ها نمی تونن نتایج اون مدل سیاسی را داشته باشن. چه تغییراتی در قوانین لازمه تا تضمین کننده فعالیت آزاد اقوام باشه ….. .
تمام این خواستهها ماهیت سیاسی دارند. یعنی حزبی هستند. در نتیجه، اگر قرار بود یک انتخابات آزاد تحت حکومت ولایت مطلقه برگزار شود، این بلوک سیاسی/اجتماعی/اقتصادی میتوانست حول این برنامه نمایندگانی برای مجلس و کسانی را برای تشکیل یک دولت ائتلافی معرفی کند. اما آیا شرایط انقلابی در ایران امروز برای چنین اقدامی مناسب است؟ یا این که، جنبش تاریخی زن، زندگی، آزادی در شرایطی قرار دارد که مسأله اصلی ایحاد یک نظام سیاسی جایگزین و دموکراتیک است؟ اگر ما در این مرحله قرار داشته باشیم، تمام عناصر سیاسی یک وظیفه کلیدی دارند: توافق بر سر روشها و قواعد و رویههایی برای تأسیس نظام سیاسی جایگزین.
این که این تعداد تشکل توانستهاند دور هم جمع شوند و به یک متن مشترک برسند نشان میدهد که تحولاتی در این زمینه در ایران رخ داده است. مبارک باشد. اما قواعد صوری برای رسیدن به توافق لزوماَ جای یک رهبری پیشدستانه را پرنخواهد کرد.
مساله اصلی ایجاد یک نظام سیاسی جدید نیست
مساله اصلی اینه که هزاران گروه دارند بدون این که انگیزه و اهداف و خواسته های خودشون را مشخص کنن تحت یک اسم (ززآ) فعالیت می کنند و فقط همدیگه را تخریب می کنند.
این اولین گامه که هر گروهی مشخص کنه دنبال چیه و این منشور همین کار را کرده.
و بیایید فکر کنیم این تغییرات تحت حکومت فعلی می تونست انجام بشه. چه نیازی به تغییر رژیم بود؟ وقتی رژیم قبول کنه که مذهب و دین از سیاست و قوانین حذف بشه، حقوق تمام افراد تضمین بشه،قوانین تبعیض آمیز حذف بشه، سیاست خارجی تصحیح بشه، انتخابات آزاد باشه ، … در این صورت چرا باید حکومت را تغییر داد؟
وقتی توافق بر سر دیدگاههای بیان شده و تصحیح شده انجام بشه، توافق بر سر رهبری هم می تونه انجام بشه. اعضای همین تشکلها می تونن رهبر یا گروه رهبری باشند.
دوازده خواسته که تحقق هر کدامشان یعنی چند تا انقلاب!
کاش میتوانستید روی یک خواسته بسیار مهم به توافق برسید و برای تحقق همان خواسته هم راهکار مشخص تعیین میکردید و برای اجرای همان راهکارها متعهد میشدید و پای حرفتان میایستادید.
مثلاً، ممکن بود روی آزادی میرحسین متمرکز میشدید و شرط میکردید که اگر تا فلان تاریخ آزاد نشود، به مدت یک ماه تحصن میکنید و همین طور الی آخر تا به همان خواسته میرسیدید.
خوب. ممکن است آزادی میرحسین مورد توافق تمام تشکلها نبود. بسیار خوب. آزادی این افراد مشخص. مثلا: نرگس محمدی، مصطفی نیلی و تاجزاده و یا حتی زندانیان خود همین تشکلها. و بعد برای اجرای همین خواستههای مشخص هم راهکار مشخص میداید که هم اجرایی باشد و هم امکان پذیر.
البته، به نظر این ناظر کم دانش، مهمترین خواسته تمام تشکلها در این مرحله از تاریخ انقلاب زن، زندگی، آزادی باید این باشد: تشکیل دولت موقت مردم، که وزاری هر وزارتخانه را سازمانها و نهادهای مردمی فعال در قلمرو همان وزارتخانه انتخاب خواهند کرد و روی یک برنامه حداقلی برای دوران گذار به توافق خواهند رسید. این دولت موقت هم، علاوه بر اجرای برنامه دوران گذار، به تشکیل حکومتهای محلی در هر شهر و روستا کمک خواهد کرد. نمایندگان همین حکومتهای محلی، کنوانسیون قانون اساسی را تشکیل خواهند داد و پیشنویس قانون اساسی را تدوین میکنند و بعد از تصویب در حکومتهای محلی به رفراندوم گذاشته خواهد شد و طبق نظام سیاسی جدید، دولت جدید تعیین خواهد شد.
به نظرم، این برنامه که این طرف و آن طرف هم به نحوی مطرح شده، راه حل مناسبتری است. باید دید چه میشود. . .
۱۲ خواسته که تحقق هر کدامشان یعنی چند تا انقلاب!
