زیتون-پس از آنکه سخنان عبدالکریم سروش درباره نشست ۸ نفره در دانشگاه جورجتاون، با انتقادهای فراوانی از هر سو روبرو شد، این روشنفکر دینیِ سرشناس با انتشار یادداشتی در زیتون به این نقدها واکنش نشان داد. سروش در این یادداشت اگرچه برخی از انتقادات را «جدال سفسطی» خواند اما تلاش کرد با تعابیری متفاوت از گلشیفته فراهانی یاد کند و چرایی مخالفت خود را با برهنگی و نیز ورود او به سیاست توضیح دهد.
سروش البته از این ماجرا فراتر رفت و روایت خود را از «انقلاب فرهنگی» تکرار کرد و کوشید از خود در برابر اتهامهایی که به او بهخاطر عضویت در «ستاد انقلاب فرهنگی» وارد میشود دفاع کند. سروش در این دفاعیه از جمله از نقش محمد ملکی، اولین رییس دانشگاه تهران، در تصفیهها گفت و اینکه «یک قلم دویست استاد دانشگاه تهران را اخراج کرد».
این سخن سروش تازه نبود و در سال ۱۳۸۶ و در زمان حیات محمد ملکی منجر به مجادله قلمی ایندو در روزنامههای هممیهن و اعتماد ملی شده بود. اما اینبار در فقدان ملکی حسین صباغیان، عضو دیگر شورای چهار نفره مدیریت وقت دانشگاه تهران، به این نوشته واکنش نشان داد. صباغیان در یادداشتی در سایت گویانیوز خطاب به سروش نوشت «شما به استناد چه مدرکی این تهمت بزرگ را به چهار نفری میزنید که در دشوارترین شرایط و در یکی از پرتنشترین سازمانهای کشور قبول مسوولیت کردند؟ از دکتر ملکی، به صورت خود شنیده، نقل قول کردهاید که آیتالله طالقانی در جلسه به ایشان گفته باید دانشگاه پاکسازی شود. سخن و مدرک این سخن شما چیست ولی من میدانم که این بیان صحت ندارد».
عمار ملکی، فرزند محمد ملکی، هم در یادداشتی در صفحه فیسبووکش این ادعا را «دروغی بیشرمانه» خواند و گفت «سروش در زمان حیات محمد ملکی جرات اینگونه گزافهگوییها را نداشت».
زیتون با توجه به انتشار اصل ادعای عبدالکریم سروش در این رسانه، ماجرا را پیگیری کرد تا راستی و ناراستی این مدعاهای طرفین برای خوانندگان روشن شود.
بر اساس اسناد ارسال شده از سوی عبدالکریم سروش به زیتون، آقای محمد ملکی در کتاب «دانشگاه تهران و جای پای امپریالیسم آمریکا» ماجرای «دیدار با آیتالله طالقانی در دبیرخانه دانشگاه» و درخواست او را برای «پاکسازی دانشگاه از عناصر ناپاک و نامطلوب» روایت کرده است و نوشته: «پس از قبول مسئولیت اداره دانشگاه به امر پدر طالقانی نخستین اقداممان انجام این مهم بود. بلافاصله کمیتههای پاکسازی مرکب از استادان و دانشجویان و کارمندان شروع بهکار کرد و در مرحله نخست بیش از هفتاد نفر از سرشناسترین عوامل وابسته به دربار پهلوی و صهیونیسم بینالمللی از جمله هوشنگ نهاوندی، سید حسین نصر، محمد باهری، رضا علومی، احمد هوشنگ شریفی، کاظم ودیعی، رضا مظلومان، احسان نراقی، حمید ثابتی، شموئل رعبر، ایرج لالهزاری، نصرالله مقتدر مژدهی، قاسم معتمدی، شاهرخ امیر ارجمند، داریوش شیروانینژاد، هادی هدایتی و… را از دانشگاه اخراج کردیم» ( دانشگاه تهران و جای پای امپریالیسیم، محمد ملکی، چاپ اول، صفحه ۲۲)
عبدالکریم سروش همچنین تصویر نامهای از وزیر وقتِ فرهنگ و آموزش عالی را خطاب به مدیران وقت دانشگاه تهران در اختیار زیتون گذاشت که به برکناری استادان و کارکنان دانشگاه بدون درنظر گرفتن ضوابط و مقررات اعتراض کرده و قطع حقوق آنان را غیر قانونی خوانده است.
