توضیح: این مصاحبه نخستین بار در «قنطره» و به زبان آلمانی منتشر شده و به سفارش «زیتون» به فارسی ترجمه شده است.
***
(ابراهیم موسی پژوهشگر برجسته در زمینه اندیشه معاصر اسلامی و استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه نوتردام آمریکا است. او در سال ۱۹۵۷ در آفریقای جنوبی به دنیا آمده است. پژوهشهای او بیشتر بر موضوعاتی از قبیل اخلاق مدرن اسلامی، حقوق اسلامی، و موضوعات مرتبط با سنت و مدرنیته در اسلام متمرکز است).
– پروفسور موسی، در اسلام سنتی مسائلی مانند ارتداد و توهین به مقدسات جرم تلقی میشوند. نظر شما بهعنوان یک الهیات دان در این مورد چیست؟
ابراهیم موسی: ما باید در مورد مسائلی ازایندست در دو سطح تأمل کنیم. در یک سطح ما باید متوجه این نکته بشویم که آنچه ما به آن میگوییم ارتداد درواقع بخشی از الهیات امپراتوری و الهیات سلطنتی است. حتی در امپراتوری های غیرمسلمان نیز وقتی کسی دینی را ترک میکرد عمل او بهعنوان بیوفایی به امپراتوری تلقی میشد زیرا درواقع معنی ترک ایمان هم در مسیحیت و هم در اسلام خیانتی سیاسی بود.
– سطح دوم بحث چیست؟
ابراهیم موسی: سطح دوم توجه به این نکته است که الهیات امپراتوری و سلطنتی با ظهور مفهوم دولت – ملت از بین رفته است. در زمان حاضر الهیات اسلامی در حال پذیرش موضع زیر در مورد ارتداد است: تغییر دین درواقع مسئلهای میان فرد و خدای اوست و نه خیانت به نظم سیاسی موجود.
– اما از اتهام ارتداد همچنان بهعنوان وسیلهای برای تهدید و خاموش ساختن روشنفکران استفاده میشود.
ابراهیم موسی: در این تردیدی نیست که متکلمان در بسیاری از جوامع اسلامی هنوز ارتداد را یک جرم و عملی مغایر با نظم سیاسی میدانند. در تحقیقی که اخیراً توسط مرکز پژوهشی پیو صورت گرفته است این نکته روشن گردیده که حتی در کشورهایی مانند تونس بسیاری از مردم نیز ارتداد را یک عمل مجرمانه میپندارند. من معتقدم الهیات دانان در انجام وظیفه خود در آموزش این نکته به مردم که انتخاب دین نباید بهعنوان عملی مجرمانه در نظر گرفته شود شکست خوردهاند. تنبیه مردم در مورد ایمانشان آنان را مجبور به دینداری میکند و این خلاف آموزشهای اسلام در مورد اعتقاد است.
– برای غلبه بر این مشکل چه بازاندیشی الهیاتی مورد نیاز است؟
ابراهیم موسی: ما درباره شرایط سیاسی و اقتصادی که امروزه با آن مواجهیم، نیازمند فهم جدیدی از مفهوم خدا و نیز دستورات اسلام هستیم . چگونه میتوان دین را در یک جامعه مدرن تفسیر کرد؟ با متروکه شدن سیاست سلطنتی، ما دیگر به الهیات سلطنتی نیز نیاز نداریم. اینچنین الهیاتی سلسهمراتبی از ترجیحات را ایجاد میکند. اما مفهوم مدرن دولت – ملت باید حقوق تکتک افراد را تضمین نماید. به نظر بسیاری از کشورهای اسلامی تنها چهارچوب ظاهری دولت – ملت را اخذ کردهاند اما محتوا و جوهر قوانین آنها با گفتمان مدرن حقوق بشر سازگاری ندارد.
– و الهیات اسلامی هنوز درگیر آن چیزی است که شما به آن میگویید مفهوم سلطنتی الهیات؟
ابراهیم موسی: بله. بعضی از قوانین در کشورهای اسلامی تا حد بسیار زیادی متأثر از آن چیزی است که من به آن میگویم الهیات سیاسی امپراتوری اسلامی. این الهیات نیازمند آن است که توسط ارزیابیهای نقادانه، پرسش، اجتهاد و آموزش از تصورات سیاسی و دینی قدیمی خود فاصله بگیرد. فراموش نشود که بسیاری از حکومتهای سکولار در کشورهای اسلامی به آزار و اذیت و حبس روشنفکران و الهیات دانان منتقد میپردازند تا اعتباری اسلامی و دینی برای خود کسب کنند و بگویند که آنها حتی از رقبای اسلامگرای خود نیز اسلامیترند.
