خبری شایع شد که سرور معزّز جناب آقای کروبی رحلت کرده اند. خبر درست نبود و به سرعت هم تکذیب شد. منتها این خبر مرا با خودش برد! به دور دست های تاریخ اسلام و تاریخ ایران و بلکه تاریخ انسان، ذهنم پرکشید. بدیهی است که همهٔ ما روز و یا شبی از این جهان خواهیم رفت. سرنوشت مقدّر و محتوم همه ماست. یقینی که در بارهٔ وقوعش گویی شک داریم!
انسان هایی که در زندگی خود حیات دوباره را تجربه نکرده اند؛ وقتی می میرند، برای همیشه می میرند. دیگر از آنان نامی و نشانی و پیامی نخواهد بود. انسان هایی که حیات دیگر را در همین جهان و در طول عمر خود تجربه کرده باشند، نمی میرند! مرگ آنان نه تنها پایان زندگی آن ها نیست، بلکه آغازی درخشان بر زندگی دیگر است. آن ها در دل خاک خفته اند، اما نام و نشان و پیامشان زنده است. طنین نامشان باقی ست. به عبارت دیگر اگر انسان خود را به امر باقی پیوند زند، باقی می ماند. انسانی که وجه الهی را در نظر می گیرد. می ماند. و یبقی وجه ربک! هر چه رنگ و روی الهی داشته باشد، باقی می ماند. رنگ و روی و رونق الهی در نسبت با مردم تعریف می شود. آن که در اندیشه مردم است. آن که حسرت حقوق ملت و عدالت و آزادی را می خورد. مثل قطره ای خود را به دریای مردم پیوند می زند، باقی می ماند. قطره ای که با دریا یگانه می شود نمی میرد. می خواهم بگویم که شیخ عزیز ما، که نماد مروّت و جوانمردی و مردم دوستی بوده و هست، نمی میرد. اگر هم زمانی جهان را وداع کند؛ اگر بمیرد هم نمی میرد!
مهدی فرزند احمد از همان قبیله ای است که خود را با جوهر و عاطفه یک ملت بزرگ پیوند زده است. نمی میرد! گویی سعدی هم همین باور را داشته است که نکو نامی رابه معنای بقا و عمر جاودان تفسیر کرده است.
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند.
توضیح: این نوشته پیش از این در «وبلاگ مکتوب، سایت شخصی عطاالله مهاجرانی » منتشر شده است. مطلب اصلی را «اینجا»میتوانید بیابید. ما پیشنهاد می کنیم مطالب را در منابع اصلی هم ببینید، گاهی تفاوت هایی در عکس و لینک های افزوده وجود دارد.
یک پاسخ
زالوها تا زمانیکه خون است نمی میرند اگر شهرام جزایری مرد زالو هم می میرد
دیدگاهها بستهاند.