تاریخ صدور نامه ۹ مرداد ۱۳۵۸ است. امضاء محمد ملکی بر روی این نامه دیده میشود که آن را برای «دکتر صباغیان»، عضو وقت شورای مدیریت دانشگاه، پاراف کرده است. این نامه به تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۵۸ به حسین صباغیان ارسال شده است.
واکنش اعتراضی و پاسخ تند شورای چهار نفره ریاست دانشگاه تهران به نامهی وزیر سند دیگری است که در اختیار زیتون قرار گرفته است. این چهار نفر که در میان آنها نام محمد ملکی و حسین صباغیان نیز به چشم میخورد، در پاسخ به اعتراض وزیر وقت آموزش عالی، علی شریعتمداری، مینویسند «شما به عبور از روی خون دهها هزار شهید به وزارت رسیدید و امروز برای اخراج نهاوندیها، لالهزاریها، امیرارجمندها، ودیعیها، نراقیها و… صحبت از مقررات آنچنانی میکنید»
شورای روسای دانشگاه تهران در پایانِ نامه بر ادامهی رویهی خود تأکید میکنند و میگویند «از نظر امام [خمینی] معلم و روحانی گناه صغیره ندارد و با استناد به این اصل دانشگاه باید از وجود عوامل وابسته و ضد مردمی پاک گردد».
این نامه به تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۵۸ و تنها دو روز پس از دریافت نامهی اعتراضی وزیر از سوی حسین صباغیان، نوشته شده است.
نگارش این نامهها در مرداد ۱۳۵۸ درباره اخراج اساتید دانشگاه تهران و تشکیل کمیته پاکسازی، در حالی است که «ستاد انقلاب فرهنگی» تقریبا یکسال بعد، در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۵۹، به فرمان آیتالله خمینی تأسیس شد. بنیانگذار جمهوری اسلامی در این حکم به هفت نفر از جمله عبدالکریم سروش مسئولیت میدهد تا شورایی را برای «برنامهریزی رشتههای مختلف، خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آمادهسازی اساتید شایسته و متعهد و آگاه» تشکیل دهند.
بر این مبنا بهنظر میرسد که مدعیات عبدالکریم سروش در «خصوص دیدار آیتالله طالقانی با محمد ملکی» و «تشکیل کمیته پاکسازی» و «اخراج اساتید دانشگاه از سوی روسای وقت دانشگاه» از اسناد و شواهد کافی برخوردار اند و به تعبیر صباغیان سروش مرتکب «گناه کبیره تهمت» نشده است. این مستندات همچنین میتواند نشان دهند حسین صباغیان و محمد ملکی از اخراج اساتید دانشگاه تهران و عملکرد کمیتههای پاکسازی دفاع کرده اند حتی اگر شخصا هیچ حکم اخراجی را امضاء نکرده باشند.
شایان ذکر است که پیش از این نیز، در خرداد ۱۳۸۶، عبدالکریم سروش در گفتوگویی به نقش محمد ملکی در اخراج اساتید دانشگاه تهران اشاره کرد. این گفتوگو که با تیتر «یکبار انقلاب فرهنگی کافی بود» در روزنامه هممیهن به چاپ رسید، با پاسخ محمد ملکی که آن زمان در قید حیات بود، روبرو شد. این ماجرا به روزنامه اعتماد ملی کشیده شد و سروش در آنجا هم بر مدعیاتش اصرار کرد و ملکی هم دوباره به او پاسخ داد. در این مجادلات قلمی، محمد ملکی هر بار اتهام اخراج اساتید دانشگاه را تکذیب کرده و از سروش خواسته است که لیست اساتید اخراجی را منتشر کند.
تلاش زیتون برای مکاتبه با حسین صباغیان تا زمان انتشار این گزارش وافی به مقصود نبود اما آمادگی خود را برای انتشار توضیحات احتمالی او اعلام میکند. یادداشت قبلی ایشان در زیتون باز نشر شده است. ما در آینده گزارش تحقیقی جداگانهای درباره ماجراهای انقلاب فرهنگی، نحوه شکلگیری ستاد انقلاب فرهنگی و شورای [عالی] انقلاب فرهنگی و… خواهیم داشت و در آنجا میکوشیم یافتههای احتمالی خود را در این باره نیز با خوانندگان در میان بگذاریم.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…