– هدف آنان از چنین کارهایی کسب رضایت مردم حوزههای انتخابیشان است یا اینکه آنها واقعاً به طرز فکر خود عمل میکنند؟
ابراهیم موسی: آنها به الهیات بهعنوان یک فوتبال سیاسی نگاه میکنند که با استفاده از آن میتوانند تودهها را آرام کنند. به عقیده من فقدان یک الهیات کرامت خلاء بزرگی را در جوامع اسلامی به وجود آورده است. معیار و استاندارد همه ارزشها باید الهیات کرامت باشد. تفسیر کتاب مقدس و سایر آموزههای دینی که با این استاندارد مطابقت نداشته باشند باید به حاشیه بروند. برای تحقق این هدف کوششهای فراوانی در تفسیر مجدد قوانین اسلامی، الهیات و اعمال اخلاقی باید صورت پذیرد.
– شما دریکی از سخنرانیهایتان گفتهاید الهیات اسلامی مرده است؛ منظورتان از این سخن چیست؟
ابراهیم موسی: تنها تعداد کمی جامعه اسلامی معمولی وجود دارد که در آن مردم در شرایطی پایدار و باثبات به پیروی از طبیعت نیکی و خیر میتوانند به مسائل مختلف واکنش نشان دهند. بخش بزرگی از جهان اسلام در آشفتگی سیاسی قرار دارد. در مناطقی که دولت باثباتی وجود دارد مانند اندونزی، مالزی، ترکیه و یا تونس میبینیم که مردم قادرند که شیوههای فهم اینکه آنها چه کسی هستند، خدا یعنی چه و چگونه در جهان خود را متجلی میکند را درک کنند. در حال حاضر الهیاتی وجود دارد که بسیار زندهتر و فعالتر است و آن الهیات بیهنجاری و بیقاعدگی است که برای قدرت و خشونت ارزش قائل است مانند الهیات دولت اسلامی یا الهیاتی که توسط رژیمهای دیکتاتوری حمایت میشود.
– آیا شما نشانههای احیای این الهیات را در جایی مشاهده میکنید؟
ابراهیم موسی: شما میتوانید متکلمان مسلمان بسیار عالی را در جایی مثل لبنان که جامعهای چند دینی و مبتنی بر فهم متقابل میان شیعه، سنی، مسیحی و گرایشهای سکولار است بیاید. الهیاتی که کرامت انسانی را تأیید میکند امید و فرصت را پرورش میدهد. در لبنان، اندونزی، در میان اقلیتهای آفریقای جنوبی و در امریکا الهیاتهای جدید در حال ظهور هستند. این البته محتاج شرائط سیاسی مساعد است. امروزه جوامع اسلامی تنوع فکری پیشین خود را از دست دادهاند. یکی از دلایل این مسئله آن است که مسلمان با گذشته خود بیگانه شدهاند.
– نظر شما راجع به سکولاریزم چیست؟
ابراهیم موسی: سکولاریزم موجود که البته مفید هم هست از دل تاریخ اروپا برخاسته است. اما کشورهای دیگر تاریخ خود را دارند و بنابر این مدلهای دیگری هم قابلتصور است که در آن اقتدار دولت و شکوفایی جامعه هر دو حفظ شود. همانطور که سکولاریسم سبب شد دین در بعضی از مواضع خود تجدیدنظر کند، دین هم میتواند به بخش سکولار جامعه کمک کند که بعضی از ایدههای خود را نقد کند. بهعنوان مثال یورگن هابر ماس قبلاً بر عقلانیت سکولار تاکید میکرد و دیالوگ با دین را رد میکرد اما امروز او میگوید ما به گفتگوی عمیق با دین نیاز داریم زیرا او امروز اهمیت دین را بیشتر دریافته است.
منبع اصلی:
یک پاسخ
این بابا که امریکایی است !!
این مصاحبه هم دلیلی میشود برای کیهان شریعتمداری که قرائت روشنفکران مذهبی از اسلام را اسلام امریکایی بنامد .
دور و بر خود پژوهشگر نداشتیم ؟!!
دیدگاهها بستهاند.