کاش میتوانستید روی یک خواسته بسیار مهم به توافق برسید و برای تحقق همان خواسته هم راهکار مشخص تعیین میکردید و برای اجرای همان راهکارها متعهد میشدید و پای حرفتان میایستادید.
مثلاً، ممکن بود روی آزادی میرحسین متمرکز میشدید و شرط میکردید که اگر تا فلان تاریخ آزاد نشود، به مدت یک ماه تحصن میکنید و همین طور الی آخر تا به همان خواسته میرسیدید.
خوب. ممکن است آزادی میرحسین مورد توافق تمام تشکلها نبود. بسیار خوب. آزادی این افراد مشخص. مثلا: نرگس محمدی، مصطفی نیلی و تاجزاده و یا حتی زندانیان خود همین تشکلها. و بعد برای اجرای همین خواستههای مشخص هم راهکار مشخص میداید که هم اجرایی باشد و هم امکان پذیر.
البته، به نظر این ناظر کم دانش، مهمترین خواسته تمام تشکلها در این مرحله از تاریخ انقلاب زن، زندگی، آزادی باید این باشد: تشکیل دولت موقت مردم، که وزاری هر وزارتخانه را سازمانها و نهادهای مردمی فعال در قلمرو همان وزارتخانه انتخاب خواهند کرد و روی یک برنامه حداقلی برای دوران گذار به توافق خواهند رسید. این دولت موقت هم، علاوه بر اجرای برنامه دوران گذار، به تشکیل حکومتهای محلی در هر شهر و روستا کمک خواهد کرد. نمایندگان همین حکومتهای محلی، کنوانسیون قانون اساسی را تشکیل خواهند داد و پیشنویس قانون اساسی را تدوین میکنند و بعد از تصویب در حکومتهای محلی به رفراندوم گذاشته خواهد شد و طبق نظام سیاسی جدید، دولت جدید تعیین خواهد شد.
به نظرم، این برنامه که این طرف و آن طرف هم به نحوی مطرح شده، راه حل مناسبتری است. باید دید چه میشود. . .
سلام به همه
در حالیکه شعار اصلی این مرحله جنبش گذار به یک نظام سیاسی جدید،یعنی تدوین قانون اساسی جدید است، این خواستهها که لابد اجرای آنها از ولایت مطلقه فقیه درخواست شده است، یک قدم به عقب است. امروز تمام جنبش زن، زندگی، آزادی باید حول یک خواسته متمرکز و متحد شود: نابودی ولایت فقیه و تأسیس جمهوری ایرانی. همین.
منظور جنابعالی همون جمهوری فاشیست فارسی هست؟ الان که خیلی کاملترش موجوده و ظاهرا جمهوری اسلامیه اما هسته فکریش کاملا فاشیسم فارسیسم هست.
شما الان دارید یک مغالطه ای انجام می دید. فرض کنیم جمهوری اسلامی فاشیسته. چه ربطی به زبان فارسی داره؟
زبان فارسی بیشتر از مخالفت احمقانی مثل تو سابقه داره و تا ابد هم باقی می مونه.
شما اگه میخوای واقعا مشارکت در خرد جمعی کنی به جای این که فقط برچسب بزنی و حرف کلی بزنی شاید بهتر باشه دقیق حرف بزنی
مثلا بیا بگو اکثریت در ایران چه مشکلاتی برای اقلیت ایجاد کرده اند. یا کدام حق اقوام و نژادهای مختلف مثلا در این منشور یا در یک حکومت ایده آل باید در نظر گرفته بشه که الان در نظر گرفته نشده.
وقتی میشه حرف زد زیاد نیاز به این نیست که پاچه بقیه را بگیری. بله خیلی مطالب هست خیلی نمی دونن. شما می دونی بیا درست حرف بزن. برچسب جمهوری فاشیستی و فاشیسم فارسی و … زدن نه شما را به مقصودت می رسونه نه بقیه می فهمن چی می خوای بگی
از کجای منشور شما گرفتید که این خواسته ها از ولایت مطلقه فقیه درخواست شده؟ اصلا به نظرت بند ۵ در ساختار حکومت فعلی می تونه مطرح بشه؟
اتفاقا یکی از ویژگی های این منشور اینه که بدون این که وارد مطالبی که قرار است بعدا مشخص شود (مثل نظام سیاسی جدید، مدل حکومت، …) تمرکز کند، روی تغییرات اساسی مورد نیاز تمرکز کرده. این خیلی حرکت خوبیه که گروهها خواسته های خودشون را بگن (به جای این که فقط سر مدل حکومت به هم فحش بدن) و این باعث میشه خواسته ها تصحیح و نقد بشه توسط دیگران.
اما شاید لازم باشه که گروهها هدف خودشون را دنبال کنن و طرح خود را بیان کنن مستقل از جنبش ها ( مخصوصا که شاید دیگر افراد با انگیزه های دیگر و اهداف دیگر پایه گذاری و دنبال کردن) مطرح کنند.
دیدگاهها بستهاند.